بازاریابی چریکی یا پارتیزانی
بازاریابی چریکی یک حوزه بازاریابی است که از تکنیکهای نامتعارف برای تبلیغ یک محصول یا نام تجاری استفاده میکند. برندها میتوانند کمپینهای بازاریابی پارتیزانی را بهصورت آنلاین، آفلاین یا با ترکیبی از هر دو برگزار کنند. Guerrilla Marketing میتواند کاربران را به سمت خرید سوق دهد و به بازاریابان کمک کند تا همزمان در استفاده از بودجه بازاریابی خود صرفهجویی نمایند. استفاده از این تکنیک بازاریابی برای مدت طولانی در حافظه مصرفکننده باقی خواهدماند.
آیا مدل چریکی غیرقانونی است؟
مردم با مشاهده مجازات برخی از مارکهایی که از این شیوه استفاده میکنند، گمان میکنند که بازاریابی چریکی غیرقانونی است، اما این امر همیشگی نیست! گاهی اوقات شرکتها بهدلیل رویکرد چریکی خود با قانون دچار با مشکل مواجه میشوند؛ بهعنوانمثال، سالها پیش کوکاکولا به دلیل قراردادن گرافیتیهای مارک دار در مناطق تاریخی نیواورلئان جریمه شد؛ زیرا مشخص شد که این مارک از مقامات محلی برای انجام دیوارنگاری مجوز نگرفته است.
بااینحال، بازاریابان میتوانند در چارچوب قانون بمانند و همچنان با کمپینهای تبلیغاتی خود خلاق و تحریککننده باشند. همچنین میتوانند برای جلوگیری از مشکلات، با یک وکیل مشورت نمایند تا در بررسی محدودیتها، دریافت مجوز و موارد دیگر به بازاریابان کمک کنند. این مدل بازاریابی مخاطبان را غافلگیر میکند و موجب تعامل مشتری با برند و تحریک احساساتشان میگردد.
آمار و ارقام
این مدل بازاریابی یک پدیده جامع مانند بازاریابی از طریق ایمیل یا SMM نیست. بنابراین، اندازهگیری کارایی آن بهطورکلی دشوار است. در ادامه به آمار و ارقام این مدل بازاریابی میپردازیم:
- ۲۷ درصد از تصمیمگیرندگان در آلمان از این مدل بازاریابی برای تبلیغ نام تجاری خود استفاده میکنند.
- بازاریابان به دلیل استفاده از شیوههای چریکی هزینههای تبلیغات را تا ۹۰ درصد کاهش میدهند.
- ۵۴ درصد از تصمیمات خرید از طریق شیوه دهانبهدهان است.
تاریخچه
Guerrilla Marketing اصطلاحی است که اولین بار توسط جی کنراد لوینسون (نویسنده آمریکایی درزمینه کسبوکار) در کتابی با همین نام به کار رفت. این ایده از جنگ چریکی برای توصیف تکنیکهای غیرمتعارف مورداستفاده در جنگهای گذشته اخذ شده است. هدف جنگ چریکی این بود که با تکنیکهای نامنظم مانند کمینها، حملات و استراتژیهای ضربه و اجرا، دشمن را شوکه، غافلگیر و درنهایت شکست دهد. معمولاً این شیوهها توسط غیرنظامیان مسلح و دیگر گروههای کوچک که ارتباط مستقیمی با ارتش نداشتند، انجام میشد.
جی کنراد لوینسون موفقیت جنگ چریکی را بررسی کرد و آن را با بازاریابی تطبیق داد. به گفته او تکنیکهای شوک و ترس برای ایجاد تبلیغات، افزایش محبوبیت و جلب حمایت از محصول یا خدمات شرکت بسیار مؤثر است. پس از انتشار کتاب او در سال ۱۹۸۴، مشاغل شروع به پذیرش این ایده کردند و تبلیغات خیابانی متولد شد. در طول این سالها، برخی از تکنیکهای آن گسترش یافته و به رسانههای اجتماعی و دنیای دیجیتال نیز توجه کرده است، اما اصول اساسی آن ثابت است.
