بازار هدف (Target Market)؛ چه کسی، چه چیزی، چرا و چگونه؟!
بازار هدف به گروهی از مصرفکنندگان اشاره دارد که محصولات یا خدمات شرکتها بر اساس آنها تولید میشود. این رویکرد را میتوان بر اساس سن، جنسیت، درآمد، مکان، علایق یا عوامل دیگر تعیین نمود. حدوداً هرساله ۳۷ میلیارد دلار از طریق تبلیغاتی که مخاطب هدف را جذب نمیکنند، هدر میرود. همین مورد بهتنهایی گویای اهمیت شناسایی هدفگیری بازار است.
نقطه عطف فرآیند خرید مشتری است. درصورتیکه بازاریابان تمایل در جذب افراد در میان دریایی از برندها و تبلیغکنندگان را داشته باشند، باید تجربیات خود را بهصورت هدفمند و شخصیسازیشده برای افراد ارائه دهند. تلاش برای فروش همبرگر به گیاهخواران تنها منجر به اتلاف وقت، انرژی، پول و تصویر ضعیف برند میشود! هنگامیکه بازاریابان درک جامعی از خریدار ایدهآل خود داشته باشند، میتوانند تصمیمات آگاهانهتری در مورد نوع رسانه، شیوه پیامرسانی و زمانبندی ارسال آن اتخاذ کنند.
شناسایی بازار هدف با چهار عبارت چه کسی، چه چیزی، چرا و چگونه
-
چه کسی: جمعیتشناسی
در این بخش بررسی میشود که چه کسی به محصول یا خدمات بازاریابان نیاز دارد. این مرحله شامل جزئیات اولیه جمعیتشناختی مانند سن، جنسیت، اندازه خانواده، سطح تحصیلات، شغل و موارد دیگر است.
برای مثال، ممکن است مشتری هدف بازاریابان شناسایی مردانی باشد که سنشان بین ۲۸ تا ۴۵ سال است و خانواده نسبتاً کوچکی دارند.
-
کجا: موقعیت جغرافیایی
در این مرحله بررسی میشود که مشتریان را در چه مکانهایی میتوان جستجو کرد. در این قسمت، جزئیاتی مانند کد پستی بازاریابان، اندازه منطقه، تراکم جمعیت و آبوهوای منطقه بررسی میشود.
برای مثال، ممکن است اغلب مشتریان در مناطق حومه شهر زندگی کنند اما درآمد متوسطی داشته باشند و در مناطقی با آبوهوای نسبتاً معتدل زندگی کنند.
-
چرا: روانشناسی
در این بخش بررسی میشود که علل انتخابهای مشتریان چیست. این اطلاعات میتواند شامل ویژگیهای شخصیتی و سبک زندگی آنان باشد. این بخش به بازاریابان کمک میکند تا از الگوهای خرید مشتریان خود آگاه شوند؛ برای مثال، با دانستن علت خرید محصولات یک برند توسط مشتریان، میتوان میزان و تعداد دفعات نیاز آنها به محصول را نیز پیشبینی نمود. علاوهبراین، بازاریابان میتوانند ویژگیهای محصولات و خدمات خود را نسبت به رقبای خود بهبود ببخشند.
برای مثال، اغلب مشتریان در هر سال یک جفت کفش کوهنوردی جدید میخرند و اکثر آنان به برندهای آدیداس و نایک وفادارند.
-
چگونه: رفتارها
در این قسمت نوع رفتار مشتریان بررسی میشود. تمام مشتریان برای برآورده ساختن نیازهای خود، محصولات موردنظر را خریداری میکنند. در این مرحله مسائلی مانند چگونگی توجه به نیاز مخاطبان، نوع ارزیابی محصول توسط آنها، میزان اطلاعات مشتریان نسبت به محصول و مواردی از این قبیل بررسی میشود. بهطورکلی، اغلب مشتریان عموماً خریداران بزرگی نیستند و به اطلاعاتی در مورد نحوه ساخت محصولات خود پیش از خرید نیازمندند. ازاینرو، اغلب مخاطبان قبل از خرید در چندین سایت به جستجوی آنلاین میپردازند.
