برنامه استراتژی محتوا برای وب چیست؟
( برنامه استراتژی محتوا برای وب چیست؟ ) سراپا هیجانید. میدانید استراتژی محتوا چیست و چرا اهمیت دارد. میدانید چه باید بکنید و آماده هستید. حالا، پرسش مهم این است: چگونه میتوانید مشتریان یا همکاران خود را به پذیرش برنامه استراتژی محتوا وا دارید؟
چه مشاور سازمان باشید، چه کارمند آن، پیشنهاد برنامه استراتژی محتوا میتواند مانند: شنا کردن خلاف جریان آب باشد. نه تنها باید افراد را به محتوا علاقهمند سازید، بلکه لازم است آنها را به مشارکت در برنامه استراتژی محتوا و پرداخت هزینههای آن وادارید. کار پردردسری است.
در این بخش، خواهیم گفت چگونه:
- * مذاکره را آغاز کنید.
- * داستان جالبی بپرورانید.
- * برنامه خود را در نظر آنان جذاب سازید.
- * بودجه بگیرید.
شما موفق خواهید شد. قول میدهیم.
آغاز مذاکره
در آغاز کار، هدف این است که تعداد هرچه بیشتری از افراد را به برنامه استراتژی من علاقهمند کنید، به میزانی که افراد ارزش استراتژی محتوا را بیشتر درک کنند، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در آن خواهند داشت. روشهایی برای این کار وجود دارد.
سروصدا راه بیندازید
درباره استراتژی محتوا حسابی شلوغ کنید. به همه بگویید میدانید استراتژی محتوا چیست و چرا آنها باید به آن اهمیت دهند. در اینباره سخنرانی کنید و کارگاه برگزار کنید. وبلاگ یا رایانامهای بنویسید و برای همکاران و مشتریان خود بفرستید.
فقط، یک نکته: پیش از این که با پیشنهاد و زمانبندی آنچه میخواهید انجام دهید، قدم به اتاق مدیر عامل بگذارید، این کار را با افرادی تمرین کنید که میدانید حامی شما هستند و میتوانند مددکار بهسازی اندیشههای شما باشند. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی محتوایی، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
با چراغ خاموش حرکت کنید
مایکل فینن، مدیر بازاریابی وب در دانشگاه ایالتی پیتزبرگ در کانفب ۲۰۱۱ (همایش استراتژی محتوا)، به مخاطبان یادآور شد که: «افراد در سازمانها، معمولا به استراتژی محتوا فقط به چشم کاری اضافی نگاه میکنند». او طرفدار «استراتژی محتوای چراغ خاموش» است، به عبارت دیگر، انجام کار استراتژی محتوا به شکل غیررسمی و بدون تبلیغات. هر از گاهی مشکلات مربوط به محتوا را یادآوری کنید و به این کار ادامه دهید. یا، اگر در کار محتوا حرفهای هستید، مذاکرات را به سمت فعالیتهای استراتژیکتر هدایت کنید. از هر فرصتی برای ارسال ابزارهای استراتژی محتوا (مانند فهرست بازبینی یا گاهشمار ویرایش)، مقالات و نوشتههای وبلاگ برای افراد استفاده کنید؛ طوری که گویی اتفاقی به این مطالب برخوردهاید و به نظرتان رسیده است ممکن است برای آنها هم مفید باشد. نقش بازی کنید. اصلا عینک دودی بزنید و پشت صفحه مانیتور افراد پنهان شوید؟ نه، صبر کنید! جدی نگیرید. فقط سعی کنید افراد را آرام آرام به گفت و گوی مورد نظر خود بکشانید.
بالاخره باید از جایی شروع کرد
این که مذاکره را چگونه باید آغاز کرد، به سازمان شما، شخصی که طرف حساب شماست، شخصیت خودتان و فوریت دشواریهای محتوایی بستگی دارد. چه بی سروصدا رویکرد چراغ خاموش را در پیش بگیرید، چه پرچم پر زرق و برق استراتژی محتوا را به اهتزاز درآورید، مهم این است که این کار را پیش ببرید.