ویژگیها
-
عنصر غافلگیری و تفکر خلاقانه:
استراتژیهای چریکی منحصربهفرد و خلاق هستند و به شهرت نام تجاری کمک میکنند.
-
مقرونبهصرفه بودن:
این شیوه به هزینه کمتری برای شروع نیاز دارد، زیرا عامل اصلی آن در وهله اول ایده است و سپس سرمایهگذاری اهمیت خواهد داشت.
-
اصالت:
استراتژیها باید منحصربهفرد و معتبر باشند تا بر مخاطب هدف تاثیر بگذارند.
-
تعاملی:
استراتژیهای این مدل بازاریابی برای برندها فرصت تعامل با مخاطبان هدف خود و درک نیازهای آنها را فراهم میکند.
-
مبتنی بر احساسات:
این بازاریابی بر احساسات و تجربیات متکی است و مخاطبان هدف را برای شرکت در یک کمپین تشویق میکند.
-
مورد استفاده در مدل کسبوکار B2C
این شیوه یک محرک فروش عالی برای مدل B2C است. (در مدل B2Bتصمیمات متفکرانه و دقیق گرفته میشود. ازاینرو، مدل چریکی در این بخش کاربرد کمتری خواهد داشت.)
مزایا
این مدل مزایای متعددی را برای مشاغل بزرگ و کوچک به ارمغان میآورد:
-
مقرونبهصرفه:
اجرای استراتژیهای چریکی بسیار ارزان است و هزینه آن بسیار کمتر از تبلیغات سنتی است. طبق آمار این شیوه هزینههای تبلیغات را تا ۹۰ درصد کاهش میدهد. اگرچه شرکتهای بزرگ نیز از این استراتژی استفاده میکنند، اما این امر در کسبوکارهای کوچک اهمیت بسیار بیشتری دارد.
-
تعامل با مخاطب:
این استراتژی به برندها کمک میکند تا در سطح شخصیتری با مصرفکنندگان خود ارتباط برقرار کنند.
-
رشد بهصورت دهانبهدهان:
استراتژیهای چریکی ارتباط بسیاری به مدل دهانبهدهان (یکی از بهترین تکنیکهای بازاریابی) دارد و افراد را ترغیب میکند تا در مورد محصولات و خدمات بازاریابان صحبت کنند.
-
تأثیرگذاری:
خلاقیت و نوآوری موجود در این روش تأثیر ماندگاری در ذهن مردم ایجاد میکند.
-
تبلیغات همهمهای:
استراتژیهای پارتیزانی به برندها کمک میکند تا با افزایش دسترسی خود مخاطبان بیشتری را هدف قرار دهند. این امر به بازاریابان در ایجاد آگاهی و سروصدا در مورد محصولات آنان در بازار کمک میکند.
-
فرصت نام تجاری منحصر به فرد:
این شیوه بازاریابی برای کسبوکارها مسیری خلاقانه و غیرمعمول فراهم میکند.
-
انعطافپذیری:
امروزه اغلب روشهای سنتی بازاریابی سرعت کمی در پیشرفت یک کسبوکار دارند، اما این مدل بازاریابی در روشهای سنتی نیز تاثیر چشمگیری دارد.
-
افزایش آگاهی از برند:
کلیت این استراتژی بازاریابی ایجاد سروصدا در اطراف یک برند تجاری است. کمپینهای تحریکآمیز و غیرمتعارف تاثیر بسیاری در افزایش آگاهی از برند دارند.
-
تمایز از رقبا:
اغلب اقدامات چریکی جسورانه و نمایان هستند و در تمایز یک کسبوکار با رقبای خود تاثیر بسزایی دارند.
-
ارتباط عاطفی مصرفکنندگان با برند:
Guerrilla Marketing در برانگیختن احساسات عملکرد خوبی دارد. در نتیجه، یک کمپین واحد میتواند ارتباط قوی بین یک نام تجاری و مشتری ایجاد کند. این ارتباط شامل کلیه روابط قوی طولانیمدت با خریداران میشود.
