بافت لامسه بهعنوان محرک تجربه لمسی
بافت لامسه در ارتباط با برندها و محصولات بر حس لامسه و تجربه لمسی فرد اثرگذار است. استفاده آگاهانه از بافت در بازاریابی حسی میتواند ارزش درکشده از برند را در نزد مشتریان افزایش دهد. تجربه مفهوم بافت با اولین تماس شما از اشیا شکل میگیرد و بعدازآن، حتی با شنیدن یا دیدن یک شی و بدون لمس آن، میتوانید بافت آنها را درک کنید. برای سادهتر شدن موضوع کلمه پتو را در نظر بگیرید. همین الان که در حال خواندن کلمه پتو و فکر کردن به آن هستید، میتوانید در ذهنتان نرمی و لطافت آن را حس کنید.
برای نمونه، شکلگیری و ترکیب بافت میتواند به محصولات یا فضای داخلی چشمانداز خدمات کمک کند تا ویژگیهای خاصی از لحاظ سطح یا استحکام داشته باشند. انواع مختلف بیانهای حسی که میتوانند یک تجربه لمسی را تسهیل کنند عبارتاند از: جنس و سطح، دما و وزن و فرم و استحکام.
جنس و سطح
جنس بهعنوان بیانی حسی میتواند هویت و ارزشهای برند را شفافتر کند. این حقیقت که میتواند هم شامل کالا و هم شامل خدمات باشد را میتوان در چشمانداز خدمات اعمال کرد جنس محصول بر تعامل بین برند و فرد تأثیر میگذارد.
مواد طبیعی همچون چرم و چوب، بهطورمعمول گرمونرم پنداشته میشوند و میتوان از آنها برای انتقال احساس آرامش و هماهنگی با طبیعت به افراد بهره برد آجر نیز میتواند احساسی گرم ایجاد کند، زیرا رنگ آن با شومینه، نمای داخلی دیوارهها یا ایوانهای دنج مرتبط است.
مواد غیرطبیعی مانند شیشه و فلزات، معمولاً سرد و سخت برداشت میشوند، چنین موادی اغلب با محیطهای بیرونی مرتبط میشوند، اما برای نمونه میتوان از آنها برای ایجاد نوعی احساس آزادانه نظم و تقارن در فضای داخلی نیز بهره برد.
مشتریان به همان شیوهای درباره یک برند قضاوت میکنند که افراد از روی ظاهرشان یکدیگر را ارزیابی مینمایند. این مسأله در برندینگ دیجیتال نیز وجود دارد. محصولات ساختهشده از جنسی که غیر جذاب تلقی میشوند ممکن است نامرغوب تلقی شوند، حتی اگر خصوصیات منطقی و عملکردی شناختهشدهای داشته باشند.
جنس و مواد بستهبندی و ارتباط آن با شخصیت محصول
جنس و مواد بهکاررفته در بستهبندی نیز میتواند بیانگر شخصیت محصول باشد بستهبندی محصول اغلب تصوری در مورد ویژگیها و کیفیت کلی محصول ایجاد میکند. جنس پلاستیکی میتواند احساس فرسودگی در اثر استعمال، سادگی و ایمنی را در مقایسه با شیشه که نماد کیفیت است، منتقل کند، بنابراین نوشیدنیهای منحصربهفرد معمولاً در بستهبندی پلاستیکی عرضه نمیشوند.
بافت لامسه نوعی بافت است که با تماس فیزیکی قابل حس است. اگر شما دستتان را روی یک کاغذدیواری گل برجسته بکشید بهخوبی متوجه بافت متفاوت طرح و زمینه میشوید. در مثال نمای آجری اگر واقعاً از آجر استفاده شود بافت از نوع لامسه است.