برای مثال، ممکن است مشتریان یک شرکت بیمه شامل افرادی باشد که در مناطق زلزلهخیز زندگی میکنند و برای امنیت خود به بیمه ساختوساز نیازمندند.
۱۰ مرحله برای هدفگیری بازار به شیوه مناسب
-
تجزیهوتحلیل پایگاه مشتریان و مصاحبه با آنها
یکی از بهترین راهها برای تعیین مخاطبان هدف این است که بازاریابان به افرادی که درگذشته محصول یا خدمات آنها را خریداری کردهاند، توجه نمایند و اطلاعاتی مانند سن، محل زندگی، علایق و موارد دیگر مصرفکنندگان را مشخص کنند. اغلب این اطلاعات برای تعمیم استراتژیهای کنونی یک کسبوکار با تکنیکهای گذشته فوقالعاده عمل میکند.
-
تحقیقات گسترده و شناسایی اهداف صنعت
بازاریابان باید جهت رشد صنعت خود تحقیقات گسترده انجام دهند. صاحبان کسبوکارها میبایست مشکلات خود را مشخص کنند و با توجه به مخاطب موردنظر خود در جهت رفع آن بکوشند. در حین تحقیقات، اطلاعات ارزشمند بسیاری که دور از ذهن بازاریابان بوده است، مشخص میگردد.
-
توجه به علاقه مخاطب
مخاطبان را میتوان بر اساس علایق مختلف از جمله سرگرمیها و سلایق گوناگون از یکدیگر تفکیک نمود. این امر به بازاریابان در ایجاد پیامهای مبتنی بر داده و منحصربهفرد کمک میکند و درنهایت موجب افزایش وفاداری افراد نسبت به نام تجاری یک برند میشود.
-
توجه به خردهفرهنگها
افراد را میتوان برحسب خردهفرهنگها نیز تعریف نمود؛ برای مثال، برخی از افراد به دنبال یک محصول خاص مانند یک سیستم سرگرمی یا ماشین جدید هستند و یا بعضی از اشخاص ژانرهای خاصی از موسیقی را گوش میدهند. با شناسایی این افراد میتوان نیازهای آنان را سریعتر مشخص نمود و محتوای مناسب با آنها را ایجاد کرد.
-
درک نقش مخاطب هدف
شناختن نقش این افراد تأثیر بسیاری در تعیین بازار هدف دارد. در ادامه آنها را به دستههای زیر تقسیم میکنیم:
-
تصمیمگیرنده:
تصمیمگیرنده شخصی است که تصمیم نهایی را برای خرید میگیرد. البته ممکن است حین پروسه تصمیمگیری نقش آن فرد از تصمیمگیرنده به حامی تغییر کند؛ بهعنوانمثال، Old Spice در سال ۲۰۱۰ بازار هدف خود را تغییر داد. در ابتدا این برند قصد جذب پسرهای جوان را داشت. این گروه در حین تحقیق متوجه شد علاوهبر مردان، زنان نیز در حال خرید بودند. ازاینرو، مخاطبان هدف خود را تغییر داد و بر زنان و مردان متمرکز شد.
-
حامی:
حامی شخصی است که ممکن است قدرت تصمیمگیری نهایی را نداشته باشد، اما تأثیر بسیاری نسبت به خرید یک کالا دارد؛ بهعنوانمثال، ممکن است یک کودک مستقیماً محصولی را نخرد، اما والدین کودک به علاقه فرزند خود برای خرید محصولات توجه بسیاری میکنند. علاوهبراین، پشت هر مردی یک زن موفق است! در بسیاری از خانوادهها مردان تصمیمگیرنده نهاییاند و هزینه محصولات را میپردازند، اما همسران آنها نقش بسزایی در خرید محصولات دارند.
