سکوی موفقیت تان را طراحی کنید !
( سکوی موفقیت تان را طراحی کنید ! ) چگونه سکویی بسازیم که شرکتکنندگان را به خود جذب کند و ارزش آفرینی قابل توجهی برای تمام کاربران آن داشته باشد؟ چگونه ابزارها و خدماتی را ارائه کنیم که تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بتوانند طوری با هم تعامل داشته باشند که برای هر دو طرف رضایتبخش باشد؟ و چگونه زیرساختی فنی طراحی کنیم که به سرعت مقیاسپذیر باشد و در عین کاهش تأثیرات شبکهای منفی، تأثیرات مثبتی ایجاد کند؟
اینها چالشهای دلهرهآوری هستند. سکوها سیستمهای چندوجهی پیچیدهای هستند که باید شبکههای بزرگی از کاربرانی را پشتیبانی کنند که نقشهای مختلفی ایفا میکنند و به روشهای متفاوتی با هم تعامل دارند. شاید لازم باشد هر سکو در سراسر صنعت برای مثال صنعت بهداشت و درمان تعامل میان طیف گستردهای از شرکتکنندگان در صنعت را که دارای انگیزههای بسیار متفاوتی هستند و با تغییر شرایط فنی، نظارتی و اقتصادی تغییر میکنند، تسهیل کند.
برای طراحان و سازندگان هر سیستم پیچیده اغلب یافتن نقطهی شروع منطقی دشوار است. این مسئله در مورد کسبوکارهای سکویی فوقالعاده بحرانی است؛ زیرا نسبت به کسبوکارهای لولهای که عموما دارای طراحی خطی ساده هستند، شناخت کمتری دربارهی آنها وجود دارد و پیچیدگی بیشتری دارند. کسانی که مسئولیت ایجاد کسبوکار سکویی جدیدی را به عهده دارند، به طور طبیعی تمایل دارند اجراهای مشابه را مطالعه و از آنها تقلید کنند. سکوی موفقیت که به خوبی طراحی نشده باشد یا ارزش آفرینی ندارد یا ارزش کمی ایجاد میکند و تأثیرات شبکهای ضعیفی تولید میکند یا اصلا تأثیری ایجاد نمیکند. بنابراین، در طراحی سکوی جدید از کجا شروع کنیم؟ بهترین راه تمرکز بر اصولی بنیادی است. سکو دقیقا چه کاری انجام میدهد و چگونه کار میکند؟
سکو واسط تولیدکنندگان و مصرفکنندگان است و امکان تبادل ارزش را بین آنها فراهم میکند. برخی سکوها ارتباط مستقیم بین کاربران ایجاد میکنند، چنان که در مورد شبکههای اجتماعی شاهد آن هستیم. این ارتباطات بعدها به تبادل ارزش بین کاربران منجر میشود. برخی دیگر از سکوها ارتباط مستقیم بین کاربران را تسهیل نمیکنند بلکه ساز و کار دیگری برای مبادلهی ارزش ایجاد میکنند. برای مثال، در یوتیوب، ویدئوهایی که تولیدکنندگان تهیه میکنند بدون برقراری تماس مستقیم بین تولیدکننده و مصرفکننده به دست مصرفکنندگان میرسد. از این لحاظ، تعاملاتی که روی سکو صورت میگیرد به تبادلات اجتماعی یا اقتصادی؛ چه در دنیای واقعی یا دنیای مجازی اینترنت شباهت دارد. در هرگونه تبادل این چنینی، سه چیز بین تولیدکننده و مصرفکننده مبادله میشود: اطلاعات، کالا یا خدمات و برخی اشکالات رایج پول.
