خط نگاشتاری در طراحی چیست؟
( خط نگاشتاری در طراحی چیست؟ ) حروف الفبا جنبشهای خطی متبلور شده در مقاهیم مختلفاند و ترکیبهای متفاوت آنها معانی گوناگون میآفرینند، یعنی از نیست هست میکنند. چنین است که خط، مادر «نوشتار» و «نگاشتار» میشود و «نوشتار» ابزار و حاصل ادبیات و شعر و «نگارشتار» ابزار و حاصل طرح و ترسیم و هنر است. ابزارهای معنوی و روحانی ملموس شده که خود به وسیلهی ابزار مادی: قلم، قلممو، مغار، و غیره ایجاد میشوند.
علاوه بر مفاهیم و معانی زبانی و بیانی یا گفتاری و نوشتاری، خط «مفاهیم تجریدی» و «روحانی» نیز دارد که باید نخست شکلهای سادهی آن بررسی شوند. سادهترین شکل خط، «خط راست» است، خط راست سادهترین جنبش نقطه و در نتیجهی تنها یک نیروی ثابت و «یکنواخت» و بدون برخورد با نیروی بیرونی دیگری، ایجاد میگردد. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی عناصر چند رسانه ای، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
سه گونه خط راست تمیز داده میشود:
۱- خط کشیده یا افقی
۲- خط قایم یا ایستاده یا شاغولی
۳- خط قطری یا اریب
و سایر خطهای ساده، انحراف یا دگرگونیهایی از این سه گونه خط هستند و «خطوط آزاد» نامیده میشود.
خط کشیده یا افقی
خط کشیده یا افقی سرد است و آرام و آرامشبخش. افقی حالت استراحت و سکون است و با رنگهای سرد به ویژه آبی و سیاه هماهنگ و هم بیان میباشد.
پس خط افقی آرام و سرد و هماهنگ آبی و سیاهی و شب است. سیاه نهایت رنگ خط افقی و نهایت آرامش یعنی مرگ است و «ظلمات» که تاریکیها و سیاهی و تباهی است جز مرگ حقیقی چیزی نیست. آبی، آرامش و سکون نزدیک به مرگ است، لیکن از حیات و زندگی بارور است. در رنگ – درمانی از خصیصهی آرامشبخش آبی در وضعیت کشیده و افقی برای درمان بیماران استفاده میشود. افقی خواب است و حالت خوابیدن و بارور از رویاها و انگارشهای جنبش است. بنابراین: افقی – سرد – آبی – موجزترین شکل بینهایت بودن امکانات جنبشهای سرد طبیعت.
افقی حالت تأنیث یا زنانگی را میرساند، در برابر عمودی که حالت مذکر و مردانگی است هنرمندان زیادی بر این حالت تکیه کردهاند و آن را در آثار خود آزمودهاند، از آن جمله موندریان فرنان لژه و گلیز را میتوان نام برد.
در ترکیبهای پویا و نیرو آفرین، افقی خطی است محزون و اندوهگین و مغموم خموش است و آرام و بیتحرک. خطی است یادآور فروبستن چشمها و خوابزدگی یادآور افق آبی دور دست دریاها، عدم تحرک کافی در افقی و با تحریک ملایم و بدون هیجان خطوط مایل به افقی، ایجاب میکند ( خط نگاشتاری ) که پرده نقاشیها و آثار هنری آرام و یادآور دوام و ایستایی در قطعهای کشیده و افقی اجرا شوند، همانند منظرههای دریایی یا ترکیبهای که برای نقاشیهای دیواری در نظر گرفته میشود.
زمانی که خط با خود رنگ دارد و یا ذاتا رنگین به وجود آمده است یعنی حامل «بار رنگی» است با ویژگی رنگی خود در تباین یا در تضاد قرار میگیرد و از اثر خود کاسته یا بر آن میافزاید. بنابراین افقی با بار آبی بر شدت «آبیت»، و آرامش خود میافزاید و با بار زرد یا سرخ از اثر «آبیت» خود یا سردیاش میکاهد، در این حال بر حسب شدت گرمای رنگیاش بر توان جنبشیاش افزوده میشود. این حالتی است بسیار مؤثر و دقیق که در آگهینهها (پوستر) باید کاملا به آن توجه شود.
