تاریک – روشن ها به چه کار میآیند؟
( تاریک – روشن ها به چه کار میآیند؟ ) تاریکی، گمراهی است، اغوای دیو و شیاطین است، نفاق و دورویی است، تاریکی توقف و سکون و ایستایی و عدم رشد است، امتناع از «به سوی کمال رفتن» است. تاریکی سکون، توقف و نبود هر گونه جنبش و تحرک است تاریکی غم و اندوه و دلهره است.
تاریک – روشن ایجاد خط میکند
گذر از تاریکی به روشنایی و برعکس، به دو صورت امکانپذیر است:
۱- گذر مقلعی یا برشی و آن چنین است که رویهی تیره به ناگهان متوقف شده و رو به روشن آغاز میگردد. اختلاف تیرگی و روشنی هر چقدر کم باشد، در کیفیت تیرگی یا روشنی و در کیفیت تاریک – روشن دگرگونگی ایجاد نمیشود. رویهی تیره، تیره ی یکنواخت است و رویهی روشن، روشن یک دست میباشد. اینجا میان تیرگی و روشنی مرزی، حس میشود، مقطع و برشی آشکار شده است و آن خط تجسمی محتوایی است، این خط موجودیت «سرشتی» ندارد و تجسمی، از خط است و توان تشدید شدن و ناپدید گشتن را در خود دارد. این تشدید شدن و ناپدید گشتن به تغییرات زینگیهای تاریک یا روشن وابسته است. اگر درجههای تاریک روشن هر دو بر شدت خود بیافزایند، خط نمودارتر و شدیدتر میشود و کنش خود را میافزاید؛ اگر یکی از درجههای تاریکی یا روشنی ثابت بماند و دیگری پیوسته بر شدت با ضعف خود بیافزاید، و به طور کلی، بر دیگری مسلطه شود، خط به ناپدیدی میگراید و زایل میشود. چنین است که در پگاه و جایگزینیاش به وسیله بامداد انجام میگیرد. بنابراین موجودیت فیزیکی و سرشتی خط تجسمی محتوایی ناپایدار موهوم ولیکن محسوس است که قابلیتهای مختلف و متعدد خود را با حس شدن بروز میدهد. این خط پیدایشگاه شکاف بامدادی یا فلق است شکافتن تاریکی و تجلی روشنایی است.
روشنایی بر تاریکی و محو تاریکی است و این کنش را در سینما و تلویزیون (دوربینش) «محو – جایگزینی» نامند و بدان وسیله صحنهای را به ملایمت و به تدریج جایگزین صحنهی دیگر میکنند، همانطور که روز به تدریج جایگزین شب میگردد و روشنایی فراگیر میشود. هر دو حالت محو – جایگزینی، یعنی گذر تدریجی از تاریکی به روشنایی و تسلط روشنایی، و گذر تدریجی از نور به تاریکی و تسلط تاریکی امکانپذیر است و گویای دو گونهی متضاد از تنش روانی هنرمند است. به عبارت دیگر، گذر از تاریکی به روشنایی به جای این که برشی و ناگهانی باشد، بتدریج از بینهایت رشته با تیرگیهای متفاوت و بسیار نامحسوس نزدیک به هم تا مرز روشنایی کامل، انجام میگیرد. این رشتهها هر کدام نسبت به دیگری از حداقل درجه تاریک – روشن برخوردار است. گذر از روشنایی به تیرگی نیز همانگونه است: «حالت مثبت و منفی یک پدیدهاند» چنین است که تاریک – روشن حاوی و حامل «خط» نیز میباشد. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی عناصر چند رسانه ای، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
تاریک – روشن ایجاد فاصله میکند
زمینههای گوناگون تاریکی تا روشنایی هر کدام گویای فاصلهای از جسم تاریکی یا روشنایی پذیرفته، نسبت به بیننده است. بدین معنی که هر چه فاصلهی جسم دیده شده نسبت به بیننده بیشتر باشد، درجهی تیرگی آن کمتر و یا زمینه روشنایی اش بیشتر است. هر چه جسم دیده شده به بیننده نزدیکتر باشد، زمینه تیرگیاش بیشتر و درجهی روشنایی اش کمتر است. چنین است که در یک اثر هنری، گسترههای پی در پی فضا را که به تدریج از بیننده به سوی بینهایت دور میشود، رنگ آمیزی میکنیم. در یک طرح فراسو دیدی (پرسپکتیوی)، اجسام جلوتر بزرگتر و تیرهتر، و اجسام دورتر کوچکتر و کمرنگترند. این موضوع کاملا حسی است. هنگامی که به قصد مسافرت شهر را ترک میکنیم به خوبی گسترههای گونهگون فضا را حس میکنیم: تپه ماهورهای نزدیک چنان آشاکار و تیرهاند که به خوبی از فضا و از یکدیگر تمیز داده میشوند. در حالی که کوههای دور دست به رغم بزرگا و صلابتشان آنچنان بریده رنگند که به زحمت دیده میشوند. این پدیده در مورد درختان کنار جاده بهتر قابل حس و تعمق است. یک تجزیهی عملی به خوبی این موضوع را به اثبات میرساند.
