معیار عدم موفقیت کسب و کار الکترونیکی چیست؟
( معیار عدم موفقیت کسب و کار الکترونیکی چیست؟ ) تعدادی از دات کامها در حال حاضر سودآور هستند. این بدان معناست که اغلب آنها این شرایط را نداشته و این مسئله دربرگیرنده تعدادی از آنهاست که تا به حال با ناکامی رو بهرو شدهاند در این بخش خسارات زیادی وجود دارد. با بررسی بسیاری از این ناکامیها، این مسئله را به خوبی درک نمیکنیم Clickmango ، Boo.Com و eToys حتی وب سایت تأثیرگذاری وجود دارد که کسب و کارهای الکترونیکی ناموفق را ردیابی کرده و سقوط آنها را نشانهگذاری میکند. چه اشتباهی وجود داشته است؟ با مطالعه این بخش به علت ناکامی آنها و نحوه پرهیز از ناکامی پی خواهید برد. دلایل ذکر شده ( معیار عدم موفقیت ) در اینجا همچنین در ناکامی کسب و کار الکترونیکی صدق میکنند. خواهید توانست این آزمونها را در مورد خود و طرحهای شرکتی دیگر به کار گرفته و عوامل ریسک را ارزیابی کنید سپس خواهید توانست به منظور افزایش شانس موفقیت، طرح مربوطه را مورد تجدید نظر قرار دهید.
توضیح خواهیم داد که چرا آنها با شکست روبهرو شدند و چطور میتوان از شکست خودداری کرد. اما مدتها پیش و قبل از آن که کسی راجع به کسب و کار الکترونیکی فکر کند، موضوع ناکامی ( معیار عدم موفقیت ) بیشتر بنگاههای جدید، حقیقت مسلمی به حساب میآمد. بنابراین قبل از آن که جنبههای کسب و کار الکترونیکی را مورد توجه قرار دهید، اطمینان حاصل کنید که جنبههای خاص غیر الکترونیکی، همگی عمل میکنند و در مسیر درست قرار دارند. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی تبلیغات اینترنتی، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
نُه معیار عدم موفقیت
۱- ایده بد در وهله اول: بازاری وجود ندارد بیشتر مباحثات پیرامون اقتصاد جدید راجع به مدل های کسب و کار و مدل های درآمد جدید است. واضح است که اگر این موارد به شکست بینجامند کسب و کار نیز با شکست رو به رو خواهد شد. الگوهای مهم در شکست، همگی به زمان مربوط میشوند. نقدینگی شما تمام میشود، تغییرات محیطی ( معیار عدم موفقیت ) صورت میگیرند، نظر سرمایه گذارها و افراد تغییر کرده و بازارها و روحیات نیز تغییر میکنند. اما همه اینها بدان معنا نیست که شما نتوانید این موارد را تا حدود زیادی کنترل کنید. بسیاری از دات کامها پیشنهادهای کاملا شفافی در اختیار نداشتند تا نیازهای واقعی افراد را پاسخگو باشند. ذره هوشمندی از فناوری وب، پیشنهاد، راه حل یا حتی یک محصول به حساب نمیآید.
۲- تولید یا تحویل دهی نامناسب با توجه به موارد فوق: آیا ناکامی به خود محصول یا خدمات باز میگردد؟ آیا تنها ایده ای نادرست در وهله اول وجود دارد؛ گاهی اوقات شکافی در بازار وجود دارد چرا که در واقع، بازاری وجود ندارد (مثل ضربالمثل “زیره به کرمان بردن”). با این همه ممکن است ایده ها خوب بوده باشند اما به واسطه تولید یا تحویلدهی نامطلوب به شکست انجامیدهاند.
۳- بیتجربگی یا عدم انعطاف مدیریت: اگر مدیریت، کلید موفقیت باشد میتواند کلید شکست نیز باشد. غالبا رؤسای کسب و کار الکترونیکی از رهبران شرکتهای سنتی، جوانتر هستند آنها ممکن است از تجربه کاری ( معیار عدم موفقیت ) کافی در نواحی کلیدی برخوردار نبوده و این مسئله به شکست آنها بینجامد. مدیران سنتی اغلب نمیتوانند خود را با شرکتهای تازه کار وفق دهند آنها از انعطاف، خلاقیت و شکیبایی لازم برای انجام کاری غیر از تبعیت از طرح خود برخوردار نیستند کسب و کار الکترونیکی باید بتواند نسبت به تغییر تمایلات، پاسخگو بوده و به سرعت طرحها را تغییر دهد. گاهی اوقات سرمایه گذاران، بدترین دشمن آنها هستند (فقدان کنترل مالی کافی در boo.com )، تقصیر چه کسی بود؟
۴- ناکامی در ایجاد محصولی ویژه ناکامی در ایجاد محصولی ویژه و متوسل شدن به آن تا زمانی که به خوبی عمل میکند برای حرکت از وضعیت جوینده سود بودن به وضعیت سودآوری باید به جای خرج کردن بیشتر بفروشید. بسیاری از کسب و کارهای الکترونیکی، بیشتر خرج میکنند، آنها دفاتری را در اروپا باز کرده و فناوری را بیشتر توسعه میدهند بدون آن که دلایل عدم سودآوری خود را عنوان کنند. پیدا کردن جایی مناسب در بازار برای محصولی ویژه خیلی خوب است اما مشتریان، عملگرا هستند و انتظار دارند محصول کاملی را مشاهده کنند. مشتریان، خریدار ایده های ( معیار عدم موفقیت ) درخشان نخواهند بود بلکه از شما توقع دارند، محصول را ساخته، آن را بفروشید، محصولات را تحویل داده و خدمات بدهید.
