تفاوت IQ و EQ
تفاوت IQ و EQ به عوامل بسیاری وابسته است. نمرات تست آی کیو میتواند اطلاعات بسیاری را در مورد تواناییهای یک فرد در حوزههای خاص نشان دهد. همچنین، عواملی از جمله مهارتهای انطباقی، هوش هیجانی و عملکرد وظیفه نیز جزو شاخصهای مهمی از قابلیتهای فرد هستند.
EQ چیست؟
به گفته دپارتمان روانشناسی دانشگاه نیوهمپشایر، این هوش به معنای توانایی استدلال معتبر با احساسات و استفاده از آن برای تقویت فکر است. این مفهوم به توانایی فرد در درک، کنترل، ارزیابی و بیان احساسات اشاره دارد. افراد دارای این هوش میتوانند احساسات را مدیریت کنند و از احساسات خود برای تسهیل تفکر، درک معانی عاطفی و درک دقیق احساسات دیگران استفاده نمایند. این هوش تا حدی با نحوه ارتباط شخص با دیگران و حفظ کنترل عاطفی تعیین میگردد.
عوامل اندازهگیریشده در هوش هیجانی کداماند؟
- خودآگاهی: آگاهی از حالات و عواطف خود و پیامدهای آن بر اطرافیان
- خودتنظیمی: توانایی کنترل هیجانات شدید و تفکر عاقلانه پیش از اقدام یا واکنش
- انگیزه: توانایی و اشتیاق فراتر رفتن از هوش و خدمت به خود برای رسیدن به اهداف موردنظر
- آگاهی اجتماعی: توانایی تجزیهوتحلیل احساسات طرف مقابل و واکنش فرد نسبت به آنها
- تنظیم اجتماعی: مدیریت روابط و ایجاد یک شبکه برای تحت تأثیر قرار دادن احساسات خود
بهره هوشی یا IQ چیست؟
این معیار مخفف Intelligence Quotient است که در آن هوش کودک بر اساس تستهای منظم درنظر گرفتهشده برای تجزیهوتحلیل کارایی کودک تعیین میشود. این شاخص بهمعنای امتیازی است که از ارزیابیهای استانداردشده برای تست هوش طراحی شده است. این ضریب مستقیماً به فعالیتهای فکری مانند توانایی یادگیری و درک و بهکارگیری اطلاعات در مجموعه مهارتها مربوط میشود. داشتن مقدار بالا در این شاخص استدلال منطقی، درک کلمات و مهارتهای ریاضی را پوشش میدهد. افراد دارای ضریب هوشی بالاتر میتوانند بهصورت انتزاعی فکر کنند و با سادهسازی تعمیم اطلاعات، ارتباط بهتری برقرار نمایند.
آیا میتوان EQ یا IQ را افزایش داد؟
این مفهوم مخفف Emotional Quotient برای استنتاج قدرت احساسات با درک توانایی کودک در تفکر و واکنش در موقعیتهای خاص است. آگاهی عاطفی از سنین پایین با تشویق ویژگیهایی مانند اشتراکگذاری، تفکر برای برخورد با دیگران، قراردادن خود بهجای سایر افراد، دادن فضای فردی و اصول کلی به بهترین وجه ایجاد میشود. همکاری اسباببازیها و بازیهای در دسترس برای افزایش هوش هیجانی و کودکانی که در محیطهای اجتماعی عملکرد خوبی ندارند، پس از شرکت در کلاسهای SEL (یادگیری اجتماعی و عاطفی) بهطور قابلتوجهی بهتر عمل میکنند. در بزرگسالان نیز با وجود میزان محدودی از طریق مربیگری مؤثر میتوان این هوش را افزایش داد.
برخی شرایط مانند اوتیسم با عملکرد بالا (HFA) یا آسپرگر وجود دارد که یکی از علائم آن ممکن است همدلی پایین باشد. درحالیکه برخی از مطالعات نشان میدهد بزرگسالان مبتلا به آسپرگر همدلی پایینی دارند. مطالعاتی با گروههای کنترل وجود دارد که نشان میدهد این هوش را میتوان در افراد مبتلا به HFA یا آسپرگر تغییر داد.
ضریب هوشی بیشتر یک ساختار ژنتیکی است، اما راههای مختلفی وجود دارد که از طریق تمرینهای مربوط به تغذیه و توانایی ذهنی مانند پازل، مشکلات تفکر جانبی و تکنیکهای حل مسئله میتوان از ضریب هوشی یک فرد به بالاترین پتانسیل خود استفاده نمود.