-
تجزیهوتحلیل رقبا
برخی از افراد تصور میکنند که خلاقیت با تقلید منافات دارد. درحالیکه اینطور نیست. در طول تاریخ، کاشفان، هنرمندان و مخترعان بسیاری فعالیتهای خود را با تقلید از دیگران شروع کردهاند. بازاریابان نیز میتوانند با مشاهده عملکرد رقبای خود مسائل زیادی را بیاموزند؛ برای نمونه، میتوان بررسی کرد که شرکتهای رقیب کانالهای آنلاین را ترجیح میدهند یا فروش آفلاین را اولویت خود قرار میدهند.
-
ایجاد پرسونای مشتری
ایجاد پرسونای مشتری راهی عالی برای بررسی اشخاصی است که مخاطبان هدف بازاریابان را تشکیل میدهند. این امر بهویژه برای محصولاتی که طیف وسیعی از مصرفکنندگان را پوشش میدهد، اهمیت بسیاری دارد. در صورتی مفید است که محصولی دارید که برای طیف وسیعی از مصرفکنندگان جذاب باشد. بازاریابان میتوانند شخصیتها را بر اساس دادهها، نظرسنجیها، تعاملات دیجیتالی و هرگونه اطلاعات مفید دیگری ایجاد نمایند تا خدمات بهتری به خریداران خود ارائه دهند. این خدمات میتواند شامل سرگرمیهای موردعلاقه، برنامههای تلویزیونی، نشریات و موارد دیگر باشد. توصیه میشود که بازاریابان بین سه تا پنج پرسونا را برای کسبوکار خود ایجاد کنند.
-
شناسایی مخاطبان غیرهدف!
بسیاری از مصرفکنندگان فاصله اندکی با مخاطب هدف بازاریابان دارند، اما بازار هدف صاحبان کسبوکار محسوب نمیشوند؛ برای مثال، صاحبان مشاغل باید تعیین کنند که مخاطب هدف آنان شامل کلیه زنان است و یا تنها زنان بین سن ۲۰ تا ۴۰ سال را پوشش میدهد. بازاریابان با آگاهی از این موضوع میتوانند سرمایه خود را بر روی بخشهایی که بازدهی بیشتری دارند، متمرکز کنند.
-
نظارت و بازبینی مداوم
بازاریابان با جمعآوری دادههای بیشتر و تعامل با مشتریان، درک دقیقتری از مخاطبان هدف خود خواهند داشت. صاحبان کسبوکارها بر اساس این اطلاعات میتوانند پرسوناهای ایجادشده را برای دستیابی به بهترین نتایج، بهطور مداوم بهینهسازی و اصلاح نمایند.
-
استفاده از گوگل آنالیتیکس
Google Analytics دادههای گستردهای را در مورد کاربران بازدیدکننده از سایت ارائه میدهد. این ابزار اطلاعات جامعی مانند کانالهای موردعلاقه مخاطبان هدف و یا نوع محتوایی که بیشتر با آن درگیر هستند، در اختیار مخاطبان هدف قرار میدهد. بازاریابان با استفاده از این اطلاعات میتوانند در طول فرآیند برنامهریزی خود، تصمیمهای منطقی و مبتنی بر داده اتخاذ کنند.
هدفگیری بازار توسط برندهای پرآوازه
-
نایک
نایک با آغاز کار خود در سال ۱۹۶۴ بهسرعت بهعنوان یکی از مشهورترین برندها در بازار ورزشی ظاهر شد. این شرکت به لطف لوگوی نمادین و محصولات نوآورانهاش بهراحتی قابل تشخیص است. در ابتدا نایک تنها برای ورزشکاران حرفهای بازاریابی میکرد، اما چند سال بعد مدل کسبوکار خود را تغییر داد و با راهاندازی کمپین Just Do It، مخاطبان خود را گسترش داد. نایک مزایای پوشاک ورزشی، کفش، لوازم جانبی و تجهیزات خود را برای مخاطبان شرح داد و مشخص کرد که این مزایا برای چه افرادی اهمیت دارد. هدف اصلی برند نایک شامل محدوده سنی جوان، افراد علاقهمند به تناسباندام و افراد دارای درآمد نسبتاً مناسب جهت هزینه برای محصولات باکیفیت بود. نایک برای محدود کردن بازار هدف بهطور خاص بر روی ورزشکاران و دوندگان مشتاق در کمپینهای تبلیغاتی تمرکز میکند. این برند با لحن الهامبخش و انگیزشی خود مخاطبان بسیاری را به خود جذب میکند.
