کسب و کار و تشویق همکاران
( کسب و کار و تشویق همکاران ) وظیفه اصلی هر بازاریابی تشویق همکاران است بیشتر این امر از طریق پیشنهادهای یک سویهی نقطهی قوت صورت میپذیرد. نقطهی قوت یکی از همان پیشرفتهای تکنیکی است که زندگی را بدتر کرده است، چون به راحتی استفاده میشود و فراگیر است. برای افرادی که مهارت تشویق ندارند این تکنیک میتواند عصای دست شود. قبل از صحبت از نقطه قوت و تنوعش، نمودارهای استات تولید میکردیم که پروژکتورهای بالای سرشان آنها را بزرگ میکردند، قدیمیها آن را به یاد میآورند و جوانها میدانند در چه موزهای چنین اشیایی یافت میشود. دیوید پیرسون در یادداشتی مینویسد: وقتی در بخش بازاریابی پدیگری پت فودز کار میکردم مسئول تشخیص غذاهای کنسروی و غیر کنسروی بودم، غذاهای کنسرویمان با رهبران برند، مثل پدیگری چامز برای سگها و ویسکاس برای گربهها موفق بود. هر کدام دارای سودی با ۳۰ درصد بیشتر از داراییمان بود، غذاهای کنسرویمان بازده ۲۷ درصد داشتند، اما وقتی با بحران نفت در سال ۱۹۷۴ برخورد کردیم، دیگر تأثیر کمی روی بسیاری کالاها، مثل ورق حلبی داشت مدیر گفت باید خطر مواجه با هزینهی قوطی حلبی را با سرمایه گذاری روی بخش غیر کنسروی خنثی کنیم، یعنی کالاهای خشک و نیمه خشک، که رقبای دیگر مانند کو آکراوتس و کارنیشن، در آن سرآمد بودند، در پتربورگ، کارخانه جدیدی احداث شد. تا سال ۱۹۷۸ که به تیم بازاریابی این شرکت پیوستم، با وجود تلاش فراوان در کسب و کار غیر کنسروی موفقیت کمی حاصل شد، نتوانستیم سودآوری داشته باشیم و کالاهای تازهای به بازار آمده بودند که هیچ کدام مؤثر نبودند، کریس برادشا مسثول بازاریابی ، جلسات هفتگی برگزار میکرد تا عملکرد را بررسی کند و استراتژی را مورد بحث قرار دهد. سه نفر از ما که در بازاریابی حامی وی بودیم باید نموداری برای حمایت از استدلالهای وی تهیه میکردیم. بخش مهمی از زمان مان به او اختصاص داشت و همدیگر را به عنوان کارخانه ترسیم آماری میدیدیم ایده هایمان را مورد تحقیق قرار میدادیم، حقایق را چک میکردیم، با دست نمودار را میکشیدیم، آن را تایپ میکردیم و بعد آن را به نمودار استات با ابزار خاصی تبدیل میکردیم و در آخر آن را به کریس، ارائه میدادیم تا برای جلسه دوشنبه صبح با هیأت مدیره استفاده کند. این نمودارها باید منبع هر واقعیت را نشان میدادند. این تحقیق را اغلب از نیلسون، ای جی بی یا نمایندگی خودمان – خدمات گروه مارس – میخریدیم. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی و فروش ، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
در شرکت سونی، شرکتهای فروشنده با گروه کسب و کار ، سالانه دو بار در توکیو ملاقات داشتند. این جلسات به صورت فشرده، در یک روز، به همراه شام با مدیران ارشد برگزار میشد، من مسئول خریدهای مصرفی بودم و باید بر طبق یک جدول زمان بندی دو هفتهای به این جلسات میرفتم. همیشه بر تشویق سفارش میشد. درک خوبی از بازارمان داشتیم اما در طرف دیگر، برنامه ریزان و مهندسان محصولات وجود داشتند که متقاعد نمیشدند. این جلسات با همه شرکتها طی چندین هفته برگزار میشد و از برنامه منسجم جهان شمولی حمایت میکرد. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
یک بار ما در مورد یک سی دی پلیر، جدید، توضیح خواستیم ما پرسیدیم که چه چیزی از این محصول جدید، منحصر به فرد است و جوابشان این بود که محصول جدید بهترین محصول است. اما از چه لحاظ؟ و پاسخ برنامه ریز این بود قطعه بهتری دارد، مدتی گذشت و ما نتوانستیم اطلاعاتی استخراج کنیم. من از او پرسیدم: آیا اگر از این دستگاه در حال حاضر استفاده میکردیم، میتوانست به همین اندازه که الآن موفق است موفق باشد، و جواب آنها نه بود. آنها به دستگاه جدید ایمان داشتند، وقتی دستگاه به بازار رسید معلوم شد خوب نیست و ما ضرر زیادی کردیم.