داستان جذابی بپرورانید
قطعا مؤثرترین روش برای جلب پشتیبانی، مناسبسازی پیام برای هر گروه مخاطب است. نوشتن رایانامههای مشابه با موضوع استراتژی محتوا و ارسال فلهای آن به تمام همکارانتان، سودی ندارد. سعی کنید استراتژی محتوا را در متن دنیای آنان قرار دهید – چرا باید برایشان مهم باشد و استفاده از آن چه چیز عایدشان میکند؟ به این بیندیشید که فرد یا گروه مخاطبتان قصد دارد (یا از او انتظار میرود) چه کاری انجام دهد. چه پروژههایی برای آنها در اولویت است؟ چرا؟ چه چیز سد راه آنهاست؟ چه چیزهایی خواب شب را از آنها گرفته است؟ (این را احتمالا میتوانید هنگام صرف چای یا در وقت استراحت از حرفهای آنها بفهمید.) سپس با مرور این نکتهها، پروندهای از بدترین نقاط ضعف و بزرگترین فرصتهای آنها بسازید. توجه خود را بر این متمرکز کنید که استراتژی محتوا به شکل مشخص چگونه میتواند در موفقیت آنها مؤثر باشد. کاری کنید که پیام ضمنی شما این باشد: «اگر این کار را انجام دهیم، شما مانند ستاره سینما خواهید درخشید».
پروژه خود را پیش ببرید
وقتی توجه افراد جلب شد، کار شروع میشود: پیشنهاد پروژهای مشخص. اگر چه مذاکرهای که در پیش دارید به مخاطبتان بستگی خواهد داشت، چند موضوع کلی وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید:
«حق کاربران ما محتوای بهتر است»
اگر تجربه کاربری خوب، ارزشی مشترک برای گروه باشد، بر تمایل آنان به عملکرد خوب در قبال کاربران تأکید کنید. به هر حال … نمیتوان با محتوای بد، تجربه کاربری خوب طراحی کرد.
نمونههایی از این که محتوا چگونه میتواند کاربران را یاری دهد یا سرخورده سازد، ارائه دهید. اگر لازم است مشخصا بخشهای شرمآور محتوایشان را به رخ بکشید. در آزمونها و نظرسنجیهای کاربران دنبال شاهدی بر ادعای خود بگردید. یا، اگر واقعا چنین بختی نصیبتان شد، از آزمونهای کاربری مربوط به محتوایی مشخص بهره گیرید – حتی اگر بخشی از یک پژوهش بزرگتر باشند.
محتوای خوب اعتماد و مشارکت مخاطبان را افزایش میدهد و این امر باعث بهبود دستاورد نهایی خواهد شد. همیشه به ذینفعان خود گوشزد کنید که مردم برای زیبایی ظاهر یا ویژگیهای فنی پیچیده به سراغ وب سایت شما نمیآیند: آنها محتوا میخواهند.
«استراتژی محتوا بهرهوری ما را بالا میبرد»
اگر دچار تردید هستید، کار را با چرخه کاری پیش ببرید. با این که محتوای بهتر هدفی والاست، کیفیت محتوا ممکن است از دید برخی افراد هدفی جدی به حساب نیاید. اما تقریبا همه توافق دارند که ناکارآمدی بد است. استفاده از فرایندهای درست، زندگی را برای همه شیرینتر میکند، سبب صرفهجویی در زمان و هزینه میشود و به سلامت محیط کار میانجامد. بر این موضوع تأکید کنید که اوضاع محتوا واقعا خراب است. این نکتهها را برجسته سازید:
- * همپوشانیها و کمبودها: «آیا گروه بازاریابی واقعا ناچار است محتوا را سه بار بخواند تا از حفظ یکپارچگی برند اطمینان یابد… یا میتوان کار را با شیوه نامه نگارش محتوای مشترک آسانتر کرد؟»
- * تأثیر بر نتیجه نهایی: «همه به جای استفاده از وب سایت برای کسب اطلاعات، با شماره خدمات مشتریان تماس میگیرند. اگر محتوای وب سایت را شفافتر سازیم، میتوانیم در هزینه ستادی مرکز تماس صرفهجویی قابل توجهی داشته باشیم».
