بافت ، مقیاس و پرسپکتیو را بیشتر بشناسید
( بافت ، مقیاس و پرسپکتیو را بیشتر بشناسید ) بافت آن عنصر بصری است که بسیاری از اوقات به عنوان بدل برای ارضای یکی از حواس، که همان حس لامسه باشد، ایجاد میشود، اما در حقیقت، ما میتوانیم بافت یک پدیده را با دیدن تنها یا لمس کردن تنها یا با تلفیق این دو بازشناسیم و ارزش آن را دریابیم. ممکن است بافتی فقط کیفیت بصری داشته باشد و فاقد کیفیت ملموس باشد، مانند بافت بصری حاصل از چیده شدن حروف و کلمات کنار یکدیگر، مثل یک صفحهی کتاب یا روزنامه و یا بافت شطرنجی قابل دیدن روی یک کاغذ شطرنجی و با یک نفاشی، زمانی با یک بافت حقیقی روبه رو هستیم، که هم دارای کیفیت لامسهای باشد و هم واجد کیفیت بصری، و هر یک به تنهایی حاوی نوعی خبر حسی منحصر به فرد باشند که در عین حال با یکدیگر متناسب نیز هستند. ولی این دو نوع احساس لازم و ملزوم یکدیگر نیستند و هر یک را به تنهایی نیز میتوان دریافت، زیرا لمس کردن و دیدن دو تجربهی مستقل از یکدیگرند. معمولا پس از دیدن یک بافت، میل داریم با لمس کردن و دست زدن به وجود آن اطمینان حاصل کنیم. شاید به همین دلیل باشد که در مکانهای عمومی لازم است مکرر به ما یاد آور شوند که: لطفا دست نزنید. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی عناصر چند رسانه ای، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
بافت ترکیب یکی شیء را با نشانههای بسیار خرد و متنوع نشان میدهد و باید به تجربهی حسی پرباری کمک نماید. تأکید بر علامت لطفا دست نزنید، در اماکن عمومی و فروشگاههای گرانقیمت، در حقیقت به رفتار اجتماعی ما نیز سرایت کرده است. ما به طور حتم طوری تربیت شدهایم که به هیچ عنوان اشیا و آدمها را لمس نکنیم و تقریبا هیچ گونه خبر حسی از این راه به ما منتقل نمیشود در نتیجهی این حداقل تماس و تجربهی لامسهای و حتی ترس و گریز از آن کسانی که میتوانند ببینند هنگامی که با چشمان بسته یا در تاریکی ناچار میشوند اشیا را لمس کنند، حالتی بسیار محتاطانه به خود میگیرند و با مراقبت خاصی به این کار اقدام مینمایند. به خاطر تجربهی محدود و ناقص لامسهای ما اغلب چیزها را از روی بافت آنها نمیتوانیم تشخیص دهیم. در نمایشگاه مونترال که در سال ۱۹۶۷ میلادی برگزار شد، در یکی از غرفهها از بازدیدکنندگان دعوت میشد تا حواس پنجگانهی خود را بیازمایند، حاضران از قیفهای مختلف انواع رایحهها را استشمام میکردند، که البته با اندکی بدبینی توأم بود و حق هم داشتند چون بعضی از آنها بوی ناخوشایندی میداد آنها به صداهایی گوش میدادند و حتی چیزهایی را میچشیدند، ولی در مقابل حفرههایی که داخل آن را نمیدیدند و از آنها خواسته میشد تا با دست چیزهایی را که در آن است لمس کنند با تردید بسیار بیحرکت باز میماندند. چه چیز آنها را از این کار باز میداشت و میترساند؟ به نظر میرسد که عادت طبیعی و آزادانهی اطفال در دست زدن و لمس کردن اشیا در بزرگسالان به علت تربیت از بین رفته است چرا؟ شاید علت اخلاقیات ویژهی قوم آنگلوساکسون یا بازنگهداری رهبانی مآبانه یا باورهای فرهنگی که مربوط به غرایض میشوند باشد به هر حال این مسئله به کرات در آن شرایط مصنوعا فراهم آمده، دیده میشد. ولی بسیاری از دریافتهای حسی ما از بافت به صورت بصری است، مثلا تصاویر، عکسها و نقاشیها و غیره همگی مملو از بافتهایی است که میبینیم اما با لمس کردن آنها پی میبریم که در واقع بافتی به آن صورت که دیدهایم وجود نداشته است و برداشت ما از آن بافت فقط بر مبنای آن چیزی است که دیدهایم، جعل کردن طبیعی یک نوع بافت که فقط دیده میشود، ولی وجود خارجی ندارد، تنها وسیلهی دفاع و بقای بسیاری از پرندگان، ماهیهای کوچک، خزندگان و حشرات است. شیوهی استتارهای نظامی هم نوعی از همین روش است که با الهام از طبیعت اخذ شده است.