-
افزایش مشارکت:
کمپینهای چریکی حاوی تعهدات پیچیده و نیازمند همکاری بین چندین کسبوکار یا سازمان هستند. بنابراین، مدل چریکی پایگاه مناسبی برای ایجاد مشارکت است.
معایب
استراتژیهای چریکی میتواند معایب بالقوهای را بههمراه داشته باشد که برندها باید از آنها آگاه باشند. در ادامه برخی از آنها را نام میبریم:
-
واکنش احتمالی:
برخی اوقات ممکن است مخاطبان استراتژیهای بازاریابی یک کسبوکار را نپذیرند. در اینگونه موارد نام تجاری باید خشم خود را تحمل کند و با آرامش به حل مشکلات مصرفکنندگان بپردازد.
-
خطرات استراتژیک:
از آنجا که درک خلاقیت نیازمند درنظر گرفتن دیدگاه بینندگان از محتوای چریکی است، تکنیکهای این مدل بازاریابی ممکن است برای افراد به اشتباه به درک شود. عدم وضوح و باز بودن تفاسیر ممکن است آنها را در برابر نام تجاری منحرف کند. همچنین، ممکن است مواردی وجود داشته باشند که افراد در استراتژی دهانبهدهان به اشتباه برداشت کنند، زیرا این امر خارج از کنترل برند تجاری است.
-
عدم قطعیت:
هیچگونه تضمین کاملی برای تاثیر مثبت استراتژیهای این مدل بازاریابی وجود ندارد. بازاریابان باید با بررسیهای همهجانبه و درصورت امکان تست استراتژی بر روی نمونه اولیه، تا حد ممکن تاثیر مثبت آن را بررسی کنند.
-
خطرات قانونی:
برندها باید با دقت کامل از استراتژیهای پارتیزانی استفاده کنند و از محل قرارگیری محصول، مکان و سایر عوامل برای عدم ایجاد هرگونه مشکل قانونی اطمینان حاصل کنند.
-
موانع پیشبینینشده:
ممکن است در برخی شرایط عواملی مانند زمان یا آبو هوای نامناسب بتواند کمپین چریکی را تضعیف کند. در نتیجه، بررسی موانع پیشبینینشده از اهمیت بالایی برخوردار است.
عوامل تقویتکننده
تکنیکهای رویکرد چریکی باید مرتبط و خلاقانه بوده و توجه مخاطبان را به خود جلب کند. بااینحال، برای کسب بهترین نتایج داشتن ویژگیهای زیر ضروری است:
-
قابل درک برای مخاطب
قبل از توجه به نحوه ارسال پیام باید درک آن برای مخاطب ساده باشد. ممکن است یک پیام بسیار مناسب باشد، اما درصورت عدم درک مخاطب هیچ نتیجهای ندارد.
-
خاطرهانگیز
خاطرهانگیز بودن استراتژی چریکی برای ثبت در ذهن افراد اهمیت بسزایی دارد. در ادامه دو مثال مشهور از این مورد را بیان میکنیم:
- ایجاد پارکینگ در نقاط غیرمعمول، از جمله در محدودهها و پلههای بالا توسط کمپین جیپ
- قراردادن فنجانهای غول پیکر قهوه در کنار خیابان توسط برند مک دونالد
-
در ارتباط بودن
مشارکت فعال مخاطبان در این کمپین عامل اصلی موفقیت است؛ بهعنوانمثال، فعالیتهای VR، آزمایش و نمایش محصولات معمولاً نتیجه خوبی دارند.
-
علاقهمندی مخاطبان
استراتژی چریکی میبایست در مخاطبان علاقه ایجاد کند. علاقه را میتوان با انجام اعمالی مانند هدیه دادن اجسام دلخواه آنان انجام داد. این امر باعث ایجاد محبت در بیننده میشود.
-
اصالت
بازاریابان باید خلاقانه و منحصربهفرد عمل کنند. تقلیدنمودن از دیگران مسیر پیشرفت و شهرت را مختل میکند.
