هوش سیستمی ؛ لنزی برای مشاهده سیستم در سراسر سازمانها
هوش سیستمی به فعالیتهای هوشمندانه بشر درون سیستمها اشاره دارد. آگاه شدن از اینکه جهان روزبهروز سامانمندتر و نظاممند میشود؛ اولین قدم بهسوی درک مفهوم جدیدی از هوش به نام هوش سیستمی است که موجب توسعه مجموعهای از مهارتها میشود. توسعه روزافزون مفهوم این هوش به معنای اینکه جهان عملاً سیستمیتر میشود، نیست. منظور از اصطلاح هوش سیستمی این است که ماهیت سیستمی آن روزبهروز آشکارتر میشود و برای درک وقایع و مدیریت آنها به دیدگاه، دانش، استراتژیها و رویکردهای جدید نیاز است. جهش آگاهی بین هوش هیجانی و ترکیب آن با این هوش منجر میشود تا هر فردی تبدیل به رهبری کارآمد در طول حیات خویش تبدیل شود.
یک سیستم سالم بهراحتی قابلشناسایی است. در سیستمی که فعالیتها صحیح و با منطق ادامه پیدا میکند، شکوفایی افراد، جریان یافتن ایدهها بهصورت آزادانه و حل مشکلات بهطور مؤثر و با حداقل اختلال میسر میشود. در مقابل، مقاومت، تضاد، رفتارهای اجباری، استحقاق، بیشفعالی، درگیری مزمن، سهلانگاری و پیچیدگی بیشازحد جزو علائم یک سیستم بیمار و ناکارآمد به شمار میروند.
اصطلاحات مرتبط با هوش سیستمی
-
سیستم دینامیک
سازمانها دارای ویژگیهای فرهنگی و عملیاتی ذاتی هستند که میتوانند از فعالیتهای آنها حمایت و یا مقابله کنند. اصطلاح سیستم دینامیک به حرکات ناشی از فعل و انفعالات بین عناصر بههمپیوسته تشکیلدهنده سیستم اشاره دارد. مدیرعاملان باید درک صحیحی تأثیرگذارترین متغیرها در سیستم کسبوکار خود برای داشتن رهبری موفق داشته باشند. این امر میتواند بینش، دیدگاهها و درک لازم را برای کشف حقیقت سیستم و از بین بردن اسرار، چالشهای ادراکی و تحریفات آن در اختیار رهبران قرار دهد.
-
سیستم ناخودآگاه
مشکل موجود در تشخیص پویایی سیستم ظریفبودن آنها است و متأسفانه اغلب در سطح آگاهانه موردتوجه قرار نمیگیرند. پویاییهای سیستم با توجه به ناخودآگاه بودنشان اغلب قویتر از اهداف یا بیانیههای چشمانداز رسمی اعلامشده عمل میکنند و وارد ساختار اصلی شرکت میشوند. این امر میتواند بر تصمیمها و رفتارها تأثیرات نامطلوبی را برجای بگذارد که فرد از شیوه وقوع آن بیخبر است.
این هوش رهبران را قادر میسازد تا با قراردادن آنها در معرض دیدگاههای مختلف، موقعیت موجود خود را درک کنند. پس از شناسایی، سایر سیستم ارتباط را آغاز میکند. سپس، رهبران میتوانند با مشارکتهای مختلف بهمنظور کشف جریان، سلامت و انرژی آزمایشهای لازم را انجام دهند. رهبران با تجزیهوتحلیل یک سیستم و گسترش دیدگاه خود میتوانند نیازمندیها و اهداف خود را شناسایی نمایند.
مطالعات علمی صورتگرفته
این مفهوم ابتدا در سال ۲۰۰۴ توسط پروفسور رایمو. پی. هامالاینن و اسا سارینن از دانشگاه آلتو هلسینکی در کتاب زندگی بهتر با هوش سیستمی طرح شد. در این هوش بشر عاملی فعال درنظر گرفته میشود. این مفهوم توانایی رشد برای موفقیت و زندگی هرچه بهتر بشر است.
این مفهوم در سطح فردی با میزان موفقیت اشخاص در قسمتهای گوناگون و در سطح جامعه با رضایتمندی و نشاط اجتماعی توسعه مرتبط است. برای درک اهمیت این هوش در ابتدا نبود آن را فرض میکنیم. سپس خواهیم دید که نبود آن مشکلساز خواهد بود؛ در نتیجه، فرض خلف که فقدان این هوش است باطل و حکم که اهمیت این هوش است، ثابت میشود. فقدان این هوش در افراد موجب میشود که رهبران و سایر افراد مهارتهای عاطفی را برای فعالیت مؤثر در محیطهای اجتماعی، تجاری یا خصوصی نادیده بگیرند و توانایی افراد برای کنترل هر رویدادی را بهطورجدی تضعیف میکند. واقعیت موجودی انسان بسیار ملموس و قابلدرک است که توسط قوانین و اصول دقیقی اداره میشود و به هر آنچه در درون ذهن بشر عبور میکند، پاسخ میدهد.