میان هوش عاطفی و بهره هوشی کدام یک اهمیت بیشتری دارند؟
دیدگاههای متفاوتی در مورد میزان اهمیت این دو مفهوم و تفاوت IQ و EQ وجود دارد. افرادی که طرفدار هوش عاطفی هستند، عقیده دارند ضریب هوشی بالا افراد را از مدرسه عبور میدهد، درحالیکه هوش عاطفی بالا افراد را از زندگی عبور میدهد. همچنین برخی افراد معتقدند توانایی شناختی پیشبینی کننده بهتری برای موفقیت است و هوش هیجانی بیشازحد ارزیابی میشود. یک مطالعه فراترکیب نتایج حاصل از چندین مطالعه را گردآوری کرد که این دو مفهوم با یکدیگر مقایسه مینمود. در این مطالعه، محققان دریافتند که IQ بیش از ۱۴ درصد عملکرد شغلی را به خود اختصاص میدهد و هوش هیجانی کمتر از ۱ درصد تأثیر دارد.
برنامههای کاربردی
برای مدت طولانی اعتقاد بر این بود که IQ معیار نهایی برای موفقیت در شغل و زندگی است، اما مطالعاتی وجود دارد که رابطه مستقیم بین EQ بالاتر و متخصصان موفق را نشان میدهد. عموماً افراد دارای EQ بالا دستاوردهای بیشتری کسب میکنند؛ همچنین، این افراد در کار تیمی و خدمات برتر هستند و ابتکار عمل بیشتری به خرج میدهند. چندین شرکت و سازمان بزرگ تستهای EQ را در طول فرآیند استخدام اجباری کردهاند و سمینارهای مربیگری در مورد مهارتهای عاطفی و اجتماعی را برگزار مینمایند. یادگیری اجتماعی و عاطفی (SEL) نه تنها در میان متخصصان، بلکه در بین دانش آموزان نیز محبوبیت زیادی بهدست آورده است.
معمولاً تستهای هوش در زمینههای آموزشی و روانشناسی مورد استفاده قرار میگیرند. تستهای هوش برای تشخیص افراد با استعداد و همچنین افرادی که نیاز به کمک ویژه در کلاس دارند، استاندارد شده است.IQ موفقیت را با موفقیتهای تحصیلی پیشبینی میکند و اغلب جهت تعیین گزینههای شغلی برای دانشجویان فارغالتحصیل استفاده میگردد.
اندازهگیری و آزمایش
اگرچه اندازهگیری EQ بسیار ذهنی است، اما چندین آزمون استاندارد وجود دارد که این مفهوم را اندازهگیری میکند. یکی از تستهای هوش هیجانی آزمایشکنندگان را در چندین سؤال حل مسئله مبتنی بر احساسات قرار میدهد. نمره منعکسکننده ظرفیت فرد برای استدلال با اطلاعات احساسی است. مدل اندازهگیری گلمن بر شایستگیهای عاطفی تمرکز دارد. مدل گلمن از یکی از دو آزمون پرسشنامه شایستگی عاطفی یا ارزیابی هوش هیجانی استفاده میکند. هر دو آزمون موافقان و منتقدان خاص خود را دارند.
نظریهپردازان تلاش کردهاند که تست هوش را عینیتر نمایند. آزمون استنفورد-بینه اولین ارزیابی ضریب هوشی واقعی با درنظر گرفتن سن بود. این امتیاز بر اساس سن ذهنی شرکتکننده در آزمون، تقسیم بر سن تقویمی ضربدر ۱۰۰ ارزیابی میشود. دیوید وکسلر، روانشناس آمریکایی، سه تست هوش را برای ردههای سنی مختلف ایجاد کرد:
- کودکان پیشدبستانی و ابتدایی
- نوجوانان
- بزرگسالان
امتیاز بر اساس تحلیل عاملی است. آزمونهای فرعی ارزیابی بر اساس هنجارهای مبتنی بر سن ارزیابی میشوند. از دیگر آزمونهای رایج، تست تواناییهای شناختی وودکاک-جانسون است. با استفاده از آزمون Woodcock-Johnson، طیف گستردهای از تواناییهای شناختی ارزیابی میشوند. امروزه همچنان هر سه تست در حال استفاده هستند. در بررسی تفاوت IQ و EQ میتوان گفت که معمولاً هیچ آزمایشی بهترین یا دقیقترین آزمون درنظر گرفته نمیشود.
مزایا و معایب تست EQ و IQ
هر دو آزمون بحثبرانگیز هستند. برای تست EQ، طرفداران آن استناد میکنند که این معیار به پیشبینی موفقیت کار و توانایی کار تیمی کمک میکند. بااینحال، ازآنجاییکه هوش هیجانی برخلاف تعاریف مرسوم هوش است، آزمودن پیشبینیکننده دقیقی برای موفقیت تحصیلی یا کاری نخواهد بود؛ بنابراین، درحالیکه افراد با EQ بالا در محل کار عملکرد خوبی دارند؛ آزمایشها لزوماً پیشبینی نمیکنند که چه افرادی به میزان بالایی از این هوش دسترسی دارند؛ برای نمونه میتوان به بخشی از مشکلات موجود در غیرقابل اعتماد بودن نتایج اشاره نمود؛ چراکه معمولاً افراد ممکن است بهدرستی پاسخ ندهند و خودشان را بهتر نشان دهند. همچنین، ممکن است دید افراد نسبت به خودشان با بینشی که اشخاص دیگر بر وی دارند، تفاوت داشته باشد.