ده بطری، قوطی، یا هر جسم مشابه یکدیگر را که بتوانند استوارانه بر زمین بایستند همه را سیاه رنگ میکنیم و به فاصلههای مساوی، مثلا یک متر، از یکدیگر و در عمق فضا میچینیم، یعنی جسم نخستین با ما یک متر، دومی دو متر و … دهمی ده متر فاصله دارد. سپس از این مجموعه یک عکس سیاه و سفید میگیریم (عکس سیاه و سفید اصالت تاریک – روشن را بهتر مینمایاند). خواهیم دید که بطری نخستین، در عکس، کاملا تیره (و یا سیاه) است، لیکن هر چقدر که فاصلهی بطریها زیادتر میشود یا به عبارت علمی در فراسوی دید دیده میشوند، علاوه بر این که اندازهی آنها کوچکتر میگردد، زمینه تیرگی آنها نیز کمتر میشود، به طوری که دهمین بطری (یا جسم) برای مثال خاکستری رنگ خواهد بود. به همین دلیل است که در عکسهای برداشته شده از مناظر، گسترههای دوردست همیشه کم رنگ و خاکستری است و آنها که در دید بینهایت (برای عدسی دستگاه عکس نگاری) قرار گرفتهاند باید کاملا محو باشند.
این ویژگی تاریک – روشن، در تمام آثار هنری برای گسترهبندی در عمق اهمیت به سزایی دارد و عدم مراعات آن سبب میشود بیننده، اجسام قرار گرفته در گسترههای گوناگون و با فاصلههای متفاوت را در یک گستره حس کند و بدین طریق احساس فضا از اثر زائل گردد. یک اثر هنری خالی از فضای محسوس، تماشاگر را اگر از خود نراند، به خود نیز میکشاند و بدین طریق القا کنندهی بیتفاوتی است و نگرنده را نیز بیتفاوتانه به تماشا وا میدارد و نخواهد توانست بخش مهمی از اندیشههای هنرمند آفرینشگرش را القاء نماید. فضا در اثر هنری باید آنچنان عمل کند که فضای زندگی و محیط زیست بر انسان عمل میکند. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
تاریک – روشن ایجاد وزن میکند
ابتدا یک آزمایش تجربی انجام دهیم:
در یک فضای یکدست و یکرنگ (رنگی بیوزن و خنثی، مانند سفید)، چندین بادکنک هم اندازه را به زینگیهای متفاوت میان سفید و سیاه (از خاکستریهای گوناگون تا سیاه) رنگ کنیم و با یک فاصله از سقف آویزان نماییم. از کودکی بخواهیم تا از ایستادن زیر سنگینترین بادکنکها پرهیز کند. خواهیم دید که او از بادکنک سیاه و پیش از سیاه دوری میجوید و یا از یک فردی که به طور تصادفی برگزیدهایم، پرسش کنیم که کدام یک از این بادکنکها را سبکتر و یا سنگینتر خواهد یافت. او سفید را سبکتر و سیاه را سنگینتر تشخیص خواهد داد.