مبادلهی اطلاعات در سکوی موفقیت
خواه دلال گاو باشد که با صدای بلند قیمت را به انبوه دامداران اعلام میکند یا صفحهی نتایج جستوجوی ایبی باشد که کالاهای موجود را نشان میدهد، هر تعامل سکویی با مبادلهی اطلاعات شروع میشود. با این اطلاعات دو طرف میتوانند دربارهی انجام تبادل بیشتر و چگونگی انجام آن تصمیمگیری کنند. بنابراین، هر کسبوکار سکویی باید طوری طراحی شود که مبادلهی اطلاعات را تسهیل کند. برخی سکوها تنها نقشی که ایفا میکنند مبادلهی اطلاعات است. برای مثال فروم خبری مانند ردیت یا سایت پرسش و پاسخ مانند کورا. اما حتی سکوهایی که نقش اصلی آنها تبادل کالاها یا خدمات واقعی است باید تبادل اطلاعات را امکانپذیر کنند.
اوبر در پاسخ به درخواستهای مسافر، دربارهی آمادگی و مکان راننده اطلاعات فراهم میکند؛ پلپ دربارهی رستورانها اطلاعات در اختیار قرار میدهد تا کاربران بتوانند مکان غذا خوردن خود را انتخاب کنند و آپورک با هدف تسهیل تصمیمات استخدامی، به شرکتها و مشاغل آزاد این امکان را میدهد تا دربارهی خود، تبادل اطلاعات کنند. توجه داشته باشید که در هر مورد، تبادل اطلاعات از طریق خود سکو اتفاق میافتد. در واقع، این یکی از مشخصات اصلی کسبوکار سکویی محسوب میشود.
تبادل کالا یا خدمات در سکوی موفقیت
در نتیجهی تبادل اطلاعات ممکن است شرکتکنندگان در سکوی موفقیت تصمیم بگیرند کالاها یا خدمات ارزشمند را نیز با هم مبادله کنند. در برخی موارد، مبادلهی کالا یا خدمات ممکن است از طریق سکو نیز اتفاق بیفتد. در فیسبوک، عکسها، پیوندها و پستها با محتوای شخصی و غیرشخصی در میان کاربران مبادله میشود، اما در یوتیوب، ویدئوها مبادله میشود. به هر مورد مبادله شده میان کاربران واحد ارزش گفته میشود. در برخی موارد، سکوها دارای سیستمهای پیشرفتهای هستند که مبادلهی واحد ارزش را ساده و راحت میکند. به عنوان مثال، آپورک، برای مدیریت ارائهی خدمات از راه دور، ابزارهایی را در خود سکو در اختیار مشتریان قرار میدهد، لذا کالاهای دیجیتالی که مشاغل آزاد تولید میکنند، مثل ژکهای اسلاید و ویدئوها، مستقیما از طریق خود سکو قابل مبادله است.
در سایر موارد، کالاها یا خدمات خارجی از سکو مبادله میشود (اما، اطلاعات دربارهی تحویل کالا یا خدمات ممکن است در سکو پیگیری و مبادله شود). سرویسهای حملونقل، که از طریق اوبر درخواست میشود، در خیابانهای شهر واقعی و با استفاده از خودروهای واقعی ارائه میشود؛ رزرو غذایی که از طریق پلپ انجام میشود، به وعدههای غذایی واقعی منجر میشود که، دور میزهای واقعی در رستورانهای واقعی صرف میشود.
