حرکت ، ترکیب بندی و دریافت حس را بهتر بشناسیم
( حرکت ، ترکیب بندی و دریافت حس را بهتر بشناسیم ) عنصر بصری حرکت مانند بعد سوم و بافت بصری بیشتر به طور ضمنی و به صورت کاذب در صفحهی دو بعدی طراحی میشوند و در واقع صورت حقیقی ندارد و با این وصف یکی از مهمترین تجربیات بصری انسان محسوب میشود. شاید حرکت واقعی فقط در فیلم، تلویزیون و به طور کلی پدیدههای بصری که جزء یا اجزایی از آنها متحرک است دیده شود، مانند مکانیزم در و پنجره، ولی با استفاده از فنون و تکنیک های بصری میتوان پارهای خصوصیات بصری را به طور کاذب به وجود آورد، مثلا با ترسیم یا نقاشی جزئیات بسیار ریز روی سطح این توهم به وجود میآید که صفحه کاغذ دارای آن بافت است و با استفاده از فن سایه روشن و پرسپکتیو توهم برجسته بودن تصویر به وجود میآید. ولی باید به خاطر داشت که ایجاد توهم حرکت در یک شکل ثابت و بی حرکت به مراتب دشوارتر از مواردی است که ذکر شد. هنگامی که فن فیلمبرداری و نمایش تصاویر متحرک ابداع شد ایجاد توهم حرکت با تصاویر به اوج خود رسید. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی عناصر چند رسانه ای، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
میدانیم که حرکت تصاویر در فیلم نیز واقعی نیست و نوعی خطای باصره است و به علت طرز کار خاص چشم و سلسله اعصاب بینایی است که بدان اصطلاحا، تداوم در رؤیت (Persistence of vision)، میگویند. این نوع تصاویر متحرک در واقع چیزی نیست به جز یک رشته تصاویر ثابت که هر کدام اندکی با دیگری تفاوت دارد. این تصاویر با چنان سرعتی عوض میشوند که پیش از آنکه تأثیر تصویر قبلی از سلسله اعصاب بینایی محو گردد تصویر دیگر ظاهر میشود، در نتیجه تصاویر در یکدیگر آمیخته میگردد و به نظر میرسد که شکلها و تصاویر موجود در آن تصویر واقع در حال حرکتند.
گاه ممکن است به علت ریتم و آهنگ موجود در یک کمپوزیسیون یا ترکیب بندی حالت حرکت را بدان نسبت دهند. در نقاشی، عکس و یا طرح پارچه با آنکه ثابت و بی حرکت است ممکن است به خاطر حالت آرامش یا ناآرامی که در ترکیب بندی آن وجود دارد، حالت حرکت را القا کند، و این بسته به منظور تهیه کننده طرح است که تا چه حد خواهان به وجود آوردن چنین حالتی در ترکیب بندی خود باشد.
جریان دیدن همواره توأم با حرکت است. چشم همواره با نگاههای سریع به نقاط مختلف یک تصویر یا منظرهی مقابلش آن را بررسی میکند و میبیند. این نوع نگاه کردن سریع در عمل خواندن انضباطی خاص یافته است در واقع عمل دیدن از طریق همین نگاههای سریع به نقاط مختلف انجام میگیرد. نحوهی نگریستن و حرکت چشم در هر فردی مانند اثر انگشت او نقشی ویژه و ثابت دارد نحوه حرکت چشم به هنگام نگریستن را میتوان با راههای عملی ثبت و بررسی کرد، بدین ترتیب که نوری به داخل چشمی که در حال نگاه کردن به چیزی میباشد تابانده میشود و انعکاس آن را روی مردمک چشم از طریق عکاسی ثبت میکنند. ما ناخودآگاه برای ایجاد و یافتن تعادل نسبت به محورهای عمودی – افقی گرایشی مساعد داریم و نیز مسیر چپ به راست و بالا به پایین نیز خوشایند ماست، حرکت چشم نیز تا حدودی تحت تأثیر این گرایش ناخودآگاه قرار دارد. با در نظر گرفتن مطالبی که گفته شد به این نتیجه میرسیم که تحرک و جنبش نه فقط در آن چیزی که دیده میشود وجود دارد بلکه این تحرک در عمل نیز وجود دارد.