در مجموع، کسب و کار ما بسیار موفق بود. استیو دودِل آن را ساخته بود، وی بعدها توانست مرا مدیر کل شرکتی در انگلیس کند. او زمانی خرده فروشی بود آگاه، که میدانست خریداران چه میخواهند، وی کارخانه را متقاعد کرد تا خط سیستم های چرخ دندهداری بسازد که به صورت سیستم های تلفن براساس عرض صفحه گردونه بود، سیستم های یک یا دو قطعهای با ترکیبی از اجرا: صفحه گردونه، سی دی پلیر، مکانیزم کاست، آمپلیفایر یا تقویت کننده، تنظیم کننده و بلندگو. این محصول از ۱۹۹ تا ۵۹۹ پوند قیمت گذاری شده بود. این استراتژی گر چه سالها مؤثر بود اما سهممان را به خاطر حضور آیوا، باختیم، این برند بر اساس تکنولوژی سونی با قیمت کمتری اقدام به فروش همان محصولات میکرد. سونی مالک ۵۰ درصد آیوا بود. به نظر میرسید تکنولوژی مان را به شرکتی واگذار کردیم که ما را در بازار تضعیف کرده بود و سهم بازارمان را دزدیده بود. چندین سال در حال شکایت بودیم ولی به نتیجهای منجر نشد. بعد از یک سازمان دهی مجدد، گروه کسب و کار قدرتمندی در توکیو ایجاد کردیم، دو نفر از مدیران ارشد گروه جدید تامیا و ناکامورا، برای دیدن ما آمدند. هر دو را میشناختم، تامیا از فروشندههای برتر شرکت بود. سالها در آمریکا فعالیت میکرد، ناکامورا معروف به ببر، مدیر موفق کارخانه تلویزیون بریجند در ولز و مدیر همکار سونی در انگلیس بود. همه چیز را دربارهی کسب و کار را به آنها توضیح دادم، اکثرش پیشرفت خوبی داشت. داستان از دست دادن سهام بازار را برایشان تعریف کردم و همچنین شکایاتمان را که زمان زیادی به دنبالش بودیم، با آنها در میان گذاشتم. تامیا به من نگاه کرد و گفت: شاید قدرت متقاعد کردن نداشتی! این گفته در اهمیت بر تشویق ، درس مهمی بود.