مبادلهی پول
وقتی کالا یا خدماتی بین شرکتکنندگان سکو مبادله میشود، هزینهی آنها معمولا با استفاده از شکلهای مختلف پول پرداخت میشود. در بسیاری موارد، به شکل پول سنتی پرداخت میشود؛ وجه به یکی از روشهای مختلف موجود، از جمله دادههای کارت اعتبار، تراکنش پیپال، انتقال بیتکوین، یا (به ندرت) وجه نقد انتقال داده میشود. اما، ارزش دارای شکلهای دیگری است و لذا روشهای متعددی وجود دارد که مصرفکنندگان میتوانند هزینهی کالا یا خدمات تولیدکنندگان را در دنیای سکوها بپردازند. بینندگان ویدئوها در یوتیوب یا دنبالهروها در توییتر با توجه نشان دادن، هزینهی تولید کننده را پرداخت میکنند، که به روشهای مختلفی برای تولید کننده ارزشافزایی دارد. (برای مثال، اگر تولیدکننده صاحب نظر سیاسی یا رهبر تجاری باشد، افزایش نفوذ او در مقام رهبر فکری همان ارزشی است که از این طریق به دست میآورد؛ اگر خواننده، بازیگر یا ورزشکار باشد، گروه طرفداران او افزایش مییابد). اعضای اجتماع در سایتهایی مانند تریپ ادوایزر، دریبل و ۵۰۰ پیایکس، با افزایش اعتبار تولیدکنندگانی که کارهای آنها را دوست دارند، هزینهها را پرداخت میکنند. بنابراین، توجه، شهرت، تأثیر، اعتبار و دیگر شکلهای ناملموس در سکوها نقش «وجه» را ایفا میکنند.
گاهی اوقات، مبادلهی وجه از طریق خود سکو انجام میشود. این معمولا زمانی است که پول شکل توجه یا اعتبار به خود میگیرد. اما پرداخت پولی نیز ممکن است در سکو انجام شود، حتی وقتی که مبادلهی کالا یا خدمات در جای دیگری صورت گیرد. برای مثال، در اوبر و ایربیآنبی، ارائهی خدمات در خارج از سکو انجام میشود، اما با اطمینان از این که پول از طریق سکو پرداخت شدهاست، در نهایت این حلقه را میبندند. توانایی هر سکو در پولی کردن ارزش مبادلاتی که سکو زمینهی آنها را فراهم میکند، با نوع مبادلهی وجهی که داخلی میکند، ارتباط مستقیمی دارد. سکویی که بتواند جریان پول را درونی کند، میتواند در موقعیتی قرار گیرد که سهمی از تراکنش را مطالبه کند. برای مثال، کارمزد ۱۰ درصدی از قیمت فروش که معمولا ایبی بعد از هر مزایدهی موفق دریافت میکند. سکویی که میتواند جلب توجه کند، میتواند از شخص سومی که توجه را ارزشمند میداند، پول دریافت کند. مثلا آگهی دهندهای که به ازای هر «نگاهی» که به پستهای مرتبط با موضوعی خاص انداخته شده، حاضر است به فیسبوک وجه پرداخت کند. بنابراین، هدف سکو آن است که تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را یکجا جمع کند تا بتوانند به این سه نوع تبادل بپردازند: تبادل اطلاعات، کالا یا خدمات و تبادل پول. سکو زیرساختی را فراهم میکند که شرکت کنندگان به آن وصل میشوند و ابزارها و قوانینی را ایجاد میکند که تبادلات را برای هر دو طرف ساده و رضایت بخش میکند.