همواره در طول قرنها فیلسوفان و رهبران معنوی در مورد این موضوع صحبت کردهاند. در آن گذشته این مفهوم تا حدودی نظری و انتزاعی به نظر میرسید، اما امروز نمیتوان آن نادیده گرفت؛ چراکه امروزه جهان روزبهروز پیشرفت میکند و فاصله زمانی بین کنش و واکنش کوتاهتر از پیش میشود. ازاینرو، انسانها نمیتوانند این تغییر را بدون آشنایی با پویاییهای زیربنایی آن مدیریت کنند.
پل زونولد (Paul Zonneveld) و مایک جاکوبز (Mieke Jacobs) طراح مد آمریکایی شرکت لویی ویتون و دهه گذشته را صرف تحقیق در مورد تأثیر پویایی سیستمی، درهمتنیدگیها و رویدادهای آسیبزا بر سازمانهای بزرگ و تیمهای برتر جهت بازسازی، ادغام و اکتساب، انتقال رهبری اجرایی، تقلب و تصادفات اختصاص دادهاند. آنها دریافتند که پرداختن به چالشهای سازمانی پیچیده با استفاده از این هوش منجر به یافتن راهحلهای چشمگیر میشود.
ابعاد هوش سیستمی
بر طبق مطالعات انجامشده افزایش این هوش در هشت بعد امکانپذیر است:
- درک سیستم
- هماهنگی
- تعامل مثبت
- روحیه اکتشافی
- تفکر
- کنش خردمندانه
- پاسخگویی مؤثر
- نگرش مثبت
اصول هوش سیستمی
- هدف
- اتصالات و شمول
- ساختار
- مبادله
هوش سیستماتیک لازمه بیزنس کوچینگ
بنی آدم اعضای یکدیگرند! طبق نظریه سیستمها، یک سیستم ترکیبی از مجموع اجزای آن است و مشکلات هر جزء بر کل سیستم تأثیر میگذارد. رویکرد سیستمی از دروندادها، فرایندها، بروندادها، محصول و پیامدها تشکیل شده است که مربیان کسبوکار باید به کلیه این عوامل توجه ویژهای داشته باشند. مربی کسبوکار باید هوش هیجانی ، مهارتهای تسهیلگری، درک و فهم سیستماتیک و توانایی رویارویی با افراد و اعضای گروه را داشته باشد. کوچینگ تیمی روشی بسیار قدرتمند برای ترکیب پویایی گروه، مکالمات مربیگری، گزینههای فعالیت و رفتار تیمی جدید است.
مربیگری گروه نیازمند داشتن این نوع هوش است تا در مواجهشدن با شرایط دائماً در حال تغییر کسبوکارها با اطمینانخاطر رفتار کند. مربیگری کسبوکارها همانند یک رقص تکراری است که نیاز پاسخگویی به محیط و روبروشدن با تغییرات است. مربیگری گروه برای افراد شجاع و جسور یک شغل بسیار لذتبخش و معنادار خواهد بود و مهمترین مزیت آن این است که مربیگری میتواند تأثیر مثبت قابلتوجهی بر کل سیستم داشته باشد.
۷ مهارت برای تقویت هوش سیستمی
برای تقویت خود این هوش نیز همانند سایر انواع هوش (هیجانی، اجتماعی، چندگانه استنبرگ و موارد دیگر) مهارتهای خاصی وجود دارد که باید درنظر گرفته شوند. برای سادگی درک این مهارتها، آنها را به هفت بخش تقسیم کردهایم. مهارتهای ذکرشده در این بخش، مهارتهای جدیدی برای انسانها محسوب نمیشوند و ممکن است بسیاری از افراد بدون آگاهی با عناوین، از منظر فنی یا احساسی برخی از آنها را استفاده کنند، اما این مفاهیم معنای جدید و توسعهیافتهای در هوش سیستماتیک خواهند داشت.