در رنگآمیزی دیوارهای یک اتاق با تالار و یا یک معبر، اگر سقف را تیره کنیم، احساس خواهد شد که فاصلهی سقف تا کف کاهش یافته و سقف دارد بر سر بیننده سنگینی میکند یا فرود میآید. در صورت روشن کردن سقف، درست تأثیر عکس را دریافت خواهیم کرد. یک اتاق کوچک را هنگامی که سفید رنگآمیزی کنیم بزرگتر و گشادتر جلوه میکند و عکس آن نیز صادق است. بنابراین دیده میشود که تیرگی بادکنک وزن آن را میافزاید و روشنی آن، از وزنش میکاهد. آسمان روشن روز سبک است و آسمان تاریک شب چنان میماند که بر سر جهانیان سنگینی میکند و برای رهایی از این احساس چارهای جز آرمیدن و خفتن در آن نیست. تاریک – روشن چون سنگینی و وزن میآفریند. بنابراین همیشه ترکیبهای هنری را چنین استوار میکنند که بخش تاریکی در پایین و بخش روشنایی در بالا جا میگیرد و سپس تداخل روشنایی و جایگزینی روشنایی به وسیلهی تاریکی انجام میگیرد. در ترکیبهای مثلثی علاوه بر بازرسی حرکتها و جنبشها، سهم تاریکی در پایهی مثلث بسیار زیادتر است و به تدریج که به نوک آن میرویم روشنایی زیادتر میگردد. تاریکی میتواند در اطراف اثر سنگینی کند و روشنایی را در درون و در مرکز داشته باشد و این ترکیبی است مخروطی و چنان مینماید که مرکز افکنهی (تصویر عمودی جسم پر صفحه) نوک مخروط بر پایهی آن که زمینه پرده نقاشی است. رامبراند روشنایی را از درون تاریکی منفجر میکند همانند روشنایی چراغی که در تاریکیهای دور دست شب فروغ خود را به اطراف پراکنده کند و به تدریج محو کند. بنابراین اهمیت تاریک – روشن در ایجاد تعادل در اثر هنری بسیار زیاد است و باید به طور دقیق بررسی شود، به ویژه این که جاهای متفاوت و مختلف زمینه یا گستره اصلی ارزشهای وزنی متفاوتی دارند. چنین است که یک ترکیب مثلثی شکل که رأس مثلثش به سوی پایین باشد ترکیبی است نا استوارتر و نامتعادل و برای ایجاد تعادل باید مقدار متنابهی از تاریکی را در طریق رأس مثلث پخش کرد و احساس تکیهگاههایی برای مثلث را به وجود آورد.
تاریک – روشن در ترکیب با رنگ ایجاد حزن و اندوه میکند
در ترکیبهای رنگین به دو گونه متفاوت توجه میشود: ۱) گونهای که در آن تنها رنگ های ناب به کار رفته است، ۲) گونهای که رنگ ها از تیرگی یا از روشنی افزوده شدهای چاشنی، گرفتهاند. مثلا زرد یا هر رنگ اصلی دیگر (آبی، سرخ، بنفش، سبز و غیره) کمی با سیاه تیره شده و یا با سفید روشنی اضافی یافته است، افزودن سفید به رنگ در آن شادی میآفریند و افزایش سیاه برعکس، غمآفرین و اندوهگین کننده است. کودکان که از جهان اندوه و غم چندان آگاهی ندارند همیشه به رنگ های زنده (ناب) جذب میشوند و از میان آنها به ویژه به رنگ هایی دل میبندند که با سفید آمیخته شده باشد، و در این میان نیز، سرخ و نارنجی آمیخته با سفید را بیشتر از سایر رنگ های سفیددار بر میگزینند. بزرگسالانی که روحیه اندوهگین دارند و یا اغلب در خود فرو میروند و به عبارت دیگر خودگرا هستند و یا سن آنان از پنجاه فرا گذشته است رنگ های تیره را بر میگزینند و تا ۶۵ سالگی، زنان اغلب ترکیبهای رنگی بنفش و مردان ترکیبهای رنگی قهوهای را انتخاب میکنند. آنان که بیتفاوتتر ماندهاند از انواع خاکستریها بهره میگیرند.