تعامل اصلی: چرایی طراحی سکوی موفقیت
طراحی سکوها به این صورت است که در هر بار یک تعامل طراحی می شود. بنابراین، طراحی هر سکوی موفقیت باید با طراحی تعامل اصلی، که بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان برقرار میکنند، شروع شود. تعامل اصلی مهمترین فعالیتی است که در سکو اتفاق میافتد. مبادلهی ارزشی که بیشتر کاربران را به سمت سکو میکشاند. تعامل اصلی شامل سه مؤلفهی مهم است: شرکتکنندگان، واحد ارزش و فیلتر. هر سه مؤلفه باید به خوبی شناسایی و به دقت طراحی شوند تا تعامل اصلی را تا حد امکان برای کاربران آسان، جذاب و ارزشمند کند. هدف اصلی سکو تسهیل تعامل اصلی است. این قانون بنیادی اولویت تعامل اصلی، به رغم این واقعیت اعمال میشود که بسیاری از سکوها طیف گستردهای از شرکتکنندگانی را شامل میشوند که به شیوههای مختلفی با هم تعامل دارند. برای مثال، لینکدین تعاملات متعددی را امکانپذیر میکند. متخصصان دربارهی حرفه و کسبوکار به تبادل ایده میپردازند؛ کارفرمایان دربارهی فهرستهای شغلی با متقاضیان احتمال تبادل اطلاعات میکنند؛ مدیران منابع انسانی خبرهای مربوط به اوضاع بازار کار را با یکدیگر مبادله میکنند و رهبران فکری دیدگاههای خود دربارهی روندهای جهانی را ارائه میکنند. این شکلهای مختلف تعامل با گذشت زمان به شکل سکو درآمدند. سکوی چندوجهی لینکدین، که امروز مشاهده میکنیم، ابتدا براساس یک تعامل اصلی واحد طراحی شد: برقراری ارتباط متخصصان با یکدیگر. بنابراین، بیایید سه مؤلفهی مهم هر تعامل اصلی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر و ارزش آفرینی در سکو را مورد بررسی قرار دهیم:
شرکت کنندگان
اساسا در هر تعامل اصلی دو شرکتکننده حضور دارد تولیدکننده، که ارزش تولید میکند و مصرفکننده، که ارزش مصرف میکند. هنگام تعریف تعامل اصلی باید هر دو نقش به خوبی توصیف و شناخته شوند. یک نکتهی مهم در طراحی سکو این است که بدانیم یک کاربر واحد ممکن است در تعاملات مختلف نقشهای متفاوتی ایفا کند. یک فرد واحد ممکن است در ایربیانبی هم مهمان باشد هم میزبان، هرچند در یک تعامل خاص معمولا فقط یکی از این نقشها را ایفا خواهد کرد. کاربران در یوتیوب ممکن است علاوه بر مشاهدهی ویدئوها، ویدئوهایی را نیز بارگذاری کنند. سکویی که به خوبی طراحی شده باشد، جابهجا شدن از یک نقش به نقش دیگر را برای کاربران ساده میکند.
برعکس، بسیاری از کاربران و انواع بسیاری از کاربران، ممکن است در تعامل نقش واحدی را ایفا کنند. برای مثال، یکی از متداولترین تعاملات در فیسبوک «به روزرسانی وضعیت» است؛ پستی محتوایی که شرکتکنندگان در شبکه را دربارهی کارها و افکار عضو خاصی از شبکه مطلع میکند. تولیدکنندهای که باعث تغییر وضعیت در صفحهی خاصی از فیسبوک میشود، ممکن است فرد، شرکت، گروه دوستان یا سازمان غیرانتفاعی باشد، اما نقش اصلی همچنان به قوت خود باقی میماند. ویدئوهای یوتیوب را علاوه بر افراد، شرکتهای رسانهای نیز ایجاد میکنند. انگیزهای که گروههای مختلف را به مشارکت وا میدارد متفاوت است، اما نقشها ثابت میمانند.
واحد ارزش سکوی موفقیت
همانطور که یادآور شدهایم، هر تعامل با مبادلهی اطلاعاتی شروع میشود که برای شرکتکنندگان ارزشمند است. بنابراین، عملا در هر مورد، نقطهی شروع تعامل اصلی ایجاد واحد ارزش توسط تولید کننده است. در این جا به چند مثال میپردازیم. در بازاری مانند ایبی، اطلاعات مربوط به فهرست محصولات/خدمات واحد ارزشی است که فروشنده ایجاد کرده است و پس از آن براساس پرسش جستوجو یا علایق گذشته در اختیار خریداران قرار میگیرد. در سکویی مانند کیکاستارتر، واحد ارزش جزئیات پروژه هستند که به حامیان احتمالی کمک میکند دربارهی تأمین بودجهی آن تصمیمگیری کنند. ویدئوهای یوتیوب، توییتهای توییتر، پروفایلهای متخصصان در لینکدین و فهرست خودروهای موجود در اوبر همگی واحد ارزش محسوب میشوند. در هر مورد، مبنایی در اختیار کاربران قرار داده میشود تا دربارهی تمایل یا عدم تمایل به ادامهی مبادله تصمیمگیری کنند.