این برند تنها بر بازار آشکار ورزشکاران تمرکز نمیکند، بلکه به مناطق محروم جامعه ورزشی مانند زنان و جوانان نیز هدف قرار میدهد؛ بهعنوانمثال، سرنا ویلیامز در یک تبلیغ جدید برای نایک به نام تا زمانی که همه ما برنده شویم. بازی کرد. این تبلیغ در مورد تشویق و حمایت از زنانی است که همانند مردان در ورزش جایگاهی ندارند.
-
نتفلیکس
ممکن است در ابتدا به نظر برسد که نتفلیکس تمامی افراد را هدف خود قرار میدهد، اما اینطور نیست. برای اطمینان از صحت این امر کافی است دو حساب کاربری مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد و تفاوتهای آنان را مشاهده نمود. نتفلیکس با الگوریتمهای دقیق و تحقیقات قابلتوجه برای مشتریان خود، بهطور هوشمندانه اولویتهای فردی را در استراتژی بازاریابی خود هدف قرار میدهد و تضمین میکند که هر فرد تجربهای منحصربهفرد و متناسب با علایق خود را دریافت میکند.
نتفلیکس کار خود را بهعنوان یک سرویس تحویل DVD در اواخر دهه ۱۹۹۰ آغاز نمود و آنها را برای اجاره به مشتریانش پست میکرد. با گسترش اینترنت نتفلیکس نیازهای مشتریان خود را تجزیهوتحلیل کرد و به ارائه یک سرویس آنلاین روی آورد. امروزه نتفلیکس برنامهها، نمایشها و فیلمهای آفلاین قابل دانلود را متناسب با نیازهای فردی افراد ارائه میدهد.
-
ونس
این برند کفش نمونهای فوقالعاده از بازاریابی هدفمند در محل کار است. برند ونس محصولات خود را مطابق با سلایق خاصی انتخاب کرد که ممکن است برای هر فردی جذاب نباشد، اما با بازار موردنظر محدود خود مخاطبان بسیاری را جذب نمود. برند Vans نیز همانند نتفلیکس استراتژیهایی را بهکار بست که هر محصول مطابق با خواستههای مخاطبان باشد.
-
لگو
لگو یک برند لوازم بازی کودک مطرح در سراسر جهان است. این برند برای جذب مخاطبان خود والدین فرزندان را نسبت به خرید مجاب میکند، زیرا باوجوداینکه کودکان مصرفکنندگان اصلی محصولات آنها هستند، اما درنهایت والدین آنها باید اسباببازیها را خریداری کنند. ازاینرو، لگو استراتژیهای بازاریابی خود را حول محور راضیکردن والدین بهکار بست. همچنین، لگو با برندهای مختلف، فیلمها و بازیهای ویدیویی همکاری نمود و جایگاه خود را در دنیای فانتزی بسیاری از کودکان تثبیت کرد. امروزه لگو با درک مخاطبان هدف و موانع احتمالی خرید، به یک تجارت چند میلیارد دلاری تبدیل شده است.
-
دیور
دیور یک برند انحصاری است که با قیمت بالا و طراحی خلاقانه، خود را نسبت به رقبا متمایز میکند. این برند کمپینهای بازاریابی خود را با هدف قراردادن مخاطبان خاص خود آغاز کرد و افراد زیادی را به خود جذب نمود.