۵- سعی کنید کسب و کار الکترونیکی را جدا از کل شبکه ارزش، ایجاد کنید: یک راه حل، تمرکز روی مشکل شبکه ارزش است. آیا کسب و کار الکترونیکی جدید باید تلاش کرده و کل شبکه را ایجاد کند یا آن که شرکا و وابستگان را با تخصصهای مرتبط در هر بخش قرار دهد؟ آیا حتی میشود تأمین کنندگان را به عنوان شرکا در نظر گرفت؟
۶- تمرکز شرکت بر محصول یا خدمات نه نیازهای مشتریان: اگر کسب و کار الکترونیکی نتواند بر نیازهای مشتریان تمرکز کند، ناکامی آن قطعی است. در کوران مطرح شدن ایده های جدید بهتر است از خود بپرسیم آیا کسی این محصول را خواهد خرید؟
۷- محصول خدماتی که به طور نامناسب بازاریابی میشوند: کم اهمیت جلوه دادن موضوع بازاریابی موجب شکست میشود، این تجربه ۱۰۰ میلیون کاربر است. بدون آن که کسب و کار اصلی شکل بگیرد، کار زیادی ( معیار عدم موفقیت ) باید روی بازاریابی صورت پذیرد. به این ترتیب آدرس www را تقریبا میتوان روی برچسب هر محصول در هر روزنامه و تبلیغات خارجی مشاهده کرد. چهارP را در خصوص بازاریابی به خاطر داشته باشید. محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Placement) و تبلیغات (Promotion). رهبران بازار، همیشه بهترین نوع محصول نیستند بلکه آنها تقریبا همیشه محصولاتی هستند که از بهترین بازاریابی برخوردار هستند.
۸- ترس سرمایه گذار: در بسیاری از موارد اگر نتایج مورد نظر به دست نیاید، ممکن است علاقه سرمایه گذار به سرعت از بین برود.
۹- فناوری آماده نباشد یا ارائه نشود: راهحلهای مربوط به فناوری برای توسعه و تعریف مجدد به زمان نیاز دارد و اگر ارائه نشود، برند و جریان درآمد، آسیب خواهند دید. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
Michael Porter در موضوع استراتژی و اینترنت
Michael Porter به افرادی که اظهار میدارند اینترنت سبب بی اعتبار شدن مدل های استراتژی شناخته شده میشود، شدیدا اعتراض میکند. وی میگوید:
“بسیاری این طور فرض کردهاند که اینترنت، همه چیز را تغییر داده و موجب مهجور نشان داده شدن تمامی قوانین گذشته راجع به شرکتها و رقابت شده است. ممکن است این نوعی واکنش طبیعی باشد اما این واکنشی است خطرناک – اینها تصمیماتی هستند که جذابیت صنایع آنها را از بین برده و مزایای رقابتی را کم اهمیت جلوه میدهند.”
او مثالی در مورد برخی صنایع عنوان میکند که از اینترنت برای تغییر مبنای رقابت ( معیار عدم موفقیت ) خود از کیفیت، ویژگیها و خدمات به سمت قیمت استفاده کردند و کار را برای هر یک از صنایع خود جهت رسیدن به سود، دشوار نمودند او در بررسی ساختار صنعت مجددا پنج مدل نیروی معروف را تفسیر میکند و نتیجه میگیرد که بسیاری از تأثیرات اینترنت از جمله تجاری سازی (فرایندی که طی آن محصول مورد نظر به نقطهای از توسعه میرسد که دیگر دارای ویژگیهایی نیست که آن را از دیگر برندها متمایز سازد) در حال آسیب رساندن به صنعت هستند. وی بر اهمیت شش اصل بنیادی تعیین موقعیت استراتژیک به این شرح مجددا تأکید میکند:
۱- هدف درست: بازگشت برتر و بلندمدت در سرمایه گذاری
۲- پیشنهاد ارزشی متفاوت از پیشنهادهای مربوط به رقابت
۳- زنجیره ارزش مجزا برای دستیابی به مزیت رقابتی
۴- ممکن است برای رسیدن به تمایز نیاز به عرضه محصولات یا خدمات به قیمت تمام شده باشد
۵- استراتژی مبین آن است که چگونه تمام اجزایی که یک شرکت در اختیار دارد با یکدیگر تطابق دارند.
۶- استراتژی دربرگیرنده تداوم جهت است. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
Seth Neiman و شکستهایی که به علت سر رسیدن زمان مقرر پیش میآیند.
Seth Neiman، شرکای Cross – Venture در نامهای به Red Herring شکستها در الگوهای بسیار مهمی اتفاق افتادهاند که همگی آنها به زمان مربوط میشوند شکست در شروع کار و زمانی اتفاق میافتد که نقدینگی شما به پایان رسیده و به این اتکا کنید که بهره بیشتری عاید شما شود. علاوه بر آن ممکن است محیط زیست و ذائقه سرمایه گذاران تغییر کرده، بازارها دچار تحول شره و طرز تفکرها نیز تغییر پیدا کنند. بنابراین الگوها به گونهای قرار میگیرند ( معیار عدم موفقیت ) که شرکت، زمان و البته نقدینگی خود را از دست میدهد. سادهترین راه برای هدر دادن زمان، تغییر دائم استراتژی و طرح اجرایی حاصل از آن است آغاز به کارها باید به طرز ناباورانهای سریع عمل کنند اما تیم ارشد باید تغییرات تاکتیکی زودگذر خود را از تغییر استراتژی واقعی متمایز کند. در غیر این صورت، آنها نیز مسیری زیگزاگی را به سمت هدف خود طی خواهند کرد و در طی این مسیر، پول و زمان خود را به هدر میدهند. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.