محل استقرار خط در صفحه یا در گسترهی اصلی و در زمینه نیز در وضعیت و در موقعیت آن همچنین در پویایی یا در ایستاییاش موثر است. برای مثال خط در پایین گستره، سنگینتر از بالا و میان گستره است. به عبارت دیگر، خط افقی آرام و کم جنبش در پایین گستره سنگینتر و ایستاتر شده، نیرو و توان جنبشی خود را بیشتر از دست میدهد. سردتر و سنگینتر میشود، همانند قطعه فلزی که در ته مردابی فرو میرود. همین خط افقی با همین وضعیت در موقعیت میانی اثر یا در بالای آن (در میان یا در بالای گسترهی اصلی زمینه) از وزن خود میکاهد به گرمی میگراید و سبک میشود. گویا بخشی از وجودش تبخیر شده و سبب تصاعدش میگردد. خط افقی در میان گستره خطی است نه سنگین و نه سبک، وزنی متعادل دارد، ولی حالت سردی خود را کم و بیش حفظ میکند و هنوز هم آرامشبخش است. اگر این افقی بار آبی داشته باشد، در بالای گسترهی زمینه با بار رنگی خود در تباین بیشتری قرار میگیرد و رنگ آبیاش بیشتر با حالت آرامشبخشی که دارد متضاد میشود، در این صورت باید از رنگ آبی کاست تا آرامش آن محفوظ بماند. اگر بر عکس بار خط افقی زرد یا نارنجی یا هر رنگ گرم و زندهی دیگری باشد در بالای صفحه و گسترهی زمینه بر شدت خود رنگ میافزاید و از آرامش خویشتن میکاهد. یا آن را از دست داده متعادل میشود و رنگ به نوبهی خود از گرما و شدت خود میکاهد و آرامتر و سرد گینتر میشود علاوه بر این به دلیل اینکه پایین گستره سنگین است، خط افقی در پایین گستره سنگینتر و قطورتر و ژرفتر از آنچه که هست جلوه میکند و در بالای گستره درست حالت عکس آن را ارائه مینماید. در بالای گستره، در عین اینکه سبکتر میشود به نظر میآید حالت اتساعی پیدا کرده و نازکتر میگردد.
راستای خط افقی یا راستای کشش خط افقی که مبدأ و متنهای آن را نشان میدهد و مسیر حرکت دست را به هنگام ترسیم خط بر جا میگذارد، اهمیت به سزا دارد. حرکت از راست پرده به سوی چپ، حرکتی ضعیف و نشان دهندهی جنبشی از جلو به عقب و از سطح به ژرفا، از پویایی به ایستایی است و بر عکس حرکت از چپ پرده به راست آن، حرکتی نیرومند، نشان دهندهی جنبش از ژرفا به سطح و از عقب به جلو است. اینگونه حرکتها در صحنه آرایی، در هنرهای نمایشی و در سینما اهمیت زمانی که بازیگر میخواهد به تماشاگران پشت کند و از صحنه بیرون شود و یا با حالت نیم پشت حرکت نماید، باید حتما از سمت راست صحنه به طرف چپ آن حرکت کند. همچنین در مواردی که حرکت و جنبش نمودار ( خط نگاشتاری ) عدم رضایت، ضعف، شکست و رفتن برای خفتن یا بازنگشتن است، حرکت بازیگر از راست صحنه به چپ آن است و نمودار خطی افقی است. در صحنه آرایی، «حالت خط» و نحوهی قرار گرفتن آن بار رنگیاش، کلفتی یا نازکیاش اهمیتی شایان در القای اندیشه به تماشاگر «نگرنده» دارد. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
خط ایستاده، یا شاغولی
خط قایم یا شاغولی، خطی است که از بالا به پائین یا برعکس حرکت میکند و به موازات نخ شاغول قرار میگیرد. این خطی است که با افق گوشهی ۹۰ درجه میسازد که آن را «خط عمودی» نیز گویند. لیکن میان خط قایم (ایستاده) یا شاغولی و خط عمودی تفاوتهای وجود دارد: خط شاغولی الزاما بر افق و بر خط افقی و بنابراین بر گسترهی زمین عمود است و نه بر «هر خط دیگر»، در حالی که خط عمودی خطی است که علاوه بر خط افقی و بر افق بر هر خط دیگر نیز میتواند عمود باشد. در حالات مختلف آن با اختلاف در تلفظ، فرق میان آن دو گونه میتواند حس شود: «خط عمودی» (بر هر خطی) و »خط عمود» (فقط بر خط افق و گسترهی زمین ). بنابراین، خط عمودی را میتوان «خطی آزاد، با امکانات ویژهی جنبش های متغیر» دانست.