حرکت به عنوان یک جز و عنصر بصری دارای افزون و جاذبهای خاص است انسان با ایجاد تصاویر مقاصد بسیاری را دنبال میکرده ولی مهمترین آنها ایجاد انعکاسی عینی از چهرهی خود بوده است و تحقق این منظور در هیچ فنی بهتر از فن تصاویر متحرک یا سینما انجام نپذیرفته است.
تمام عناصری که تا اینجا ذکر شد، یعنی نقطه ، خط ، شکل ، جهت، رنگمایه ، بافت ، رنگ ، مقیاس ، بعد سوم، و حرکت اجزای ساده و تجزیهناپذیر رسانه های بصری هستند. این عناصر مواد خام و سادهای هستند که ارتباط و تفکر بصری با استفاده از آنها شکل میگیرد. این عناصر در عین سادگی و صراحت، قابلیت فوق العادهای در انتقال اخبار به صورت بصری دارند. قابلیت و امکانات نهفته در پیامهای بصری در نقل خبر، باز شناخته شده است، ولی هنوز از آنها استفاده کامل صورت نگرفته است و به قول، مک لوهان، تصاویر تلویزیونی میتواند در آینده فواصل را کوتاه کند و دنیای ما را به صورت دهکدهای جهانی (global village) در آورد. ولی اکنون کلام همچنان در ارتباط بشری غالب است. زبان عامل جدا کنندهی ملتها از یکدیگر است، حال آنکه تصویر عامل پیوند دهندهی آنها است. یادگیری و فهم زبان پیچیده و نسبتا مشکل است، در حالی که تصویر صریح و ساده است و تقریبا با سرعت نور میتواند بسیاری از اندیشهها را به دیگران منتقل کند. در نتیجه عناصر اولیه بصری از اهمیتی شایان توجه برخوردارند، زیرا برای تدوین زبانی که هیچگونه مرزی را نمیشناسد، نیاز به فهم عمیقی از خصوصیات و نحوهی کار آن است.
ترکیب بندی
مهمترین گام، در حل یک مسئلهی بصری، کمپوزیسیون یا ترکیب بندی آن است. رسیدن به معنای مورد نظر در یک عبارت تصویری بستگی زیادی به نوع ترکیب بندی آن دارد، علاوه بر آن، ترکیب بندی یک اثر در جلب توجه بیننده نیز نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. کسی که میخواهد از راه تصویر با دیگران ارتباط برقرار سازد، در این مرحلهی بسیار حیاتی از کارش بیش از هر مرحلهی دیگری میتواند و باید بر کارش احاطه و نظارت کامل داشته باشد، زیرا او برای القای منظورش از بهترین موقعیت برخوردار است. ولی همانطور که پیش از این اشاره شد در شبوهی ارتباط بصری نمیتوان چند ساخت محدود و معین تجویز کرد. پس چگونه میتوانیم با اطمینان خاطر در این زمینه نظارت و سلطهی خود را بر کار اعمال کنیم، تا بتوانیم سازنده و بیان کنندهی عباراتی باشیم که همه قادر به فهم آنها باشند؟ نحو در دستور زبان عبارت است از روش استفاده از کلمات با ترتیبی درست در جمله، و قواعد آن به روشنی تعریف شده است و فهم آن فقط نیازمند اندکی هوش و دقت است. ولی این نوع قواعد در آموزش بصری فقط به ما ترتیب به کار بردن درست اجزای تصویر را نشان میدهد و مسئلهی چگونگی برخورد ما به جریان کلی ترکیب بندی باقی میماند این برخورد و نگرش باید با دقت و علم به این موضوع باشد که تصمیمات ما در این زمینه تأثیر بسیار مهمی بر نتیجهی نهایی کار خواهد گذاشت. در اینجا از قواعد جزمی و مطلق، خبری نیست، ولی با این وصف دربارهی نتایج کار جمعآوری و سازمان دهی اجزای مختلف بصری در یک کار و تأثیر آن بر محتوای کار اطلاعات نسبتا زیادی در دست است. بسیاری از راهنماییها برای فهم محتوای شکل های بصری نتیجهی تحقیقاتی بوده که دربارهی جریان و نحوهی کار حواس انسان صورت گرفته است. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
دریافت حسی و ارتباط بصری
معنا، در پیام های بصری، فقط نتیجهی جمع شدن تأثیرات حاصل از ترکیب عناصر اولیه نیست، بلکه چگونگی آن تا حدودی زیاد به دستگاه حسی خاصی که در تمام انسانها به طور یکسان عمل میکند نیز بستگی دارد به عبارتی سادهتر، وقتی طرحی را به وسیله رنگ ها، شکل ها، خطوط، بافت ها، و اندازههایی به وجود میآوریم و آنها را در کارمان به یکدیگر مربوط میسازیم این کار در واقع کمپوزیسیونی است که طراح به وسیلهی آن میخواسته منظور خود را بیان کند. ولی عمل دیدن مرحلهی مستقل دیگری در ارتباط بصری است، دیدن، جریان وارد شدن خبر به دستگاه عصبی است که از طریق حس شدن نور به وسیلهی چشمها صورت میپذیرد. این کار کم و بیش برای همه عادی و یکسان است و اگر چنین نبود مردم قادر نبودند دربارهی معنای پدیدههای بصری اشتراک نظر داشته باشند. این دو گام مستقل از یکدیگر، یعنی مطرح کردن و دیدن در عین حال، هم از نظر معنا به طور کلی و هم در مواردی که منظور مشخصی از یک پیام داریم به یکدیگر وابستهاند. تا اینجا به دو نوع معنا در پیام اشاره کردیم، یکی معنا و حال و هوای کلی یک خبر بصری و دیگری معنای خاص و مشخص موجود در آن، ولی بین این دو نوع معنا نوع دیگری از معنای بصری نیز وجود دارد و آن معنا از نظر کار ویژهی آن است، کار ویژهای که اشیا به خاطر آن طرح و ساخته شدهاند تا به رفع برخی نیازمندیها بپردازند، ظاهرا به نظر میرسد که پیام نهفته در این نوع اشیا نسبت به موارد استفادهی آنها جنبهی ناچیز و فرعی دارد، ولی در حقیقت اغلب خلاف آن مشاهده میشود، زیرا بسیار اتفاق میافتد که اشیایی نظیر، لباس، خانه، بناهای عمومی و حتى آثاری که به وسیلهی صنعتگران غیر حرفهای به وجود آمده است، میتوانند مطالب زیادی دربارهی شخصیت کسانی که آنها را طرح کردهاند و یا انتخاب نمودهاند، حکایت کنند، و از این روست که ما یک فرهنگ خاص را از طریق مطالعه و بررسی جهان ساخته و پرداختهی دست این صنعتگران، ابزار و آلات و آثار هنری آنها میفهمیم.
عمل دیدن، واکنشی در مقابل نور است. مهمترین عنصر ضروری برای این تجربه و حس، وجود رنگمایه یا تونالیته است. کلیهی عناصر بصری دیگر به وسیلهی نور بر ما مکشوف میشوند و در نتیجه آنها، در مقایسه با عنصر رنگمایه ، در درجات بعدی اهمیت قرار دارند. منظور از تونالیته یا رنگمایه میزان وجود یا فقدان نور است. وجود تمام مصنوعات بشر و یا اشیای محیط اطرافش به وسیلهی نور بر او آشکار میشود.