فیلترهای سکوی موفقیت
واحد ارزش براساس فیلترهای سکوی موفقیت در اختیار مصرفکنندگان انتخابی قرار میگیرد. فیلتر ابزار الگوریتمی نرمافزاری است که سکوی موفقیت برای تبادل واحدهای مناسب از بین کاربران از آن بهره میگیرد. فیلتری که به خوبی طراحی شده است، اطمینان میدهد که کاربران سکو فقط واحدهای ارزشی را دریافت میکنند که برای آنها مناسب و ارزشمند است: فیلتری که بد طراحی شده است، به این معنا است که ممکن است کاربران مورد هجوم واحدهایی قرار گیرند که به زعم آنها بیربط و بیارزش است و باعث میشود سکو را ترک کنند. پرسش و جستوجو مثالی برای فیلتر است. شرکتکنندگان اطلاعات مورد نظر خود را با مشخصکردن عبارتهای خاص جستوجو می کنند: برای مثال «هتلهای واقع در اطراف هانا در جزیرهی ماوی» یا «مردهای مجرد ۲۵ ـ ۱۸ ساله در آستین تگزاس» از میان میلیونها واحد ارزشی که پیشتر تولیدکنندگان (مثلا مالکان هتلها و کاربرانی که به دنبال زوج هستند) ایجاد کردهاند، سکو با استفاده از فیلتر، واحدهای خاصی را انتخاب میکند که با عبارات جستوجو مطابقت دارد و آنها را در اختیار مصرفکننده قرار میدهد.
در هر حالت، هر سکو برای مدیریت تبادل اطلاعات از فیلترها بهره میگیرد. رانندگان اوبر با اشتراک گذاشتن پارامترهای مختلف دربارهی مکان، داشتن یا نداشتن مسافر و غیره، حضور خود را در سکوی موفقیت اعلام میکنند. اینها واحدهای ارزش هستند که باعث میشوند با مصرفکنندهی مناسب تطبیق داده شوند. وقتی مصرفکننده از طریق گوشی خود، درخواست خودرو میکند، براساس مکان خود در زمان درخواست، فیلتری تعیین میکند. پس از آن اطلاعات مربوط به مناسبترین رانندگان در اختیار مصرفکننده قرار میگیرد. به محض انجام این تبادل اطلاعات، بقیهی کارها انجام میشود. خودرو از راه میرسد، مسافر به مقصد برده میشود، وجه مناسب از حساب مسافر انتقال داده میشود و کرایهی راننده پرداخت میشود. تعامل اصلی انجام میشود. ارزش ایجاد و مبادله میشود. برخی سکوها دارای مدلهای پیچیدهتری هستند، اما ساختار اصلی یکسان است.
شرکت کنندگان + واحد ارزش + فیلتر = تعامل اصلی
موتور جستوجوی گوگل نیز اساسا به همین روش عمل میکند. کراولرهای گوگل، وب را جستوجو میکنند و نمایههای صفحهی وب (واحدهای ارزش) را ایجاد میکنند. مصرفکننده پرسش خود را تایپ میکند. گوگل پرسش را با دیگر ورودیهای مشخص نظیر: پیامهای اجتماعی-میزان «لایکها»، پاسخ به توییتها، اظهار نظرها و دیگر پاسخهایی که یک پست خاص در اینترنت دریافت میکند ترکیب میکند. این مجموعهی ورودیها همان فیلتر هستند که تعیین میکنند کدام واحدهای ارزش در اختیار مصرفکننده قرار گیرد. در فیسبوک، کل شبکهی شما، به روزرسانیهای وضعیت، عکسها، اظهارنظرها، پیوندها و غیره را به وجود میآورد. همهی آنها واحدهای ارزشی هستند که به سکو اضافه میشوند. الگوریتم نیوز فید شما، بر اساس پیامهایی که در گذشته از طریق تعاملات خود با محتوای قبلی دادهاید، مانند فیتلری عمل میکند که تعیین میکند کدام واحدها در اختیار شما قرار گیرد و کدام واحد قرار نگیرد.