ابزارها
بازاریابی چریکی به بخشهای مختلفی تقسیم میشود، اگرچه در عمل این تفاوتها تا حدودی مبهم هستند. در ادامه به توضیح هر یک از این بخشها میپردازیم:
-
بازاریابی محیطی:
بازاریابی محیطی تبلیغات شگفتانگیز محصول را توصیف میکند که در یک محیط معمول و روزمره به دست مصرفکنندگان میرسد. این روش در مورد استقرار غیرمعمول تبلیغات در فضای باز و عمومی است. بنابراین، بازاریابی محیطی شامل تبلیغات نوآورانه در فرودگاهها، اتوبوسها و قطارها و یا در رستورانها است؛ بهعنوانمثال، تبلیغات محیطی ممکن است در زیر لیوانی، کارت پستال یا حتی صندلی توالت قرار بگیرد!
-
بازاریابی کمین:
بازاریابی کمین، زمانی اتفاق می افتد که از تبلیغات و توجه پیرامون یک موضوع یا رویداد برای برجسته کردن نام تجاری استفاده میشود. این تکنیک اغلب همراه با رویدادهای مقیاس بزرگ مورد استفاده قرار میگیرد تا از انتقال تصویر به نفع نام تجاری بهرهمند شود. با توجه به این که این نوع تبلیغات اساساً همانند تقلب است، اجرای آن با چالشهای گوناگونی مواجه میشود. بازاریابی در کمین تکنیکی است که در آن شرکتها سعی میکنند از رویدادی که قبلاً حامیان مالی داشته است، استفاده کنند؛ بهعنوانمثال، برند آدیداس ممکن است حامی رسمی یک بازی باشد، درحالیکه برند نایک ممکن است به یک بازیکن جداگانه کمک کند.
-
بازاریابی خیابانی:
بازاریابی خیابانی شامل اعمالی خلاقانه برای تقویت برند یا محصول در ذهن عموم است. این تکنیکها اغلب در مناطق چشمگیر بهکار گرفته میشوند. مارکهای بزرگ مانند مک دونالد، دومینو، نایک، پوما و غیره بازاریابی خیابانی را راحتترین راه برای ارتباط با کاربران و گسترش آگاهی از نام تجاری میدانند. مک دونالد با ایجاد گذرگاه گورخری به نام Mcfries Pedestrian Crossing و نایک نیز با نمایش آرم خود در نیمکتهای کنار جاده شروع به کار کرد. همواره استراتژیهای بازاریابی خلاقانه به برندهای بزرگ کمک کرده است تا در میان مصرفکنندگان خود آگاهی ایجاد کنند. شرکتهای کوچک نیز ترجیح میدهند در خیابان تبلیغ کنند. استراتژیهای تجاری مختلفی توسط بسیاری از مارکها برای تبلیغ در خیابان اتخاذ شده است؛ برای نمونه میتوان توزیع بروشور، جزوه، انیمیشن انسانی، هولوگرام، نمایش محصولات در خیابانها و همچنین علائم راهنمایی و رانندگی را نام برد.
-
بازاریابی پایهای:
بازاریابی پایهای برای ایجاد ارتباط شخصی با مخاطب مورد استفاده قرار میگیرد. بازاریابی پایهای گروههای کوچکتر را با این ایده که مخاطبان آن را با دیگران به اشتراک بگذارند، هدف قرار میدهد. این روش مشابه بازاریابی ویروسی است، اما هدف اولیه بسیار کوچکتری دارد.
-
تبلیغات:
یک برچسب سفارشی تبلیغاتی جذاب به برندها در کسبوکار خوب و گسترش آگاهی در بین مشتریان کمک میکند. بسیاری از شرکتها لوگوی برند خود را بهصورت برچسب روی شیشه جلوی اتومبیل به نمایش میگذارند و توجه عمومی را جلب میکنند. حملونقل عمومی مانند اتوبوسها و قطارها همیشه بهترین منبع برای تبلیغ یک محصول بوده است. بسیاری از مارکها بروشورهایی را در داخل و خارج اتوبوس و قطار میچسبانند. از سال ۱۸۰۰ استیکر راحتترین راه برای بازاریابی هر محصول یا لوگوی برند است.