- * خطاها و ناهمخوانی ها: «این محتوا آنقدر دست به دست چرخیده که دیگر پیگیری این که چه کسی کدام بخش را ویرایش کرده، ناممکن شده است. حالا این محتوا با بیشتر صفحههایی که با آن پیوند دارند، در تضاد قرار گرفته است».
- * اشتباههای شرمآور: «پیوند “به زودی” در صفحه اصلی، مربوط به محصولی است که دو ماه پیش وارد بازار شده است. اصلا معلوم است که مسئولیت برداشتن آن با چه کسی است؟»
«رقیبان ما در مسیر پیروزی هستند»
اگر محتوای وب سایت شما در سال ۱۹۹۸ تهیه شده است و رقیبتان وب سایت تر و تازهای دارند که تهدیدی جدی برای شماست، شاید بد نباشد از رقیب پیروی کنید.
جمله «دیگران همه سرگرم پرداختن به استراتژی محتوا هستند میتواند به طرز مسخرهای اثرگذار باشد. هیچ چیز مانند مبارزه با دشمنی مشترک، افراد را برنمیانگیزد. اما پیش از آن حتما برای انجام بررسی جامع و محتوامحور درباره رقیبان زمان کافی صرف کنید تا بتوانید بر مزیت رقابتی تمرکز کنید، نه ویژگیها و تاکتیکهای خاص.
«آمار بیانگر همه چیز است»
کسب و کار، در مجموع، یک بازی مبتنی بر اعداد و ارقام است. بنابراین، کمّیسازی استراتژی محتوا – شامل فرصتهای پدید آمده به وسیله آن و تهدیدهای احتمالی – میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. از یافتههای بازنگری، آمار ترافیک سایت و منابع دیگری استفاده کنید تا با نمایش آمار، بر کار خود مهر تأیید بزنید؛ شما میتوانید:
- * با همکاری تیمهای فروش یا خدمات مشتریان خود، برآورد کنید چه تعداد از دیدگاهها یا تماسهای دریافتی را میتوان با داشتن محتوای بهتر حذف کرد. روش بهتر این است که این اطلاعات را در کنار هزینه متوسط یک تماس دریافتی قرار دهید، تا به کمک آن مقدار صرفهجویی مالی را هم نشان داده باشید.
- * نارساییهای مشخص و قابل اندازهگیری را بیابید تا به کمک آنها ذینفعان واقعیت تلخ وضعیت محتوا را بپذیرند. برای این کار میتوانید آمارهای زیر را ارائه دهید:
- * تعداد خطاها یا بیدقتیهای موجود در محتوا.
- * درصد محتوای سوخته یا نادرست.
- * تعداد صفحههایی که تقریبا یا کلا هیچ بازدیدکنندهای ندارند.
- * تعداد صفحهها یا بخشهایی که هیچ سرپرست مشخصی ندارند.
- * آمار وحشتانگیز خود را با اعلام درصدی از مخاطبان همراه سازید که منابع آنلاین را به ویژه در آن دسته از تصمیمگیریهایشان که بر کسب و کار شما مؤثر است، لحاظ میکنند. بر این واقعیت تأکید کنید که مخاطبان شما برای دیدن طراحی زیبا، ابزارکهای اتصال به شبکههای اجتماعی، یا سامانه مدیریت محتوایی پر از امکاناتی که «خوب است داشته باشید» به سایت نمیآیند. آنها به دنبال محتوا به سایت میآیند. جزییات را فراهم آورید، برآوردی از روند آتی داشته باشید و اعداد را برای نمایش وضعیت وخیم موجود و فرصت بهبود آن به کار گیرید.
گرفتن بودجه
علاقهمند ساختن افراد به استراتژی محتوا یک کار است و واداشتن آنان به سرمایهگذاری برای برنامه استراتژی محتوا کاری دیگر. چه مشاوری خارج از سازمان باشید که با طرحی آمده، یا شخصی از درون سازمان که تقاضای بودجه دارد، باید برنامه ای چیده باشید.