اولین و مهمترین کار شما در هنگام طراحی سکوی موفقیت تصمیمگیری دربارهی تعامل اصلی شما است و پس از آن شرکتکنندگان، واحدهای ارزش و فیلترها که تعاملات اصلی را امکانپذیر میکنند. همانطور که در مواردی مانند لینکدین و فیسبوک ملاحظه کردید، سکوها اغلب با گذشت زمان گسترش مییابند و تعاملات مختلفی را شامل میشوند، که هریک شامل شرکتکنندگان، واحدهای ارزش و فیلترهای مختلف میباشد. اما سکوهای موفق با یک تعامل اصلی واحد کار خود را شروع میکنند که دائما ارزش زیادی برای کاربران ایجاد میکند. تعامل اصلی ارزشمندی که پرداختن به آن آسان و حتی لذت بخش است، شرکتکنندگان را جذب میکند و به شکلگیری تأثیرات شبکهای مثبت منجر میشود.
نقش تعیین کنندهی واحد ارزش در سکوی موفقیت
همانطور که در تشریح تعامل اصلی گفته شد، واحدهای ارزش در نحوهی عملکرد هر سکوی موفقیت نقش تعیین کنندهای ایفا میکند که در موفقیتِ سکوی موفقیت اهنیت دارد. با این حال، در بیشتر موارد، واحدهای ارزش را نه سکوها بلکه تولیدکنندگانی تولید میکنند که در سکو مشارکت دارند. بنابراین، سکوها «کارخانهی اطلاعات» هستند که هیچ کنترلی بر موجودی ندارند. آنها «بخش کارگری» را ایجاد میکنند (به عبارتی، زیرساخت سکو را، که در آن واحدهای ارزش تولید میشود، میسازند). سکوها قادر هستند فرهنگ کنترل کیفیت را گسترش دهند (با انجام اقداماتی که تولیدکنندگان را ترغیب میکند واحدهای ارزشیای را تولید کنند که برای مصرفکنندگان دقیق، مفید، مناسب و جالب هستند). سکوها فیلترهایی ایجاد میکنند که واحدهای ارزشمند را عبور میدهند و دیگر واحدها را متوقف میکنند. اما، بر خود فرایند تولید کنترلی دارند و این تفاوت آشکار سکوها با کسبوکارهای لولهای سنتی است.
فسال سیستمی آنلاین است که کشاورزان مناطق روستایی هند را مستقیما به نمایندگان بازار و سایر خریداران وصل میکند. کشاورزان از طریق فسال میتوانند به سرعت از قیمت کالاها در بسیاری از بازارهای مجاز مطلع شوند، مکانهای فروش که بیشترین نفع را برای آنها دارد، انتخاب کنند و برای دستیابی به توافق بهتر از دادهها استفاده کنند، چالشی که در سراسر جهان وجود دارد. سانجیت چوداری، هدایت تجاریسازی و راهاندازی ابتکار فسال را به عهده داشت. یکی از چالشهای پیشروی چوداری و تیم او این بود که بفهمند از چه نوع زیرساخت ارتباطی استفاده کنند تا تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بتوانند واحدهای ارزش را به اشتراک بگذارند. آنها دریافتند که مزیت مهمی که به نفع آنها عمل میکرد، تلفنهای یاختهای (همراه) بود. بیش از نیمی از کشاورزان هندی، حتی فقیرترین آنها، تلفن همراه داشتند و از آن استفاده میکردند. در واقع، مثل بسیاری از کشورهای درحال توسعه، استفاده از تلفن همراه در مناطق روستایی به سرعت گسترش یافته است. تلفن همراه، با قابلیت ارتباطات لحظهای آن، به کانالی برای دادههای بازار تبدیل شد که کشاورزان به شدت به آنها نیاز داشتند. اما تولید واحدهای ارزش بسیار مهمی که وجود آنها برای میسر کردن مبادلهی بین کشاورزان و ماندیس (بازارسازان محلی) ضروری است، چالش حتی مهمتری از آب درآمد. چوداری در توضیح میگوید «ما به انواع مختلف اطلاعات نیاز داشتیم».