با هیدو ناکامورا به موفقیت بیشتری رسیدم. او مهندسی بود که فرمت دیسک فشرده را تولید کرد به خاطر این کار به وی فرصت ایجاد کسب و کار جدیدی در الکترونیک موبایل مدیر کل محصولات مصرفی سونی قبل از من چنین فرصتی را هرگز تجربه نکرده بود و فروشندهای را برای محصول تعیین کرده بود که عصبانی بود و سیاست نداشت استراتژی مان بهتر از دنبال کردن دیگر برندهای ژاپنی مثل پایونیر، کن وود و پاناسونیک، نبود عادت کرده بودم پیش ناکامورا، بروم و درباره گروه محصولات و میزان خوب انجام دادنشان با وی سخن بگویم، اما او عصبانی میشد و میگفت به او ربطی ندارد. بالاخره توانستم متقاعدش کنم تا یکی از بهترین مهندسانش را بفرستد و سرپرستی بازاریابی در انگلیس را به عهده بگیرد. زبان انگلیسی او ضعیف بود و به همین خاطر همراه با او، یک مدیر انگلیسی بازاریابی، به نام اندرسون، فرستادیم و هر دو استراتژی تازهای ایجاد کردند تا محصولات سونی را به معاملهگران ماشین ارائه دهند، این امر موفقیتآمیز بود و باعث شد فروش سریعا رشد کند ناکامورا ما را ملاقات کرد. ما او را پیش آستین مارتین بردیم تا ماشینهایی که با کالاهای سونی ساخته شده بود و مطابق استاندارد بود را ببیند فروش سالانه موبایل و لوازم الکترونیک از یک میلیون په ۵۳ میلیون رسید و بازار پیشروی سونی در خارج از ژاپن شدیم. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
سخنرانی همگانی در کسب و کار
سخنرانی عمومی، مهارت اصلی در ترغیب و تشویق است، سخنران مشهور رمی مارکوس تولیوس سیسرو گفت: کسی که میخواهد تشویق کند باید اعتمادش را روی بحث اصلی نگذارد بلکه روی کلمه درست بگذارد، قدرت صدا همیشه بیشتر از قدرت حس بوده است.
یکی از نمونههای مطلوب من در این زمینه این بود که کلمه درست یک دفعه پیدا میشود. پیمان آمین در سال ۱۸۰۲ جنگ انقلابی را به پایان رساند که در آن آدمیرال هوریسو نلسون خود را در جنگ کپ وینسنت، نیل و کوپن هاگن متمایز ساخت، ولی این صلح به راحتی حاصل نشد و مشخص شد ناپلئون بناپارت برای تجدید جنگ آماده میشده است. قبل از تجدید جنگ در می ۱۸۰۳ فرمانده کل فرا را در مدیترانه دیده بود و پرچمش را به نشان پیروزی بالا برده بود. بعد از آن، محاصره تولون به هدف جلوگیری از اتحاد بین ناوگان فرانسه در برست و سپس جنگ اسپانیا در بریتانیا، کشتیهای اسپانیایی در کارتاجنا و کادیز انجام گرفت.
در اوایل سال ۱۸۰۵ به صورت بخشی از طرحی بزرگ، ناپلئون به ناوگان ترکیبی دستور داد تا در هند غربی قرار ملاقات بگذارند و به پیروی از فرمایش انگلیس، حمله کند نلسون تا هند غربی آنها را دنبال کرد اما آنها را گم کرد و به گیبرالتار برگشت، جایی که محاصره کادیز توسط آدمیرال کالینگ وود، انجام شده بود سپس او مجبور شد به خانه برگردد.
با تأیید این مورد که ناوگان های ترکیبی به کادیز برگشتهاند، نلسون در ۱۸ سپتامبر ۱۸۰۵ در اچ ام اس ویکتوری به ناوهای محاصره کننده پیوست در ۲۰ اکتبر فرمانده فرانسوی آدمیرال ویلن به کادیز رفت. سحر روز بعد ناو اسپانیایی فرانسوی در برابر کپ ترافالگار از بین رفت و نلسون دو سپاه را برای جنگیدن تشکیل داد، یکی به رهبری نلسون و دیگری کالینگ وود. به محض اینکه ناوهای مقابل بسته شدند، نلسون ناوگان را با علامت، تحریک کرد. وی افسر علامتهای ویکتوری را احضار کرد و به او گفت آقای پاسکو میخواهم به ناوگان بگویم انگلیس مطمئن است هر کس وظیفهاش را به درستی انجام میدهد، پاسکو متوجه حرف وی شد و گفت: به جای اطمینان از انتظار استفاده کنید، نلسون، موافقت کرد و گفت عجله کن چون اولین اقدام را میخواهم زودتر اعلام کنم. این جمله با سه هورا در هر کشتی پذیرفته شد. در پایان نلسون در جنگ مرد اما پیروزی بزرگی برای ناو انگلیسی به دست آمد. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.