خط شاغولی بیرونانه در تضاد کامل با خط افقی است. این خط با گوشهی راستی که با افق میسازد، از حداکثر ایستادگی و استقامت برخوردار است. خط شاغولی نمودار بر افراشتگی، رشادت، مقاومت، استقامت است ( خط نگاشتاری ) و در صورتی که از ستبرابی برخوردار باشد نشانهی حرکت از پایین به بالا (یا از بالا به پایین)، پویایی و نیرومندی، گرما و شادی و امکانات جنبشهای گرم و بیداری است. خط شاغولی نمایانگر زندگانی، سرسختی و حالات ویژهای از آن نمایانگر طغیان میباشد. همان اندازه که خط افقی متواضع و فروتن و افتاده است، خط قایم از غرور و خودپسندی سرشار میباشد، این خطی است شادی آفرین و پر تحرک و از حداکثر امکانات جنبش برخوردار است.
گرمای خط قایم با رنگ زرد تطبیق میکند و هنگامی که بار زرد دارد پر تحرک و امکان جنبش، بر شادی و پویایی خود میافزاید. زمانی که بار رنگی آبی دارد، با بار رنگین خود در تضاد قرار میگیرد و ملایم میشود. از تحرک آن کاسته میشود و نیروهای درونی آن سرکوب میگردند و یا دست کم از پویایی خود میکاهند. شاغولی آبی و افقی زرد، هر دو از نظر نیروهای بیرونی و درونی معادلاند و در یک ترکیب، نمودار تعادل اثر در وزن و در جنبش و در گرما میباشند.
حرکت خط قایم از پایین به بالا، صعود به سوی آسمان و سبک شدن و پرواز است و شاید القای این آگاهی باشد که هر چیز اگر سبک شود و از وزن خود حداکثر بکاهد امکان صعود آن در فضا بیشتر است و این که بخارها و «گاز»ها و اشیای سبکتر از هوا به بالا صعود میکنند در ایجاد احساس تصاعد حرکت قایم میتواند موثر باشد. حرکت خط قایم از پایین به بالا از دست دادن وزن و افزایش شادی و سرور است و اگر رنگآمیزی خط طوری باشد که از پایین به بالا از آبی به زرد برود، تأثیر شادی و سرور آن افزون و شدیدتر خواهد شد و برعکس حرکت از بالا به پایین، افزایش وزن و کم کردن حرارت و شور و ضعف است و سردی و خموشی را به دنبال دارد: قطرههای سنگین باران به پایین میافتند و خط شاغولی از بالا به پایین میسازد و به هنگام تبخیر و سبک شدن به بالا میروند و در وضعیتی کاملا عادی خط شاغولی بالا رونده درست میکنند. از دید روحانی و معنوی، خط شاغولی بالا رونده نمایانگر نزدیکی به خداوند و حرکت به سوی اوست.