گزینه اول: از کم شروع کنید
اگر استراتژی محتوا برای سازمان شما تازگی دارد، خوب است با طرحی «آزمایشی» شروع کنید تا ارزش استراتژی محتوا به سازمان ثابت شود. اگر این پروژه خوب پیش برود، گرفتن بودجه بیشتر در نوبت دوم، آسانتر خواهد شد. برای اثبات ادعای خود، بر اندازهگیری و معیارهای کمّی متمرکز شوید. اعداد و ارقام قابل توجه پیدا کنید. یافتهها را با همه در میان بگذارید.
کریستین بنسن از شرکت برین ترافیک، در مطلبی از وبلاگ خود با عنوان «دزدی داخلی» توصیه میکند:
«محتوای کم بازدید با قابلیتهای پنهان را بیابید. معمولا افراد نظر قاطعی درباره صفحه اصلی و صفحههای بخشهای اصلی دارند. این صفحهها گزینههای دشواری برای شروع هستند، مگر این که پیشینه موفقیتآمیزی برای پشتیبانی از ادعایتان داشته باشید. دنبال مواردی بگردید که قابلیت بالایی برای درگیر کردن مشتری دارند، اما معمولا نادیده گرفته میشوند. محتوایی چون بخش راهنما، صفحههای مربوط به خدمات مشتریان، یا صفحههای پیغام خطا گزینههای خوبی برای شروع هستند».
یک نکته را به یاد داشته باشید: از کم شروع کردن میتواند راه خوبی باشد که افراد طعم موفقیت استراتژی محتوا را بچشند، اما زیانهایی هم میتواند داشته باشد. ممکن است افراد گمان کنند که فعالیتهای آتی، در زمینه استراتژی محتوا، نیز مانند بار اول «ارزان» تمام میشوند. یا شاید فکر کنند میتوان به جای پرداختن به یک برنامه استراتژی جامع، چندین فعالیت کوچک انجام داد. اگر از آغاز سطح توقع را به درستی معین کرده باشید، چنین برداشتهای نادرستی را به راحتی میتوان مدیریت کرد. تنها لازم است در تمام مدت کار تصویر جامع را به ذینفعان انتقال دهید.
گزینه دوم: از ابتدا سر اصل مطلب بروید
اگر میخواهید فورا تأثیر چشمگیری بگذارید، این کار را بکنید. برنامه ای بزرگ ارائه دهید. پیشنهاد بازنگری محتوای وب سایت را مطرح کنید. بررسی محتوای شبکههای اجتماعی را، از آغاز تا پایان، هدف قرار دهید. برنامه ای برای محتوای یکپارچه چندرسانهای پیشنهاد دهید.
گرچه این رویکرد ممکن است ترسناک (یا جنونآمیز به نظر رسد، از ابتدا سر اصل مطلب رفتن مزیتهای فراوانی دارد. برای مشتری یا گروه خود توضیح دهید که انجام درست این کار در ابتدا، به صرفهجویی / تولید نقدینگی در بلندمدت منتهی خواهد شد. محتوا، نوعی سرمایه است. ساده و روشن.
این کار شبیه پروژه بازسازی خانه است. اگر بتوانید پیمانکاری داشته باشید که بیاید، همه چیز را برآورد کند و کل کار را یکجا انجام دهد … البته که، صورت حساب بلند بالایی هم دریافت خواهید کرد. اما اگر پیمانکاری داشته باشید که ۱۰ بار برای بخشهای مختلف کار با او قرارداد ببندید، چندین صورت حساب کوچکتر خواهید داشت که البته به سرعت بر هم انباشته میشوند.
چند نکته مهم
صرف نظر از حجم طرحی که پیشنهاد میدهید، در مرحله درخواست بودجه، توصیه میکنیم:
- * درخواست را خودتان مطرح کنید. به ارسال رایانامهای حاوی پیشنهاد خود بسنده نکنید. رودررو بنشینید و مذاکره کنید (حتی اگر میانهای با این کار ندارید). اگر نمیتوانید شخصا حضور داشته باشید، گفتوگویی تلفنی تنظیم کنید. به این ترتیب، ذینفع طرف گفتوگوی شما میتواند پرسشهایش را مطرح کند و شما هم میتوانید نکتههای ریزتر را روشن کنید. تغییر کوچکی در جملهبندی یا جزییات گفتوگو میتواند توافق شما را قطعی کند یا برهم بزند.