عناصر دیگر پس از تونالیته یا رنگمایه عبارتند از: خط ، رنگ ، شکل ، جهت، بافت ، مقیاس ، بعد و حرکت. تعیین آنکه در یک اثر بصری کدام عنصر بر دیگری غالب است بستگی به ماهیت و نوع آن دارد خواه طراحی شده باشد و خواه به طور طبیعی وجود داشته باشد برای مثال اگر بگوییم نقاشی در درجه اول اثرس است که در آن رنگمایه و سپس شکل و جهت همراه با بافت و رنگ و احتمالا بعد و حرکت به صورت مجاز در آن به کار رفته، تعریف بسیار ناقصی خواهد بود، زیرا این تعریف به هیچ وجه بیانگر توان و نیروی بالقوهی بصری که در نقاش وجود دارد نیست. انواع مختلفی که یک عبارت بصری میتواند به خود بگیرد. تا بتوان آن را نقاشی نامید بینهایت زیاد است. انتخاب یکی از این انواع بستگی به آن چیزی دارد که در ذهن هنرمند است و میخواهد آن را بیان کند، او بر بعضی از عناصر نسبت به دیگران تأکید بیشتری میکند، و تکنیک یا فنی را مطابق برنامهای خاص انتخاب میکند و بدین وسیله معنای مورد نظرش را مییابد. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
نتیجهی نهایی این کار همان عبارت و بیانی است که هنرمند حقیقتا آن را میجسته است، ولی معنای یک عبارت بصری بستگی به واکنش تماشاگر نیز دارد، زیرا تماشاگر نیز از طریق برخی داوریهای ذهنی خود به تعبیر و تفسیر آن عبارت میپردازد و آن را تا حدودی دستخوش تغییر قرار میدهد. تنها عاملی که نزد هنرمند و تماشاگر و در واقع نزد همگان یکسان است، حس باصره میباشد که عبارت است از اجزای فیزیولوژیک و روانی سلسله اعصاب و نحوهی کار آنها و دستگاه حساسی که بدان وسیله میبینیم.
روانشناسی گشتالت در زمینه دریافتهای حسی، تحقیقات و بررسیهای ارزندهای انجام داده است که در نتیجه آن اطلاعات نسبتا زیادی دربارهی نقوش بصری و اهمیت آنها گرد آمده و نیز دربارهی نحوهی دیدن و چگونگی سازمان یابی و بیان اخبار بصری به وسیلهی انسان کشفیاتی حاصل شده است. عوامل فیزیکی و روانی در آن دارای کیفیت نسبی هستند و نباید آنها را جزمی تصور کرد. هر نقش بصری دارای کیفیتی پرتحرک و فعال است، که برای تعریف آن از نظر عقلی یا عاطفی و یا مکانیکی، صرفا به عواملی نظیر اندازه یا جهت یا شکل نمیتوان اکتفا کرد. عناصری که نام آنها یاد شد محرکهایی هستند که به خودی خود فاقد هر گونه تحرکی هستند، ولی نیروهای فیزیکی و روانی که به واسطهی آنها برانگیخته میشود تمام فضایی را که در آن قرار گرفتهاند دگرگون میکند و به طور کلی باعث به وجود آمدن حالت تعادل یا عدم تعادل میشود. دریافت و برداشت ما از یک طرح یا شیء موجود در محیط ناشی از مجموع این عوامل است. دیدنیها پدیدههای صرفا خارج از ما و تصادفی نیستند، بلکه آنها به منزلهی تجربیات و وقایعی برای حس باصرهی ما هستند و دارای یک تمامیتاند که نتیجه اتحاد و تشکیل پارهای از کنشهای بیرونی و درونی هستند.
عناصری که در دستور و قواعد بصری باید بدان آگاهی داشت انتزاعی هستند ولی به هر حال میتوان خصوصیت کلی آنها را تعریف کرد. معنا در یک بیان انتزاعی بسیار فشرده است و تعقل را از راه میانبر به مقصد میرساند و چون به طور مستقیم با عواطف و احساسات تماس پیدا میکند، معنا را به صورت موجز و متراکم از بخش آگاه ذهن مستقیما به ناخود آگاه میبرد.
یک خبر بصری به دو صورت میتواند حاوی معنا باشد، یکی از راه معنای خاصی که در سمبلها یا رمزهاست و دیگر از طریق تجربیات یکسان و مشترک ما از محیط اطراف که باعث تداعی معانی از یک خیر بصری میشود. برای روشن کردن منظورمان از تجربیات مشترک، چند مثال از برخی از کیفیات که همه ما از نظر بصری با آن آشنا هستیم و میتوانیم آن را تشخیص دهیم مفید است بالا، پائین، آسمان آبی، درختان قائم، ماسههای ریز، آتش قرمز – نارنجی – زرد و امثال آنها. بنابراین خواه ما نسبت به این موضوع آگاهی داشته و خواه نداشته باشیم کم و بیش واکنشی یکسان نسبت به معنای آنها از خود نشان میدهیم. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.