در صحنه، بازیگر در طرف راست صحنه باید جلوتر بایستند و در طرف چپ عقبتر، در طرف راست میتواند پشت به تماشاگر و یا نسبت به او نیم پشت باشد، در طرف چپ باید رو در رو یا نیمرخ بایستد (یا قرار بگیرد). مسلما تغییر این وضعیتها امکانپذیر است ولیکن در تضاد با مفهوم القاشونده قرار میگیرد و به استفاده درست آینه ( خط نگاشتاری ) تضاد بهترین امکان تحمیل و القای اندیشه نمایشنامه به بیننده است. نمایشنامهنویسهای انقلابی همیشه کوشیدهاند با استفاده از این گونه تضادها، حالتهای انقلابی اثر را تشدید کنند. لیکن اجرا کننده نیز دخیل است. بالا و چپ از یک ویژگی برخوردارند و راست و پایین یک خصیصه دارند. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
خط اریب یا قطری
خط اریب خطی است که نسبت به خط افق و نسبت به خط شاغولی میل مساوی دارد، یعنی نسبت به هر دو خط با تنها یک گوشه موضع میگیرد و آن گوشه ۴۵ درجه است. این خط نه کشیده و نه ایستاده، نه سرد و نه گرم. به عبارت دیگر امکانات جنبشهای سرد و گرم در آن برابر است. تزول آن به سوی افقی، آن را سرد و کشش آن به سوی شاغولی گرمش میکند، در تطابق با رنگها، اریب خطی است خنثی و از بار رنگین سبز میانه و یا خاکستری و در مواردی نیز قرمز معتدل و مایل به بنفش، برخوردار است. لیکن به دلیل آنکه قرمز معتدل آزاد و طبیعی وجود ندارد (سرخ و قرمز یا سرد است یا گرم)، لذا از تطابق آن با سرخ یا قرمز باید حتیالمقدور در ترکیبها خودداری کرد. زمانی که اریبی به سوی شاغولی یا قایم میرود، بار رنگین سبزش به زردی و خاکستریاش به سفیدی میگراید و در آن امکانات جنبش و شادی شدید و فزاینده میگردد. هنگامی که این خط به سوی افقی میل میکند، بار رنگین سبزش به سوی سبز، آبی، نیلی، بنفش و لاجوردی میگراید و بارخاکستریاش به سیاهی میگراید و در حالت کاملا افقی با افق یکی میشود و یعنی سیاه یا آبی شب میشود. بنابراین «خط اریب یا قطری، خطی است متعادل و خنثی). تغییرات بار رنگی آن، آن را از تباینهای مختلف برخوردار میسازد بنابراین، در یک ترکیب هنری، خط اریب یا قطری، «عاملی برای ایجاد تعادل»، است.
در ارتباط با عواطف و احساسات بشری، از شادی و هیجان و از اندوه و گرفتگی در آن به نسبت مساوی وجود دارد. شاد و شاداب نیست ولیکن بار شادابی و شادی را در خود حمل میکند. غمانگیز و مهموم نیست اما از بار غم و حزن گرانبار است. در ارتباط با حالتهای مردانگی و زنانگی، خط اریب خطی است کاملا خنثی، «برآیند نیروهای برابر از دو سوی عمودی و افقی است».
وقتی که خط قطری در نتیجه جنبشهای درونیاش یا بر اثر نیروی بیرونی به سوی قایم یا به طرف افقی میل میکند، خود را از قید تعادل الزامی رها میسازد و «خط آزاد» میشود تعادل خود را از دست میدهد. بنابراین گرمای آن تغییر میکند و بار رنگیاش دگرگون میشود. وزن آن بر حسب این که انحراف و گردشش از راست به چپ یا از چپ به راست باشد، از پایین به بالا یا از بالا به پایین بلغزد. تغییر میکند. خط آزاد با یک گردش مداوم و در یک جهت، گاه در خود نیرو ذخیره کرده و گاه نیروی خود را رها میسازد. نیروی ذخیرهاش، آن را از پایین و راست به سوی چپ و بالا میراند و از دست دادن نیرو آن را به سوی پایین یا راست متوجه میکند و به هنگام سقوط دوباره در خود نیرو ذخیره مینماید و این حرکت مثبت است. تغییر جهت حرکت، حرکت منفی میآفریند و تداوم دو حرکت و در یک مسیر «برداری»، «تناوب»، ایجاد میکند بنابراین، «امکانات خط آزاد از هر خط راست دیگر بیشتر است». خطوط آزاد در یک گستره، دو وضعیت متفاوت میتوانند داشته باشند که در ترکیب اثر از اهمیت بسیاری برخوردارند.