تجربه لمسی و سطح محصول
لمس سطح محصول بهمنظور احساس کردن بافت، استحکام یا دمای آن احتمال توصیف تجربهای که نتیجه لمس کردن است را افزایش میدهد. نتایج یک پژوهش نشان میدهد که جنسهای زبر و خشن از اهمیت ویژهای برخوردارند، چراکه کمک میکنند تجارب پیشین را بهسادگی توصیف نماییم در ایالاتمتحده میتوان سطح محصول را نیز به ثبت رساند. شرکت آمریکایی هولسیل اند اسپیریتس یک نشان لمسی را به ثبت رسانده است که با این جمله توصیف میشود: «بافت ای مخملی که سطح بطری نوشیدنی را میپوشاند».
شرکت آی سی ای اهولد سوئد از جنسهای متفاوتی در تبلیغات استفاده میکند تا ماهیت فروشگاههای مختلف این شرکت را بازتاب دهد. برای فروشگاههای ماکسی که به بستههای بزرگ و قیمتهای پایین معروف است، در تبلیغات با پست مستقیم از نوعی ماده زبر استفاده میشود، زیرا چنین جنسی دقیقاً احساس بستههای بزرگ و قیمتهای پایین را منتقل میکند. در مقابل، فروشگاههای کوانتوم از نوعی ورق ظریفتر استفاده میکنند تا سبک انحصاریتر این فروشگاه را نشان دهند.
در صنعت خدمات مسافرتی معمول است که مشتریان وقتی از طریق اینترنت پروازشان را رزرو میکنند، بلیتهای هواپیما را در منزل خود پرینت میگیرند، بلیت چاپشده چه نوع تجربه لمسی ایجاد میکند؟ شاید نمادی از قیمت پایین باشد، بهطوریکه مشتریان بر این باورند که معامله خویی کردهاند. همچنین میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا بلیت پرینت شده پیش از تجربه خدمات پیشرفتهای همچون مسافرت هوایی احساس اطمینان و امنیت را به همراه دارد یا خیر.
جنس محصولات و چشمانداز خدمات برند
جنس نیز با تسهیل تجربه لمسی مشتریان به محیط چشمانداز خدمات در فروشگاههای بزرگ با فروشگاههای زنجیرهای کمک میکند. فروشگاه زنجیرهای لیندکس سوئد از منسوجات و وسایل نرم در فضای داخلی فروشگاه خود استفاده میکند. این شرکت معتقد است که لباسها را نباید در فضایی که سرد و استریل به نظر میرسد به نمایش گذاشت.
کفپوش فروشگاههای زنجیرهای و فروشگاههای بزرگ نیز بر تجربه لمسی تأثیر میگذارد. این موضوع در پژوهشی که تجارب سه فروشگاه مختلف را بررسی کرده نشان دادهشده است، شرکتکنندگان با چشمان بسته کف زمین را با دستها و پاهای خود بررسی کردند، دستها سطح کف زمین را خشنتر درمییافتند تا پاها، احتمالاً به این دلیل که دست، گیرندههای لمسی بیشتری از پا دارد. این بررسی شواهد بیشتری به دست آورد که سایر بیانهای حس بساوایی مثل جنس، دما و استحکام نیز در تجربه لمسی از اهمیت برخوردارند. این پژوهش همچنین نشان داد که کفپوش روغنی هم بر لمینیت و هم بر پارکت ترجیح داده میشود، در اینجا اهمیت تجربه لمسی حتی بیشتر هم میشود، چراکه تمایز قائل شدن بین مواد کفپوش، آنهم فقط با نگاه کردن، بهسختی امکانپذیر است. همچنین باید خاطرنشان کرد که در ابتدای قرن بیست و یکم لمینیت محبوبترین جنس کفپوش در اروپا بوده است.
بافت لامسه در طراحی داخلی عنصر تعیینکننده حس و فضاست. شاید دقت کرده باشید که در محیطهای رسمی و اداری از کفپوش صیقلی مثل سنگ و سرامیک و مبلمان چرم و میز و صندلیهای فلزی استفاده میکنند. در نتیجه فضا بسیار سنگین و شستهورفته است. درحالیکه در فضاهایی مثل کافههای صمیمی از مبلمان چوبی و روکش و پارچههای لطیف استفاده میشود.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.