-
نقاشی دیواری معکوس:
نقاشی دیواری معکوس یک فرایند بسیار رایج است که توسط بازاریابان برای ایجاد یک تصویر موقت یا انیمیشن روی دیوار با حذف خاک از سطح استفاده میشود. نقاشی دیواری معکوس بهعنوان برچسبگذاری تمیز، برچسب زدن گرد و غبار ، نوشتن دانههای ناخوشایند، دیوارنویسی تمیز، دیوار نویسی سبز یا تبلیغات تمیز نیز شناخته میشود. اولین نقاشی دیواری معکوس در مقیاس بزرگ توسط الکساندر اوریون در سال ۲۰۰۶ ساخته شد و پس از آن در سطح گستردهتر موردتوجه قرار گرفت. در حال حاضر مارکها و مشاغل بسیاری برای جلبتوجه محصولات و خدمات خود از نقاشی دیواری معکوس توسط استفاده میکنند. برندهایی مانند نایک، پوما، JD sports، گاز بریتانیایی، Dominos Pizza، Biba و موارد دیگر از دیوارنگاری معکوس برای تبلیغ نام تجاری خود استفاده کردهاند. برای استفاده از دیوارنگاری معکوس باید محدودیتهایی مانند مناسب بودن سطح (باید یک منطقه سنگفرششده کثیف باشد) و عمومی بودن محل تبلیغ درنظر گرفته شود.
-
بازاریابی مخفیانه:
بازاریابی خلاقانه یکی از رایجترین استراتژیهای بازاریابی است که برای بازاریابی محصول به خلاقیت زیادی نیاز دارد. در بازاریابی مخفیانه بازاریابان بدون آگاهکردن مردم از تبلیغات و بازاریابی استفاده میکنند. این مدل یک استراتژی کم هزینه است، اما به خلاقیت زیادی نیاز دارد. این استراتژی بازاریابی اغلب در کانالهای جدید، فیلمها، سریالهای تلویزیونی و موارد دیگر بهکار گرفته میشود.
نحوه راهاندازی
-
شناسایی مخاطبان
شناخت مخاطبان، سنگ بنای موفقیت بازاریابی پارتیزانی است. بازاریابان برای ایجاد احساسات در کمپینهای بازاریابی باید خواستهها، ترسها و نقاط درد مخاطب خود را بشناسند. معمولاً تیمهای فروش و خدمات مشتری ویژگیهای مصرفکنندگان و علت علاقهمندی آنان به محصول را برای سایر کارکنان مشخص میکنند. همچنین میتوان با جستجو در انجمنها و گروههای فیسبوک مشتریان احتمالی را شناسایی کرده و مشکلات آنان را بررسی نمود. مشاغل میتوانند با ایجاد نمایه مشتری اطلاعات در دسترس خود را حفظ کنند.
-
تعیین اهداف
مهمترین علت ایجاد بازاریابی پارتیزانی ، رسیدن به اهداف بازاریابان است. در نتیجه، بازاریابان باید اهداف مشخص، قابل اندازهگیری، دقیق، قابل اعتماد و بهموقع را برای کمپین خود تعیین نمایند.
هدف از ایجاد بازاریابی پارتیزانی، ایجاد سروصدا و افزایش آگاهی از نام تجاری است. بااینحال، از این استراتژی برای افزایش فروش نیز استفاده میشود. بهترین راه برای تنظیم KPI کمپین بازاریابی چریکی، تکیه بر نتایج قبلی است.
-
تجزیهوتحلیل محیط
وظیفه بازاریابان در بازاریابی چریکی این است که مشتریان احتمالی را در محیطی آشنا غافلگیر و خوشحال کنند. بازاریابان برای انجام این امر میتوانند با یادگیری آنچه که مردم در حال حاضر درباره آن صحبت میکنند، آغاز کنند. استفاده از ابزاری مانند گوگل ترندز بازاریابان را در این امر یاری میدهد.