- * خطوط آزاد با مرکز مشترک
- * خطوط آزاد بدون مرکز مشترک
ترکیبی که براساس وضعیت نخستین خطهای آزاد اجرا شود، ترکیبی درون مرکزی است و به تعبیری دیگر، مخروطی یا هرمی است (برحسب این گستره زمینه دورانی یا چندضلعی باشد) و مرکز مشترک خط ها میتواند بازتاب نوک مخروط یا هرم بر گستره زمینه منظور گردد. در یک ترکیب خطی درون مرکزی خطوط راست آزاد کشش خط ها از مرکز و از درون «نطفه» نقطه مرکزی آغاز میشود و نیرویی درونی خط را از مرکز به بیرون از گستره اصلی میراند. بنابراین، هر چه خط بیشتر به مرزهای گستره زمینه نزدیکتر شود، کشش آن در سطح کار کمتر میگردد. این کشش ( خط نگاشتاری ) به هنگام رنگآمیزی در ارتباط بازینگی تاریک – روشن رنگ بازینگی سفید و سیاه، شدیدا تغییر میکند. اگر کشش رنگ (توانایی تراکم آن در گستره زمینه در مرکز بیشتر باشد، یعنی اگر رنگ با تاریک – روشن، در مرکز در اوج شدت خود، و در مرزهای گستره کاهش داشته باشد، گستره هموار زمینه از مرکز به سوی مرزها برجسته مینماید و اگر کشش رنگ در تضاد با کشش درون مرکزی گستره اصلی باشد، یعنی در مرکز روشن و در مرزهای گستره تیره باشد، سطلح زمینه گود دیده و حس میشود نیز باید توجه کرد که اگر خطوط راست آزاد وضعیت خود را در گستره زمینه حفظ کنند و در تباین با رنگ یا با تاریک – روشن موجودیتشان را از دست ندهند، خواه ناخواه، رنگ به صورت هموار به کار میرود و تأثیر ایجاد شده، هرم است. اگر خط های آزاد، در کشش رنگ، موجودیت خود را تقریبا و یا کاملا از دست بدهند، یعنی محو و ناپدید شوند، تأثیر ایجاد شده مخروط است. در حالت نخست (هرم) خط راست آزاد میتواند موجودیت خود را حفظ کند. لیکن وضعیت خود را از دست بدهد، در این صورت به خط محتوایی تجسمی تبدیل میشود و کشش و سوی خود را کاسته یا کاملا از دست میدهد.
از دیدگاه روحانیت هنری و نیازمندی درونی، ترکیب با خطوط درون مرکزی دو حالت متفاوت ولیکن از یک منشأ را نمودار میسازد.
۱- حالت القای اندیشه وحدت و اعتصام به حلقه توحید
۲- حالت انتشار و رها ساختن اندیشه توحید اکتسابی
در حالت نخست، حرکت خطوط از مرزهای گستره اصلی به سوی نقطه برخورد خطوط یا مرکز «حرکت درون مرکزی» است و ترکیب بیننده را در مرکز خود متمرکز میکند و اندیشه او را به هدف غایی هنرمند که بر نقطه مرکزی استوار است متمرکز میسازد. باید توجه کرد که منظور ما از «مرکز» و «نقطه مرکزی»، نقطه میانی گستره اصلی نیست، بلکه نقطه برخورد تمام خطوط آزاد هم سو است. در حالت دوم حرکت خطوط از نقطه شروع آنها به سوی مرزهای گستره اصلی است و عنصر اصلی ترکیب در «مرکز جنبش خطوط»، نیروی خود را به وسیله خطوط به اطراف پراکنده میسازد.