- * از بودجه فعلی خود آگاه باشید. اگر مشاور یا کارمند سازمان هستید و با مشتریان در ارتباطید، نگاه دقیقی به بودجه فعلی خود بیندازید. بدانید با بودجه فعلی امکان چه کارهایی را دارید یا ندارید. نشان دهید که از منابع پیشین استفاده خوبی شده است و آماده پاسخگویی به پرسشهایی درباره دلیل نیازتان به منابع مالی بیشتر باشید، چون از شما خواهند پرسید.
- * سال مالی سازمان را بشناسید. اگر از زمانبندی بودجهگذاری، برنامه ریزی و گزارشدهی سازمان خود باخبر باشید، معمولا میتوانید زمانهای مناسبی را برای درخواست منابع انتخاب کنید. در حین فرایند برنامه ریزی سالانه؟ وقت خوبی است. در پایان سال مالی، یعنی وقتی افراد میخواهند باقیمانده نقدینگی خود را به مصرف برسانند یا از شرش خلاص شوند؟ وقت بسیار مناسبی است. جرأت کنید و بدون تعارف از مشتری یا رئیس خود بپرسید بهترین موقع کدام است.
و اگر بودجهای در کار نباشد؟
خوب این بار نتوانستید بودجه بگیرید … یا اصلا بودجهای در کار نبود که بگیرید. خود را نبازید. به احتمال قوی، هنوز میتوانید کارهایی انجام دهید. اگر کارمند سازمان هستید، دوباره سری به بودجه فعلی خود بزنید. چه چیزهایی را میشود قربانی کرد؟ آیا میتوان از بخش دیگری کمک گرفت؟
در هر حال، آهسته اما پیوسته، پشتیبانی از برنامه استراتژی محتوای خود را ادامه دهید. از ذینفعان بپرسید چه چیز آنها را از حمایت این پروژه باز میدارد. برای جذب منابع مالی برای این برنامه یا برنامه ای مشابه چه باید کرد؟ آیا شخص دیگری هست که باید با او مذاکره کنید؟ به دنبال همکاران همفکری باشید که میتوانند در برداشتن گامهای اول کمک کنند. صبور باشید. ارزشش را خواهد داشت.
سخنی با کله گندهها
بله. شما صاحب بودجه هستید. اگر تا این لحظه نتوانستهایم تأثیر اعجابآوری را که استراتژی محتوا میتواند بر عملکرد و محصول نهایی سازمانتان داشته باشد به شما بقبولانیم، اجازه دهید دست کم ترغیبتان کنیم به استراتژی محتوا فرصتی دهید تا چند مزیت کوچک خود را نشان دهد.
اگر به یکی از اعضای گروه اختیار و پشتیبانی کافی بدهید تا محتوای وب شما و محیط آن را به صورت دقیق کندوکاو کند، پاسخ پرسشهایی را به دست خواهید آورد که پیشتر از وجودشان هم بیخبر بودید. پیشنهادها و راهکارهایی دریافت خواهید کرد که کیفیت محتوای شما را بهبود میبخشد، انتظار کاربرانتان را برآورده میسازد و هدفهای عملیاتی اصلی کسب و کار شما را پشتیبانی میکند.
اگر مسئولان محتوا را در چارچوب نقشهای به دقت تعریف شدهای محدود کنید که ناگزیر آنها را به سطح فرمانبری و تولید کیلویی تنزل میدهد، هرگز منافع بالقوه استراتژی محتوا را درک نخواهید کرد. آنان را پشتیبانی کنید و کمک کنید کارشان را پیش ببرند. حرف ما را باور کنید: گروه محتوای شما مدتهاست که منتظر فرصتی برای ورود به صحنه است. این فرصت را به آنها بدهید و مطمئن باشید به سود کسب و کار شما خواهدبود.
اما، به خاطر داشته باشید
از همین لحظه شما فروشندهاید. گوشهنشینی و نالیدن از بیتوجهی افراد به محتوا را کنار بگذارید. آستینها را بالا بزنید و مردم را متقاعد کنید!