تاریک – روشن ایجاد گستره (سطح) و رویه میکند
فضای یکدست و یک رنگ قابل درک و دیدنی نیست. تنها هنگامی احساس میگردد که در رنگ آن دگرگونگی، هر چقدر کم و کوچک باشد، به وجود آید یعنی در آن اختلاف تاریکی و روشنایی ایجاد شود، با رنگی مغایر آن با آن هم کنار و یا بر آن افزوده شود. تا شکاف بامدادی (فلق) ایجاد نشده است و رشتهی سیاه با رشتهی سفید پگاه هم مرز نگشته است، در تاریکی یکدست و یکنواخت شب، آسمان از زمین جدا نیست و هر چیز بخشی از فضای قیرگونه است؛ تاریکی همه جا را پوشانیده و یکی کرده است. به مجرد شکوفایی فلق و آشکارایی پگاه دو سطح، تیره و روشن (یا نیم روشن) از هم جدا میشوند و به زودی آسمان و زمین جدا میگردند و اختلاف تاریک – روشن های متعدد و بیشمار سبب میشود، سطوح گوناگون اجسام حس و درک شوند. برای این که تاریکی از روشنایی متمایز گردد، الزاما و دست کم دو رویه با گسترهی متفاوت باید ایجاد شود که مرز آنها همان خط تجسمی محتوایی است، این دو رویه، گسترهی تیره و گسترهی روشن (نیم تیره یا نیم روشن) است.
اگر شمار رویهها با تاریک – روشن های متفاوت متعدد شوند رویهها (یا گستره ها)ی کنار یکدیگر قرار گرفته احساس گنج یا حجم، را ایجاد میکنند بنابراین حجم، از تعدد گسترههایی با تاریک – روشن های متفاوت به وجود میآید. آزمایشی ساده و ابتدایی درک این مطلب را آسان میسازد:
اگر بر اجسامی چون مکعب (گنجه)، هرم، مخروط و کره طوری نور بتابانیم که تمام نقاط سطوح آنها یکدست و با یک شدت روشن شوند، اجسام نامبرده روی زمینه دیده نخواهند شد و دستکم (به دلیل دخالت رنگ زمینه نور تابانیده شده) به صورت یک سطح و هموار احساس میشود. حال اگر شدت نور را در برخی بخشها کم یا زیاد کنیم، به دلیل سایهپذیری و سایهافکنی، اجسام دیده شده و برجستگی آنها حس میشود، امکان دارد تنها برجستگی آنها حس شود و نه گسترههای مختلفشان و اگر نور تنها از یک سو بتابد (و اغلب به طور مایل) تمام سطوح و رویههای آنها حس میشوند. این پدیده را میتوان در طراحی و در نقاشی با سایه زدن ایجاد کرد و طرح هموار را حجمدار نشان داد، در گریم (در سینما و نمایش)، از این ویژگی برای متفاوت نشان دادن چهرهها استفاده میکنند. بازیگری را لاغر یا چای مینمایند و غیره. اشر (Escher) هنرمندی است که در این زمینه پژوهشهای زیادی کرده و آثار تخیلی و انگارهای زیبایی به وجود آورده است.
آلبرت دورر (۱۴۷۱-۱۵۲۸م) برای درک حجم کامل طراحیهایش (به ویژه بخشهای پر حجم چون سرها و تنهها)، آنها را به گسترههای کوچک مختلف با تاریک – روشن های متفاوت فزاینده یا کاهنده تقسیم میکند و پس از جا افتادن، طراحی، از آن طرحی کاملتر و یا نقاشیهای نهایی را میسازد. در مورد حجمگرایان (کوبیستها) نیز چنین است. در خردنگاری (مینیاتور)های ایرانی که تاریک – روشن در آنها حذف شده است، همه چیز سبک است و به صورت هموار، بدون حجم دیده میشود و این خود دلیلی برای آن بوده است که فراسو دید (پرسپکتیو) از آنها حذف گردد. در خرد- نگاریهای هندی برعکس، تاریک – روشن تسلط دارد، بنابراین رنگها تیره شده و اندوهبار گشتهاند و شکلها نیز حجمدار شدهاند.