بنابراین، ترکیب درون مرکزی خطوط راست آزاد، بیانگر «وحدت کلمه، اتحاد نیروها و تجمع به گرد رهبر است»، چنین ترکیبی را «آرام»، «متعادل و هماهنگ» مینامند، بعضی آن را «همایا» (Convergent) «هماینده»، «خودگرا» و «درون گر» نامیدهاند.
در حالت دوم ترکیب خطوط راست آزاد، یعنی بدون مرکز مشترک، ترکیب را چند سطحی یا پرسطحی گوییم زیرا خطوط راست آزاد پس از چندین بار برخورد با یکدیگر و ایجاد دست کم سه نقطه مشترک، میان خودشان سطوحی مهندسی میسازند که میتواند در نتیجه استفاده از رنگ یا از تاریک – روشن، سطوح مختلف، با ژرفای متفاوت را القا کند. در اینجا نیز، خط راست آزاد میتواند، هم موجودیت و هم وضعیت خود را به صورت خیلی نگارشتاری (گرافیکی) حفظ کند و هم موجودیت خود را حفظ کرده، وضعیت خود را بکاهد یا کاملا از دست بدهد. در این صورت خط نگاشتاری به خط تجسمی تبدیل میشود.
خطوط راست آزاد بدون مرکز مشترک در یک ترکیب، بیانگر آشفتگی، به هم ریختگی، نفاق فکری و پراکندگی بدون هدف و تبذیر و اسراف نیروها در جهتهای مختلف است. رنگها در چنین ترکیبهایی سطوحی پیش و پس رفته و با ژرفای مختلف میدهد که گویای عدم ثبات ترکیب و تضاد اقشار و لایههای مختلف جامعی است. «گویا»، در آثار خود از این شیوه پیروی کرده است. اگر خط های راست آزاد در برخورد دو رنگ مکمل (برای مثال سبز و سرخ) بخواهند وضعیت خود را رها سازند و یا از شدت آن بکاهند، این وضعیت بر ثر «خاصیت تضاد رنگهای مکمل»، خواه ناخواه، بر آن تحمیل میشود و نگرنده در نتیجه تضاد مکملها، خط را، حتی اگر محو و ناپدید شده باشد. دوباره احساس کرده و خواهد دید، یک ترکیب هنری ( خط نگاشتاری ) بر اساس خلوط راست آزاد بدون مرکز مشترک ترکیبی است پویا، در این زمینه باید تذکر داد که اگر حرکت خطوط یا جریان نیروی خطوط از مرزهای گستره به مراکز برخورد خطوط راست آزاد حس شود، اثر، اثری است تهاجمی و در صورت عکس، اثر، حالت گریز و پراکندگی به اطراف را نشان میدهد و در آثار ال کرگو اغلب از این گونه ترکیبها استفاده شده و ترکیبهای خشن «باروک» نیز این گونه است و واژه «باروک، خود گویای این مفهوم نامعمول» است.