-
بهبود روابط
پرورش روابط جزو مهارتهای عاطفی افراد به شمار میآید. بااینحال، این مفهوم در زمینه سیستمی صرفاً در مورد چگونگی غنیتر کردن و رضایتبخشتر کردن روابط نیست، بلکه در مورد پویاییهای اساسی آن است. بهبود روابط در زمینه سیستمی به موارد زیر کمک میکند:
- علل بهوجود آمدن تعارضات
- شیوههای فراتر رفتن از تعارضات
- پیروی از قوانین سیستمی یا متااصول
-
کنترل
مهارت کنترل یک مهارت کاملاً سیستمی است. در اغلب کتابها یا سمینارهایی که بر کنترل تمرکز دارند، اطلاعات زیادی در رابطه با خودکنترلی و کنترل در مدیریت افراد یا شرایط استراتژیک و بحرانی مطرح میشود. در این هوش تعریف کنترل کمی متفاوت از تعاریف شنیده شده است: کنترل در این مفهوم به معنای کشیدن و جذب طبیعت به سمت خود بهطوریکه بتوان بدون عوارض جانبی به نتایج بهتری دست یافت، تعریف میشود. در واقع، این اصطلاح نمونهای از کنترل مکانیکی است که اغلب افراد از آن استفاده میکنند.
-
رهبری
رهبری یک مهارت کاملاً چندوجهی است. در رابطه با مفهوم رهبری تعاریف بسیاری ارائه شده و همچنان نیز دستخوش تغییر است! اما در نهایت، هدف رهبری توانایی پیشبینی و هدایت رویدادها است. این مهارت به واسطه آشنایی با دینامیک سیستمها در اختیار افراد قرار میگیرد که برای تقویت این هوش امری ضروری است.
-
عزت نفس
عزت نفس نیز همانند ارتباط یک مهارت عاطفی، هیجانی و اجتماعی محسوب میشود؛ اما این مهارت بهجای تمرکز بر فرآیندهای روانشناختی که باعث افزایش یا مهار عزت نفس میشوند، بر مطالعه سیستمها برحسب احساس ارزشمندی و چگونگی رشد آن تمرکز میکند. عزت نفس پایین موجب ایجاد ناهماهنگی میان سیستمها، عدم تعادل و دریافت پاسخهای منفی میشود.
-
فراوانی
در رابطه با این مفهوم افزون بر تعریف اولیه فراوانی، توسعه و گسترش ذهنیت فراوانی مهم است. اغلب مردم معمولاً روی کمبودهای خود تمرکز میکنند و توجه کمتری بر روی تواناییهایشان داردند. باوجوداینکه دنیای امروز پیوسته در حال رشد است، تأمل و فعالیت کردن برحسب رفاه ضرورتی انکارناپذیر است.
-
آزادی
امنیت و آزادی دو مورد از نیاز اساسی هر انسان گمارده میشوند. بااینحال، این دو اصطلاح با یکدیگر مخالف و کاملاً ناسازگار محسوب میشوند؛ چراکه داشتن هر دو بهسادگی امکانپذیر نیست! تمامی افراد بهطور غریزی بهسوی امنیت سوق پیدا میکنند، درحالیکه سیستمها به سمت آزادی گرایش دارند. علت تمایل سیستمها به آزادی این است که با داشتن آن کنترل بر روی مسائل سادهتر صورت میگیرد و افراد میتوانند خود را بهتر معرفی کنند. در واقع، فعالیت در حالت آزادی یکی از مهارتهای ضروری برای این هوش است.
-
جهتگیری
برای درک اهمیت مفهوم جهتگیری کافی است جهان امروز را با چند دهه گذشته مقایسه نمود! همانطور که پیداست، تفاوت این دو نسل بسیار زیاد است. در آن زمان، تمامی رویدادها بسیار سادهتر از امروز بود و انسانها برای پیمایش یا جهتگیری در آن نیازی به قطبنما نداشتند! این درحالی است که در جهان امروز نمیتوان بدون چارچوب و داشتن نقشه راه حرکت کرد؛ گویی جهان از انسانها میخواهد که از قبل با مقصد خود آشنایی داشته باشند، مگر اینکه خود فرد شخصی منفعل و بیاراده باشد.
توسعه مهارتهای فوق به دشواری فعالیت بر روی مهارتهای فنی و احساسی نیست، اما به دلیل ارتباطات غیرقابلتفکیک بین عناصر مختلف سازنده هوش سیستماتیک بسیار پیچیدهتر از آنچه بهنظر میرسند، هستند. علت این امر آن است که تقویت یک عنصر بدون تأثیرگذاری بر سایر عوامل ممکن نیست. البته به همین دلیل از آن بهعنوان هوش سیستمی یاد میکنند. این هوش چالش بزرگی برای هر فرد محسوب میشود، اما چالشبرانگیز بودن، آن را هیجانانگیز و اجتنابناپذیر میکند. شکسپیر نویسنده معروف نیز میگوید: «آن کس که جرأت انجام کارهای شایسته را دارد، انسان است.» در نتیجه، برای تقویت مهارتهای خود بکوشید و دست از تلاش برندارید که پایان شب سیه، سپید است.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.