البته، ما به دادههای قیمت ماندیس نیاز داشتیم – نرخهای جاری بازار برای کالاهایی با درجات مختلف از هویج و گلکلم تا لوبیا و گوجهفرنگی. معلوم شد جمعآوری این دادهها کار نسبتا سادهای است. برخی از نمایندگان، خود اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدادند و برای تکمیل این منبع اهالی را به خدمت میگرفتیم تا به ماندیسها سر بزنند و برآوردهای قیمت را بیواسطه جمعآوری و به ما گزارش کنند. طرف دیگر معادله دشوارتر بود. برای ایجاد منبع اطلاعات الکترونیکی که حقیقتا برای کشاورزان مفید میبود، به اطلاعاتی دربارهی خود آنها نیاز داشتیم – محصولاتی که کشت میکردند، دورهی برداشت پیشبینیشدهی آنها، محل مزارع، دسترسی آنها به ماندیسهای مختلف و غیره، تمام این عوامل بر بهترین معاملهای که در بازار انجام میدادند، تاثیرگذار بود.
اما جمعآوری این اطلاعات از مجموعهای بسیار پراکنده از کشاورزان که بیشتر آنها بیسواد بودند بسیار دشوار بود. ما یکسری آزمایش انجام دادیم. تلاش کردیم بر گسترش دهان به دهان خبرها دربارهی سرویسی که در حال ایجادش بودیم و جمعآوری اطلاعات برای خودمان اتکا کنیم. سعی کردیم با استفاده از «رؤسای» محلی- شهرداران غیر رسمی روستاها از آنها به عنوان کانالی برای اطلاعات استفاده کنیم. تلاش کردیم با فروشندگان محلی بذر، کود و سیمکارت تلفن همراه، که همگی با تک تک کشاورزان در تماس بودند، وارد معامله شویم. اما هیچ یک از این روشها نتیجهی خوبی نداشت. افرادی که سعی میکردیم با آنها کار کنیم، علاقهمند نبودند و انگیزهها آنقدر قوی نبود که جریان دادهای قدرتمندی به وجود آورد.
سرانجام، مجبور شدیم برای خود شبکهای از گردآورندگان داده تشکیل دهیم چیزی که هندیها به آن «دست به کار شدن» (افااس) میگفتند. تیم افااس در هر روستا خانه به خانه میرفت، با کشاورزان ملاقات میکرد و اطلاعات مهم دربارهی محصولات و طرحهای بازاریابی آنها را روی فرمهای کاغذی یادداشت میکرد. پس از آن دادهها را به ادارات ما برمیگرداند و آنها را در صفحات گسترده ثبت میکردیم. به تدریج، پایگاه دادهای، که برای شناخت بازارهای محلی به آن نیاز داشتیم، ایجاد کردیم. همانطور که ملاحظه میکنید، اگر قرار است سکویی راهاندازی کنید باید حتما بر واحد ارزش متمرکز شوید. تصمیمگیری دربارهی این که واحدهای ارزش را چه کسی ایجاد کند، چگونه واحدها ایجاد شوند و به صورت سکوی موفقیت یکپارچه شوند و واحد با کیفیت چه تفاوتی با واحد کمکیفیت دارد، همه مسائل بسیار مهمی هستند…
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.