هرگاه نقطهای، در اثر نیروی درونی یا بیرونی، در یک جهت و با کششی ثابت حرکت کند و پس از طی مسافتی راست خطی، در نقطهای از مسیر خود بناگاه مورد تهاجم نیروی بیرونی که در جهتی دیگر عمل میکند، قرار گیرد، خط از مسیر خود منحرف شده و در راستای تازه به حرکت خود ادامه خواهد داد و بدین گونه در نقطه ای که نیروی دوم عمل کرده است، گوشهای خواهد ساخت که در ارتباط مستقیم با جهت کنش نیروی مهاجم میباشد، و نتیجه حاصل شده نام خط شکسته خواهد گرفت. بنابراین خط شکسته دست کم یک شکستگی، یک گوشه و یک نوک (رأس) و دو پاره دارد. ممکن است خط در مسیر تازهاش باز هم دوباره یا چند باره، و در جهتهای متفاوت مورد هجوم نیروهای تازهای قرار گیرد و مسیرش هر بار دچار انحرافی شود که در ارتباط با جهت ضربه نیروی وارد شده است. در این صورت گوشههای متعدد، شکستگیهای متعددی خواهد داشت که به شمار نیروهای مهاجم بستگی دارد لیکن شمار پارههای خط همیشه یک واحد از شمار گوشهها (و به عبارت دیگر از شمار نیروها) بیشتر است. طول پارهها به شدت نیروهای وارد شده بر خط بستگی دارد. خط شکسته در ارتباط با شدت نیروهای بیرونی به دو گونه شکسته باز و شکسته بسته آشکار میگردد.
زمانی که دو نیروی بیرونی به طور متقارن با هم و در دو سوی مختلف بر نقطه متحرک اثرگذارند و از نیروی خود نکاهند یا شدت خود را حفظ کنند نقطه در مسیری خمیده به حرکت درمیآید و خط خمیده یا خمیده – خط (منحنی) به وجود میآید حال اگر یکی از این نیروها (که همیشه، تقریبا نیروی دوم است) شدت خود را تغییر دهد کشش خط نیز تغییر میکند در موردی که این کشش همیشه و همه جا یکسان باشد، یعنی نیروی دوم به طور یکسان و مداوم عمل کند، خطی مسافتی (که طول آن به شدت نیروی اول، در مرحله نخست و به توان کشش نیروی دوم در مراحل بعدی ارتباط دارد) خویشتن را باز مییابد، همانند ماری که دم خود را گاز گیرد، و شکلی ایجاد میشود که دایرهاش گوییم این خط خمیده بسته است. خط شکسته در حقیقت از انحرافهای متفاوت خط راست و در جهتهای متفاوت به وجود میآید، لیکن خط خمیده خطی است ( خط نگاشتاری ) که ویژگیهای کاملا مغایر با خصیصههای خط راسته راست شکسته) دارد، بنابراین در تضاد کامل با آن میباشد و خط راست نفی کامل سطح است، یعنی، به تنهایی و در حالتی عادی نمیتواند موجب پیدایش گستره گردد، مگر این که سوى انحرافها همیشه از یک جهت باشد، مثلا همیشه از راست به چپ باشد، پس از چندین مرحله انحراف، خط بتواند دوباره به مبدأ حرکت نقطه های اصلی بپیوندد. اما خط خمیده در خود جوهر سطح را نهفته دارد و در ادامه عادیاش، سرانجام با تشکیل سطح پایان میپذیرد. در این موقعیت و وضعیت آغاز و پایان خط خمیده یکی میشود و در سادهترین صورت تشکیل سطح، دایره و یا بیضی میسازد. در این صورت و به ویژه در مورد دایره، تمام بخشهای پیرامونیاش (خط خمیده بسته) از یک ارزش از یک کشش برخوردارند و تمام نقاط آن میتوانند «آغاز» یا «فرجام» خط محسوب شوند. دایره کم دوامترین و در عین حال استوارترین خطوط خمیده است.
یک انحراف منظم دایره، یا به عبارتی بهتر، انحراف منظم خط خمیده بسته، آن را در مسیر حرکت آغازینش باز کرده و ایجاد «مارپیچ» (یا اسلیمی) میکند. مارپیچ، حلزونی یا اسلیمی، ویژگیهایی دارد که آن را از تمام خط های خمیده متمایز مینماید.