تاریک – روشن مکمل رنگ است
رنگ یکدست احساس ناشدنی است. احساس ویژگی رنگی یک ماده با یک سطح رنگین، یا از راه درجهبندی رنگ (ایجاد تونالیته در رنگ) و یا از طریق مداخلهی تاریک – روشن در آن حاصل میشود. این چنین است که به ناچار سیاهها و سفیدهای مختلف از بار احساسی، متفاوت برخوردارند: سیاه سرد، سیاه گرم، سیاه شاد، سیاه اندوهبار، سیاه امیدوار، سیاه فعال، سیاه مرده، و غیره و سفید سرد، سفید گرم، سفید چرکین و غیره میتوان تمیز داد. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
تاریک – روشن میتواند از تشکل نقطهها به وجود آید
بینهایت نقطه همگن به درشتای همانند و هم اندازه ولیکن با فاصلههای مکانی متفاوت یعنی تراکم مختلف ایجاد تاریک – روشن میکند. بخشی که در آن تراکم نقطه کم و کمتر است، روشن و روشنتر دیده میشود و بخشی که در آن تراکم نقطه بیش و بیشتر است تیره و تیرهتر حس میشود. میتوان این پدیده را با نقطههایی با درشتاهای متفاوت ولیکن با تراکم معین و همگن ایجاد کرد. بدین معنی که تعداد نقطهها در گسترهی روشن و گسترهی تاریک برابر باشد لیکن نقطه های گسترهی رو شن ریزتر از نقطههای گسترهی تیره باشند. تلفیقی از این دو حالت نیز امکانپذیر است، اما در این تلفیق امکانات تولید بینهایت است و بنابراین دقت بیشتر و زیادی را الزام میکند.
تاریک روشن میتواند به کمک خط های نگاشتاری ایجاد شود
درست همانند مورد پیشین، خط های نگاشتاری با ستبرای (یا کلفتای) متفاوت میتوانند ایجاد تاریک – روشن های متفاوت کنند، خط های نگاشتاری با ستبراهای هم اندازه و همانند لیکن با تغییر فاصله، ایجاد تاریک – روشن میکنند و خطوط با ستبراهای متغیر ولیکن با فواصل ثابت نیز همان تأثیر را ارائه مینمایند. اینجا رشتههای سیاه و سفید تجسمی محتوایی که بسیار تاریک و نادیدنی بودند جای خود را به خط های نگاشتاری دیدنی و محسوس میدهند. رشتههای سفید نیز جای خود را به فاصلهی خطوط نگاشتاری واگذار میکنند. عملا در اینگونه ایجاد تاریک – روشن، خواه در گستره اصلی تیره رنگ و خواه در گسترهای روشن، خطوط سیاه نگاشتاری با خطوط سفید به صورت مثبت و منفی (سفید منفی سیاه) و متناوب (یک در میان) قرار میگیرند.
خط های نگاشتاری میتوانند به طور موازی قرار گیرند، میتوانند به صورت متقاطع عمودی – افقی و یا آزاد بر آزاد باشند، یعنی از جهتهای مختلف یکدیگر را قطع کنند.
در این میان بخشهای منفی از زمینه که در میان برشها و تقاطعها آشکار میگردد به جای این که منفی خطوط نگاشتاری باشند، نقطهها و گستره – نقطهها یا خرد – گسترههای ریز (با رنگ زمینه) میسازند که هر کدام دارای شکل هندسی ویژهای هستند، در حکاکی و در ایجاد گنج برای طراحی به صورت «هاشور» !( یا تراشه کاری) از این شیوه استفاده میشود. تاریک – روشن میتواند حتی از تلفیق نقطه و خط و روشهای خاص نقطه و خط به وجود آید. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.