تستهای ضریب هوشی بهویژه در آموزشوپرورش و همچنین سایر صنایع بهطور منظم مورد استفاده قرار میگیرند. بنا بر گفتههای طرفداران این تست، این آزمون یک ارزیابی استاندارد است که نشان میدهد هوش فراتر از کلاس است و نیاز به آموزش ویژه و اثربخشی آموزش و برنامههای مخصوص را میسنجد. همچنین این آزمونها میتواند استعدادهای نامعلوم را آشکار کند؛ اما این تستها در ارائه اطلاعات محدودیت دارند. آنها فرآیندهای شناختی زیربنایی را آزمایش نکرده و موفقیت در کار را پیشبینی نمیکنند؛ چراکه تواناییهای فکری غیرآکادمیک را دربر نمیگیرند. به همین ترتیب، پاسخهای اصلی یا بدیع با وجود تفکر هوشمندانه و خلاقانه، بهعنوان پاسخ اشتباه علامتگذاری میشوند. دانستن نمره IQ ممکن است کودکان را محدود کند. در نهایت، این آزمونها ممکن است منعکسکننده سوگیری علیه اقلیتها یا سایر فرهنگها با انواع خاصی از سؤالات باشند.
نگاهی گذرا به تاریخچه
ایده کمی کردن هوش به سال ۱۸۸۳ بازمیگردد. فرانسیس گالتون، آماردان انگلیسی در مقاله خود با عنوان تحقیقات در مورد دانشکده انسانی و توسعه آن در رابطه با این ایده نوشت. آلفرد بینه روانشناس فرانسوی در سال ۱۹۰۵ تستی با این مضمون را ارائه نمود. این اولین تست هوش تلاشی برای طبقهبندی کودکان مدرسهای در فرانسه بر اساس توانایی عقلانی بود.
تئوری EQ تنها به سال ۱۹۸۵ بازمیگردد. وین پین این نظریه را در پایاننامه دکترای خود مطالعه احساسات: توسعه هوش هیجانی ارائه نمود. ایده EQ در سال ۱۹۹۵ با کتاب هوش عاطفی دانیل گولمن با عنوان چرا هوش عاطفی از بهره هوشی مهمتر است؟ شناخته شد.
آیا ضریب هوشی مهم است؟
پاسخ به این سؤال دشوار است؛ چراکه به علت نیازها و خواستههای افراد بستگی دارد. پایین بودن این معیار به این معنا نیست که یک فرد نمیتواند زندگی با کیفیت و موفقی داشته باشد. همچنین، در مقابل بسیاری از افراد بدون توجه به نمره ضریب هوشی خود، ظرفیت یادگیری را دارند. بااینحال، برخی بهسادگی قادر به یادگیری سریعتر یا آسانتر از دیگران هستند.
برخی از افراد ممکن است در یک زمینه مشکل داشته باشند و یا در یک یا چند نوع هوش دچار ضعف شوند که در این حالت داشتن یک برنامه آموزشی ویژه در مدرسه برای کودکان ارزشمند است. معلمان با کسب آگاهی از نمره این شاخص، میزان و زمینههای نیاز کودک جهت کمک به وی را درمییابند. همچنین، برخی از افراد در زمینههای خاصی از هوش، استعداد طبیعی دارند. آنها نیز از یک برنامه آموزشی تخصصی تهیهشده برای کمک به گسترش و توسعه ذهن آنها بهره بسیاری خواهند برد. در ادامه به دلایل نشاندهنده مفید بودن این نمره میپردازیم:
- کمک به تشخیص کودک یا بزرگسال
- کمک به جایابی آموزشی و اجرای برنامه آموزشی مناسب برای کودکان
- کمک به کارفرمایان برای تصمیمگیری در مورد مناسببودن یک فرد برای یک شغل خاص
آیا تستهای هوش دقیق هستند؟
یکی از مهمترین نکاتی که باید مدنظر قرار داد، این است که ضریب هوشی تنها پتانسیل یک فرد را اندازهگیری میکند که توسط آزمونی خاص در یک روز ویژه در آن مقطع زمانی مشخص میشود. شرکتکننده آزمون ممکن است در آن روز احساس ناخوشی داشته باشد. همچنین، ممکن است آنها شب قبل کمخوابی یا در راه امتحان مشاجره داشته باشند. حتی نخوردن صبحانه در صبح آزمایش میتواند بر نتایج تأثیر بگذارد.