نیروهایی که به طور متقارن بر نقطه وارد میشوند تا «خط خمیده» (منحنی) را بسازند، در مورد مارپیچ، تنها دو نیرو نیستند بلکه نیروی درونی دیگری نیز وجود دارد که نه از درون نقطه اولیه با خط ایجاد شده، بلکه از درون فضای به وجود آمده در داخل خمیده – خط بر آن وارد میشود و آن را به طرف بیرون میراند و این چنین مانع میگردد که خط مبدأ پیدایش خود را بازیابد و به آن بپیوندد. این نیرو را نیروی «برون راننده» نیروی دافعه یا نیروی رانش میگوییم. عمل این نیرو چنین است که اگر خط راستی را از نقطه آغازش یا تکوین مارپیچ (و به عبارت دیگر از مرکز مارپیچ) بگذرانیم به طوری که مارپیچ را از دو طرف ببرد، تمام نقطههایی که در دو طرف این خط راست قرار دارند دارای یک ارزش ( خط نگاشتاری ) و یک کشش نیستند. در حالی که در دایره، فقط دو نقطه میتواند وجود داشته باشد که در نتیجه برش دایره به وسیله یک خط راست و در روی این خط راست، با دایره مشترک باشند و این دو نقطه که در حقیقت دو سر قطر دایرهاند (و میتوانند به شمار بینهایت باشند، زیرا دایره میتواند تا بینهایت قطر داشته باشد) دارای یک ارزش و یک کشش (نسبت به مرکز دایره) هستند.
بنابراین، همانطور که گفتیم دایره «خمیده بسته» ای است که به گرداگرد یک «نقطه فرضی» به نام مرکز، که از خود دایره جداست میچرخد و کشش این نقطه نسبت به تمام نقاط پیرامون دایره یکی است. دایره، شکلی است دورانی که با القای اندیشه چرخش، بیننده را به درون خود میکشد و جذب میکند تا آنجا که «نگرنده» را از خود بیخود میسازد. دایره نمودار حرکت دورنی ثابت، نشانهای آغازین از «آسمان»، مسلط بر جهان، و نماد «تکامل فردی انسان است». مارپیچ برعکس، نمودار حرکت دورانی فزون شونده یا «فزایا» و از خود گریز به سوی «دیگری» بر اوج قرار گرفته است. مارپیچ نماد «تکامل فرد و رها شدن او از خویشتن خویش و پیوستن به خدا» است.
اگر نیروی فزاینده بیرونی که موجب پیدایش خط خمیده میگردد، به طور متناوب تغییر جهت دهد، خط خمیده متناوب یا مواج ایجاد میکند. این نیروی بیرونی میتواند یکنواخت اثر کند لیکن تغییر جهت نیز بدهد (تغییر جهت نیرو در نتیجه افزایش و کاهش قدرت حرکت، نقطه تکوین خط است) در این صورت موجها یک دست و یکنواخت میشوند، میتوان این تغییر جهت را نیز چنین تعبیر کرد که دو نیروی با هم برابر از دو سوی مقابل هم متناوبا بر خط خمیده اثر میگذارد، در مرحله نخست نیروی نخستین یک نیم دایره میسازد و در این حالت متوقف میشود یا توان کارآییاش به حداقل میرسد و نیروی دوم در جهت مخالفت، با همان شدت، اثر میکند و نیم دایره دیگری در جهت خلاف نیم دایره پیشین، لیکن همیشه در راستای برداری، میسازد و سپس در طول زمانی مساوی زمان عمل نیروی نخست، متوقف شده یا به حداقل کارآیی خود میرسد و نیروی نخستین دوباره با همان شدت، فعل میگردد و این تداوم و تناوب ادامه مییابد. حرکت نور و صدا در طبیعت بر این منوال است. اگر شدت اثرگذاری نیروها در هر مرحله تغییر کند، «دامنه» موج به تدریج کوچک میشود. در این حالت میگوییم «نیروی مؤثر مستهلک میگردد». تغییر جهت میتواند به وسیله موانعی که بر سر راه خط ها پیش میآیند ایجاد شود. در این حالت پس از رفع مانع، خط مسیر خود را پیش میگیرد. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.