-
BBC
این شرکت نیز برای علایق مخاطبان خود ارزش بسیاری قائل است. برای درک میزان اهمیت BBC به بازار موردنظر خود، راهاندازی پلتفرمی به نام بیبیسی تراست کفایت میکند. این گروه با شنیدن نظرات کاربران، سفارش مطالعات مستقل و ارزیابی آمار بینندگان، خواستههای مشتریان خود را مشخص میکند.
-
فیسبوک
بازار موردنظر فیسبوک همراه با این شرکت بهمرورزمان تکامل یافته است. در ابتدا بنیانگذاران فیسبوک دانشجویان کالج ایالاتمتحده را در سالهای ابتدایی تحصیل مورد هدف قرار دادند. مخاطبان هدف اولیه فیسبوک در تعیین شهرت این برند تأثیر بسزایی داشته است. امروزه فیسبوک بازار نشانشده خود را بر روی افراد بین ۲۵ تا ۳۴ سال در حدود ۱۵۷ کشور متمرکز نموده است.
-
اسنپچت
بیش از ۱۷۸ میلیون کاربر زیر ۲۵ سال (اغلب مابین ۱۸ الی ۲۴ سال) که اغلب آنها در مقطع دبیرستان یا سالهای اولیه دانشگاه تحصیل میکنند، بازار مقصد اسنپ چت را تشکیل میدهند. اکثر مخاطبان این پلتفرم را بانوان شامل میشوند.
-
مک دونالد
مکدونالد دانشآموزان، کارمندان و متخصصان گروه سنی ۸ تا ۴۵ سال را هدف قرار میدهد. این افراد متعلق به گروههای کمدرآمد و متوسط هستند و شخصیتی راحت و آسودهخاطر دارند.
بازار هدف بر اساس گستره خود به چند بخش تقسیم میشود؟
گستره بازار مقصد بازاریابان بسته به نوع محصول یا خدماتی که ارائه میدهند، متغیر است؛ بهعنوانمثال، اگر شخصی فروشنده کفش باشد، بازار گستردهای دارد، چراکه تمامی افراد از جمله مردان، زنان و کودکان کفش میپوشند. از سوی دیگر، ممکن است شخصی بهطور خاص کفشهای مخصوص دویدن را بفروشد. در این صورت، مخاطبان هدف ورزشکاران نخبه بین سنین ۲۰ تا ۴۰ سال خواهند بود که به دویدن علاقه دارند و یا در مسابقات دو ماراتن شرکت کردهاند. در ادامه به طبقهبندی این اصطلاح برحسب تعداد میپردازیم:
-
بازاریابی چندبخشی:
بازاریابی چندبخشی رویکردی است که بیش از یک بخش بازار را مورد هدف خود قرار میدهد؛ برای مثال، برخی از شرکتها یک محصول مشابه را در بخشهای مختلف به اشکال گوناگونی عرضه میکنند، درحالیکه برخی شرکتها برای پاسخگویی به بخشهای مختلف بازار از ابتدا محصولات متفاوتی را تولید میکنند؛ بهعنوان نمونه، فروش قطعات خودرو به شرکتهای خودروسازی در کنار فروش سایر محصولات جانبی به کاربر نهایی، جزو استراتژیهای بازاریابی چندبخشی است.
-
بازاریابی متمرکز:
بازاریابی متمرکز به متمرکز کردن استراتژیهای بازاریابی به یک بخش واحد از بازار اشاره دارد؛ بهعنوانمثال، فروش قطعات خودرو تنها به شرکتهای سازندگان آن نوعی استراتژی بازاریابی متمرکز است.
-
میکروتارگتینگ:
هدفگذاری میکرو نوعی استراتژی نسبتاً نوظهور است که شامل جداسازی بازارها و جمعآوری دادهها تا حد امکان برای هدف قرار دادن آنها بهصورت اختصاصی است. این استراتژی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا مورداستفاده قرار گرفت.