-
ارائه تکنیک مناسب
تعامل کارکنان با یکدیگر و بررسی پیشنهادهای هریک از آنان مهمترین عامل موفقیت این استراتژی است. در هنگام بررسی ایدهها باید از ارزیابی آنان اجتناب نمود، زیرا این امر ماهیت خلاقیت را زیر سؤال میبرد. در مرحله بعد، بازاریابان باید ایدههای ایجادشده را جمعآوری کرده و آنها را بسنجند.
-
اجرای برنامه
کمپین بازاریابی چریکی یک اقدام پیچیده بوده و نیازمند تلاش است. بازاریابان قبل از اجرای کمپین باید برای جلوگیری از شکست استراتژی خود نگاهی انتقادی به آن داشته باشند. مشاغل باید به چگونگی درک پیام خود توسط مشتریان و نوع واکنش آنان توجه ویژهای داشته باشند. علاوهبراین، مشکلات احتمالی را شناسایی کرده و در جهت رفع آن بکوشند. در نهایت، همواره احتمال نتیجهندادن یک کمپین وجود دارد. ازاینرو، بازاریابان باید بدترین سناریوی ممکن را پیشبینی کرده و درصورت وقوع یک طرح ثانویه ایجاد نمایند.
-
اندازهگیری نتایج
ازآنجاییکه اغلب هدفهای ایجاد کمپینهای بازاریابی چریکی ایجاد سر و صدا هستند، اندازهگیری نتایج آنها دشوار بهنظر میرسد. اگر درباره نحوه ردیابی آنها گیج شدهاید، در ادامه نکاتی برای ردیابی کمپینهای چریکی را ذکر میکنیم:
- بازرایابان باید به ذکر نام تجاری خود در رسانهها توجه ویژهای داشته باشند. همواره یک کمپین تحریکآمیز موفق دارای تعدادی نشریه است.
- بازاریابان باید از ابزارهای شنوایی اجتماعی استفاده کنند. خدماتی مانند Agorapulse یا Mention به مشاغل کمک میکنند تا مکالمات مربوط به کمپین خود را در رسانههای اجتماعی بشنوند و اثربخشی اهداف خود را بررسی کنند.
- مشاغل میتوانند با انجام تحقیقات و نظرسنجی از مشتریان، از شیوه آشنایی آنان با برند مطلع شوند.
- “کسبوکارها برای ارزیابی تأثیر یک کمپین بازاریابی چریکی بر فروش، قبل از شروع اقدام و مدتی بعد از آن را اندازهگیری کنند. البته نمیتوان این مقدار را دقیق اندازهگیری نمود. بااینحال، تکنیکهای ذکرشده در بالا به بازاریابان در اندازهگیری کارآیی کمپین خود کمک میکند.
استراتژیها و نکات
- بازکردن فروشگاه پاپ آپ
- استفاده از پوستر و استیکر
- ارائه نمونه
- مختصر و سازگار بودن
- تمرکز بر گروههای کوچکتر
نمونهها
مارکهای متعددی کمپینهای بازاریابی چریکی بی شماری را ارائه کردهاند. برخی از کمپینهای معروف عبارتند از:
- دستگاه شادی کوکاکولا
- مینی کوپر
- خط مقدم (Frontline)
- همیشه (always)
- برگر کینگ
- کمپینهای ضد مینهای زمینی
- ریمل کاور دختر
- Duracell
- گینس
- پروژه جادوگر بلر
- لوازم آرایشی سرسبز
بازاریابی پارتیزانی برای استفاده از تبلیغات جهت جلبتوجه مخاطبان موردنظر در زمان غیرقابل پیشبینی توسط آنها و جذب ناآگاهانه مخاطب به تبلیغکننده بهکار گرفته میشود. در طول مدل چریکی اغلب محرکهای احساسی مانند طنز برای دستیابی به اهداف بازاریابی استفاده میشوند. این امر به مصرفکنندگان در درک تبلیغات و کسب تجربیات منحصربهفرد کمک میکند. ذهن خود را برای امکانات بازاریابی چریکی آماده سازید. در این صورت، ممکن است دیگر هرگز به بازاریابی معمولی باز نگردید!
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.