صرف نظر از این که چه کسی هستید – کارمند، مدیرعامل، کارآموز یا ناظری کنجکاو – این قدرت را دارید که محتوایی را که تهیه و بر آن نظارت میکنید، بهبود بخشید. نگران نباشید. نمیخواهیم بگوییم اتوبوس توریستی بخرید و به اسم استراتژی محتوا به شادی و پایکوبی در شهر بپردازید … البته منعتان هم نمیکنیم. راههای مختلفی برای جلب حمایت از استراتژی محتوا، درون و بیرون از سازمان، وجود دارد. میتوانید:
- * ساده و روشن حرف بزنید، نه فنی و پیچیده.
- * شعارتان این باشد: «همواره، محتوا».
- * حرفتان را همهجا بزنید.
ساده و روشن حرف بزنید، نه فنی و پیچیده
یکی از چالشهای گریزناپذیر در زمینه استراتژی محتوا – یا اصولا در هر رشته در حال توسعهای – یافتن واژههای مناسب برای تعریف و بیان اهمیت آن است ( برنامه ). چه تازه کار باشید و چه استاد فن، چارهای ندارید: مجبور هستید این شکل از گفتوگوها را بارها و بارها داشته باشید؛ با مشتریان، همکاران و حتی عمهتان که سر سفره شام عید به جمله «اوه، میدانید… کارم در زمینه وب است.» رضایت نمیدهد.
در اینجا با مثالی نشان میدهیم چه کاری نباید انجام دهید:
طرف مقابل، «خوب، کارت چیه؟»
شما: «من استراتژیست محتوا هستم».
طرف مقابل: «اوه! خب اون وقت این چی هست؟»
شما: «در بسیاری از شرکتها، چرخه عمر محتوا تعریفی ندارد و به آن اهمیتی نمیدهند. محتوا پیوسته تهیه و انبار میشود و هیچ کس مسئولیت آن را بر عهده نمیگیرد. تازه وضع از این هم بدتر است، زیرا هیچکس درک نمیکند که محتوا نیاز به ملاحظههای استراتژیک و تخصیص منابع ویژه دارد. بنابراین، من به تحلیل، تهیه استراتژی و اجرای راهکارهایی میپردازم که به کسب و کارها کمک میکند اهدافشان را تحقق بخشند».
طرف مقابل: «انگار یکی به تلفنم زنگ میزند.» (جیغ میکشد و پا به فرار میگذارد.)
این توضیح پر از اصطلاحهایی است که هرچند برای استراتژیست مجرب محتوا کاملا روشن است، فردی را که واقعا میخواهد به کمک شما بفهمد کارتان چیست، میتواند فراری دهد. در کل، کلمههای ناآشنا مردم را میترساند. انباشتن جملهها با اصطلاحهای حرفهای، محتوا را در نظر طرف مقابل، موضوعی غیر قابل درکناشدنی جلوه میدهد. نتیجهای ندارد. در ضمن، دیگر به مهمانی هم دعوت نخواهید شد. همان مطلب را به همین سادگی میتوان بیان کرد:
طرف مقابل: «خب، کارت چیه؟»
شما: استراتژیست محتوا هستم».
طرف مقابل: «اوه! خوب اون وقت این چی هست؟ »
شما: «حتما دیدهاید که در خیلی از وبسایت ها، پیدا کردن بخش زیادی از اطلاعات، دشوار است، اطلاعات منسجم نیست، یا کلا نامربوط و در مجموع خیلی بد است».
طرف مقابل: «بله، همینطور است. در واقع، سایت شرکت خود من هم بی رودربایستی خجالتآور است. من خیلی ناراحتم که کسی درستش نمیکند».
شما: «کار من همین است. من این چیزها را درست میکنم».
طرف مقابل: «و من چطور میتوانم مقداری از این چیزی که استراتژی محتوا مینامیدش، داشته باشم؟ اتفاقا من مدیرعامل شرکتی هستم که میلیونها دلار بودجه داریم و دوست دارم همین الان آن را به شما بدهم».
زبان ساده، قدرتمند است، نیست؟ افزون بر این، توجه داشته باشید که این گفتوگو جای مناسبی برای معرفی استراتژی محتوا برای وب است. همدلی درباره وضعیت افتضاح وب سایت های کاری است که همه از آن لذت میبرند. چرا وب سایت ها این قدر بد هستند؟ به خاطر محتوا! دقیقا همین است و شما وارد صحنه میشوید.