شناخت بازار هدف چه محاسنی دارد؟
بازاریابان با استفاده از استراتژیهای این رویکرد میتوانند با حداقل بودجه بازدهی فروش خود را به حداکثر برسانند. انتخاب مکان، محل و رسانه مناسب برای دستیابی به ROI بالا در بازاریابی امری ضروری است. علاوهبر افزایش ROI، درک بازار مقصد به بازاریابان این امکان را میدهد تا روابط بهتری با مصرفکنندگان خود برقرار کنند؛ بهعنوانمثال، بازاریابان میتوانند محتوای خود را بر اساس افراد خاصی تولید کنند و با محدود کردن زمینه محتوای خود علاقهمندان مخصوص به آن را جذب کنند؛ برای مثال، سایتی که در زمینه دیجیتال مارکتینگ تولید محتوا میکند، درصورت پرداختن به موارد آرایشی بهداشتی حیطه تخصصی مشخصی نخواهد داشت و تمرکز خود را نسبت به عنوانی خاص از دست میدهد. این امر بهویژه در زمانیکه مصرفکنندگان انتظار شخصی و هدفمند بودن تبلیغات را دارند، بسیار مهم است. طبق آمار و ارقام ۸۰ درصد از مصرفکنندگان تمایل بیشتری به تجارت با برندهای ارائهدهنده تعاملات شخصیسازیشده را دارند.
آیا همواره استفاده از استراتژیهای بازار نشانشده توصیه میشود؟
اگرچه متمرکز کردن استراتژیهای بازاریابی بهسوی بازار و اشخاص منتخب مزایای بسیاری دارد، اما بازاریابان باید به خاطر داشته باشند که احتمال وجود فرصتهای بیشتر نیز در بازار وجود دارد. گاهی اوقات ممکن است صاحبان کسبوکارها بازار مقصود خود را بهاشتباه انتخاب کنند و نیاز به تغییر مخاطبان خود داشته باشند. در این مواقع، ترکیب مخاطبان هدف با ابزارهای تحلیلی میتواند به شناسایی برخی از این فرصتهای ازدسترفته کمک کند.
تفاوت بازار و مخاطب هدف چیست؟
مخاطبان هدف گروه یا بخشی است که بازار هدف برای آنها به تبلیغات پرداخته است. در نتیجه، مخاطب هدف زیرمجموعهای خاص از بازار هدف است؛ برای مثال، فرضکنید بازار نشانشده یک کسبوکار فروش کفش به دوندگان ماراتن است. اگر یک کسبوکار موردنظر محل فروش خود را در شهر بوستون قرار دهد، مخاطب هدف تبدیل به افرادی میشود که در این شهر ساکناند و دیگر شامل تمامی دوندگان ماراتن نیست. واژه مخاطب هدف اغلب میتواند بهجای بازار هدف استفاده شود، چراکه زیرمجموعه خاصی از بزرگترین گروه بازار هستند. بااینحال، این اصطلاح همواره به معنای مخاطب هدف نیست.
بهطور میانگین، چهار نفر از هر پنج بازاریاب، درک دادههای مصرفکننده را یکی از مهمترین عوامل برای رشد و ترقی کسبوکار خود درنظر میگیرند. برای اینکه یک نام تجاری در دنیای رقابتی امروز پایداری و شهرت خود را حفظ کند؛ به اطلاعات کافی از خواستهها، نیازها و انتظارات مشتریان خود نیاز دارد. امروزه کاربران همانند بینندگان منفعل نیستند، آنها فعالانه و به طرق مختلف با رسانهها درگیر میشوند و علت، زمان، مکان و نحوه قرار گرفتن خود در معرض تبلیغات را مشخص میکنند. بازار هدف به صاحبان کسبوکارها کمک میکند تا با کمترین امکانات بیشترین مخاطبان را به خود جذب نمایند. همچنین اطمینان حاصل کنند که محصولات آنها به گوش مخاطبان موردنظر خود خواهد رسید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.