البته این نکته را باید درنظر گرفت که این موارد تنها نمونههایی از مسائلی هستند که ممکن است بر نتایج بهدست آمده در آن روز خاص تأثیر بگذارند. واقعیت این است که معمولاً نتایج این تستها نسبتاً دقیق هستند. روانشناسان برگزارکننده آزمون با درنظر گرفتن شرایط امتحاندهندگان نتایج بهدست آمده را واقعیتر میکنند؛ برای مثال، اگر آنها با یک کودک کار میکنند، ممکن است عوامل دیگری را مد نظر داشته باشند. این عوامل میتواند شامل عملکرد کودک در مدرسه قبلی، شرایط خانوادگی و یا هر عامل زمینهای دیگر باشد. نتایج آزمون هوش بهدستآمده با توجه به انتظارات و تفاوت IQ و EQ بسیار متفاوت است. روانشناس با توجه به تمام اطلاعات پیشزمینه درباره کودک به علل احتمالی با دید عمیقتری مینگرد.
آیا بهره هوشی تعیینکننده موفقیت است؟
همانطور که در بالا ذکر شد، ضریب هوش لزوماً تعیینکننده موفقیت نیست. تستهای هوش برای اندازهگیری پتانسیل یک فرد طراحی شدهاند و سایر عوامل بسیار مهم مانند جاهطلبی، انگیزه، فرصت، توانایی فکر کردن و موارد دیگر را درنظر نمیگیرند. برخی از افراد با وجود ضریب هوشی بالا، سطح اضطراب بالایی نیز دارند که منجر به عملکرد ضعیف در آزمونها و امتحانات میشود. در واقع، نمره این آزمون تعیینکننده عملکرد خوب افراد در مدرسه نخواهد بود. همچنین، اگر فردی فاقد ضریب هوشی بالا بوده و در مدرسه عملکرد خوبی نداشته باشد؛ ممکن است بهخوبی در حرفه انتخابی خود موفق شود.
همچنین باید این نکته را درنظر گرفت که یک تست IQ تنها مسائل موجود در آن آزمون خاص را بررسی میکند. اغلب تستهای هوش برای سنجش مجموعهای از مهارتها طراحی شدهاند که برای جامعهای که فرد مورد ارزیابی در آن زندگی میکند، مهم است. مهارتهای درگیر در مشاغل مختلف با یکدیگر تفاوت دارند، اما آنها نیز نوعی هوش هستند و این نوع آزمایش آن را اندازهگیری نمیکند.
بررسی تفاوت IQ و EQ در جدولی مدون
در ادامه به بررسی تفاوت IQ و EQ میپردازیم تا با بررسی تفاوت هر یک شناخت عمیقتری از آنها حاصل گردد.
پارامتر | EQ | IQ |
مخفف | ضریب عاطفی (معروف به هوش هیجانی) | بهره هوشی |
تعریف | به توانایی شناسایی، ارزیابی و کنترل احساسات خود، دیگران و گروهها گفته میشود. | امتیازی است که توسط یکی از چندین آزمون استاندارد طراحیشده برای ارزیابی هوش بهدست میآید. |
تواناییها |
|
|
کاربرد در محل کار |
|
|
شناسایی |
|
|
معرفیکننده | در سال ۱۹۸۵ پایاننامه دکترای وین پین مطالعه احساسات: توسعه هوش عاطفی در کتاب دانیل گولمن مطرح شد و در سال ۱۹۹۵ در مقالهای با عنوان هوش عاطفی چرا میتواند مهمتر از ضریب هوشی باشد. مورد استفاده عمومی قرار گرفت. | در سال ۱۸۸۳ مقاله آماردان انگلیسی فرانسیس گالتون تحقیقات در مورد دانشکده انسانی و توسعه آن این مفهوم را عنوان کرد و اولین کاربرد در آزمون ۱۹۰۵ توسط روانشناس فرانسوی آلفرد بینه برای ارزیابی کودکان مدرسهای در فرانسه ارائه شد. |
تستهای محبوب |
|
|
در این مقاله به بررسی تفاوت IQ و EQ پرداخته شد. بهطورکلی، میتوان گفت برای تعیین تواناییهای تحصیلی و شناسایی افراد باهوش و دارای چالشهای ذهنی از آزمونهای اندازهگیری کننده بهره هوشی استفاده میشود. در مقابل EQ نشانگر بهتری برای موفقیت در محل کار است و برای شناسایی رهبران، افراد محبوب در گروهها و افرادی که به بهترین شکل خودشان کار میکنند؛ استفاده میشود.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.