اکنون، فرصت مناسبی است تا اصول اولیه استراتژی محتوا را با اشاره به محدودیتهای برنامه (مثل چرخه عمر محتوا در وب سایت در مقایسه با کل سازمان شرح دهید و آن را دسترسپذیر جلوه دهید. افزون بر این، در گفتوگو با مشتریان و همکاران، تبادل نظر اولیه، شروعی معقول و مناسب برای مذاکرههای مفصلتر آتی خواهد بود و قطعا به این میانجامد که: «موضوع فقط به وب سایت ختم نمیشود. این قضیه به نحوه گردش محتوا در کل سازمان و نحوه نظارت بر آن مربوط است».
شعارتان این باشد: «همواره، محتوا»
هر از گاهی فردی پیدا می شود که فراموش میکند مطلب اصلی را جایگزین متنی کند که فقط برای جانمایی متن در صفحه گذاشته شده است. بله، خیلی خندهدار است.
برای هیچکس به اندازه ما این قبیل لغزشهای متداول خوشایند نیست ( برنامه )، چرا که همینها باعث شده تا بسیاری از افراد در نشستهای طراحان و نویسندگان فریاد «اول، محتوا!» سر دهند. که در کار ما به این معناست: «ابتدا متن را بنویسید، بعد بر اساس آن کار طراحی را انجام دهید!» بسیاری از طراحان به شما میگویند که همین نظر را دارند و در طول دوره کار حرفهای خود پیش از هرچیز محتوا را در خواست کردهاند. اما متأسفانه، زمان رسیدن محتوا به دست آنان، معمولا در کنترل خودشان نیست و این قطعا نقصی در کار است. البته ممکن است که اگر طراحان بخواهند همواره برای شروع کار خود در انتظار محتوای نهایی بمانند، ناچار شوند کارهایشان را گاهی سالها به تعویق بیندازند. (برخی از آنها این کار را میکنند.)
پس بیایید اینطور به موضوع نگاه کنیم: «اول، محتوا» به معنای «اول، نسخه نهایی» نیست. مهم، در نظر گرفتن محتوا – عاملهای اثرگذار بر آن، هدفها و چرخه عمر آن – در هنگام شروع فرایند طراحی است.
در واقع، حالا که بیشتر دربارهاش فکر میکنیم… اصل موضوع همین است. تمام آنچه تاکنون باید آموخته باشیم این است که پیش، در حین و حتی بعد از هر برنامه طراحی و تولید، صرف نظر از این که طرح و بستر آن چه باشد، باید محتوا را در نظر گرفت. بنابراین، نه تنها «اول محتوا»، بلکه «همواره، محتوا».
تیفانی جونز استراتژیست محتوای فیسبوک، در وبلاگ خود مطلبی با عنوان «به سوی فرایند طراحی محتوا محور» درباره این تغییر در نوع تفکر، نوشته است: «یکی از بهترین آثار جنبی استراتژی محتوا این است که مؤسسهها به بازآرایی فرایند طراحی خود ترغیب شدهاند. مراحل کار، دیگر به این صورت نیست: شناسایی، معماری اطلاعات، طراحی قالبها و اجرا. بلکه، فرایند به این شکل درآمده است: استراتژی محتوا، معماری اطلاعات، وب نگاری، تولید محتوا، طراحی، قالبها و اجرا؛ یا فرایندی مشابه آن.
نکته مهم، اندیشیدن به محتوا از همان ابتدا است. معنای این حرف از دیدگاه یک طراح این است که دیگر برنامه ای را با ارزیابی طراحی گرافیکی سایت شروع نمیکنیم، بلکه با ارزیابی محتوای سایت شروع میکنیم. آیا متنها، ویدئوها و غیره مناسب هستند؟ آیا اثری را که قرار بوده داشته باشند، دارند؟ آیا جالب هستند؟
… احمقانه است اگر فکر کنیم همه مؤسسهها فرایند طراحی خود را با استراتژی محتوا زیرورو میکنند. معمولا، بوی شکلی از اصلاحات به مشام میرسد تا انقلاب؛ در این حد که معماران اطلاعات، طراحان و مدیران هنری، مهارتهای خود را در زمینه استراتژی محتوا افزایش میدهند».
و چه کسی است که از اصلاحات مناسب بدش بیاید؟
حرفتان را همه جا بزنید
دست راست خود را بالا بگیرید. یالا، زود باشید. حالا این متن را با صدای بلند بخوانید: من در این جا سوگند میخورم که هرگز، هرگز و هرگز نگویم نمیتوانم در همایشها سخنرانی کنم یا مقاله بنویسم یا مطلبی به رئیسم ارائه کنم ( برنامه )، یا در توییتر چیزی بنویسم یا در نشستها حرفی بزنم، چون چیزی برای ارائه کردن ندارم».
یک بار دیگر تکرار کنید. از صمیم قلب.
وقتی کاری را هر روز انجام میدهید، کمکم از یاد میبرید که افراد بسیار زیادی هستند که نمیدانند شما چه میکنید … یا همین کار شما را انجام میدهند و نیاز به افکاری دارند تا آن را به شیوهای متفاوت یا بهتر انجام دهند. شما فکر میکنید حرفی برای گفتن ندارید، فقط به این دلیل که کاری که انجام میدهید به نظر خودتان خیلی ساده و معمولی میرسد. اما این فقط نظر شماست. خیلیها خوشحال خواهند شد که برایشان توضیح دهید کارتان چیست، چرا این کار را انجام میدهید و در حین کار چه چیزهایی کشف میکنید.
به هر حال، شما هم دوست دارید بدانید آنها چه میکنند. این طور نیست؟ شجاع باشید. شروع کنید. کاری بکنید.
وبلاگ بسازید
تا به حال درباره وردپرس شنیدهاید؟ یا تایپ پد؟؟ تامبلر ۳؟ بلاگر ؟؟ حتما شنیدهاید. معنیش این است که شما میتوانید وبلاگ داشته باشید – آن هم مجانی.
روی صحنه بروید
اگر از فکر سخنرانی در جمع، حالت تهوع میگیرید، لطفا این بخش را نخوانید. اما اگر میخواهید مطلبی در سازمان خود ارائه دهید، یا پیشتر در جمع غیررسمی سخنرانی کردهاید، یا حتی اگر تجربه کوچکی در تئاتر دارید ( برنامه )، بد نیست ارائه مطلبی درباره استراتژی محتوا را امتحان کنید. این کار نه تنها سود زیادی برای مخاطبان شما خواهد داشت، بلکه جدای از موضوع اصلی ارائه، برای نظم بخشیدن به دیدگاههای خودتان بیمانند است. نیاز به فکرهای خوب دارید؟ به slideshare.net بروید، «استراتژی محتوا» را جستوجو کنید و صدها اسلایدی را که آنجا ارائه شده است، ببینید. توجه داشته باشید که همه این مطالب را حرفهایها تهیه نکردهاند. اسلایدشیر برای مکانهایی که میتوانید در آنها مطالب خود را ارائه دهید هم پیشنهادهای خوبی دارد. (قسمت عنوان را ببینید تا نام همایش یا نشست مربوط به آن را بیابید). در سادهترین حالت، با تیم و مشتریان خودتان شروع کنید.
مطالب خوب را گردآوری کنید و با دیگران سهیم شوید
اگر زمانی را صرف جستوجو در اینترنت – شرکت در همایش، یا خواندن کتاب – درباره استراتژی محتوا میکنید یا هر تجربه دیگری در این زمینه به دست میآورید، میتوانید آن منابع یا تجربهها را با دیگران سهیم شوید. احتمالا این کار را در فیسبوک، توییتر، فلیکر، تامبلر و مانند آنها درباره موضوعهای دیگر انجام دادهاید. چطور است یکی از این شبکهها را انتخاب کنید و منابع مربوط به استراتژی محتوا را اشتراکگذاری کنید؟ چیزی از دست نمیدهید، نیاز به صرف زمان زیادی هم ندارد. همه شما را به خاطر این کار بیشتر دوست خواهند داشت.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.