مقیاس
همهی عناصر بصری میتوانند تأثیر یکدیگر را تعدیل کنند و تغییر دهند و مهمترین عامل این جریان اشل یا مقیاس است. اندازهی شکلها نسبت به یکدیگر را مقیاس میگویند. دیدیم که رنگ ممکن است درخشان یا کمرنگ به نظر آید و این بستگی به رنگ زمینهی آن، با رنگ های موجود در نزدیک آن، دارد و هم چنین دیدیم که یک رنگمایه با درجهای از سایه – روشن در مجاورت سایه – روشن های مختلف حالات گوناگونی به خود میگیرد که بسته به رنگمایه ی مجاور آن است. مقیاس بزرگ یا کوچکی عناصر نیز شبیه به همین موضوع است. عنصر کوچکی به نظر نمیرسد مگر آنکه در مجاورت عنصری بزرگ قرار گرفته باشد و میزان کوچکی آن بستگی به مقیاس آن نسبت به شکلهای دیگر دارد. ولی حتی بزرگی یک شکل را با قرار دادن آن کنار یک شکل کوچک روشن کردیم، اندازهی هر دوی آنها را میتوان به وسیلهی عنصر دیگری دستخوش تغیر قرار دهیم.
مقیاس را میتوان به جز از راه اندازهی آنها نسبت به کادر یا زمینهای که در آن قرار گرفتهاند نیز تغییر داد. نتایج بصری حاصل از مقیاس متطلق نیستند، و به آسانی دچار تغییر و تبدیل میشوند.
در ترسیم نقشهی ساختمانها، جادهها، و غیره اغلب از مقیاس استفاده میشود مقیاس هایی که به اندازههای واقعی متناسب هستند یک سانتی متر را، مثا معادل یک متر و یک کیلومتر در نظر میگیرند. به همین ترتیب کرهی جغرافیایی مقیاس بسیار کوچکی از کرهی زمین است. در این موارد اندازهگیری به موازات مقیاس جزء لاینفک کار میباشد، ولی همیشه این طور نیست. آنچه همیشه همراه با مقیاس میآید این است که چه چیزی با چه اندازهای در کنار یک شکل میآید و شکل در محیطی به چه بزرگی واقع شده است. مثلا حروفی که ممکن است روی پوستر کوچک به نظر رسند در پشت جلد یک کتاب بسیار بزرگ جلوه میکنند.
یکی از مهمترین عواملی که در تعیین مقیاس دخیل است، اندازههای بدن انسان است از این روست که هنگام ساختن اشیای مورد استفادهی انسان، مانند تعیین اندازهی سقف منازل، نردههای محافظ، ارتفاع دوش حمامها، ظروف و وسایل غذاخوری وسایل نقلیه و غیره، همیشه اندازهی متوسط یک انسان در نظر گرفته میشود. این موضوع آنقدر دارای اهمیت است که میتوان با احتساب چند اندازهی متوسط از انسانها، پوشاک و البسهی آنها را از پیش به مقدار زیاد و به صورت کارخانهای تولید کرد بدون آنکه لازم باشد تک تک افراد به خیاط مراجعه کنند. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
پرسپکتیو
نشان دادن بعد سوم در بسیاری از آثار بصری متکی بر ایجاد نوعی خطای باصره است. بعد سوم را ما نه فقط با لمس کردن در محیط احساس میکنیم، بلکه ساختمان چشم ما طوری است که میتواند اشیاء را سه بعدی ببیند. کلیهی تصاویر دو بعدی نظیر تصویر تلویزیونی، طراحی، عکاسی و فیلم، بعد سوم را به طور مصنوعی و تلویحا القا میکند بهترین شیوهی القای بعد سوم شیوهی فن پرسپکتیو و همراه با آن چندین فن دیگر نظیر سایه زدن است که بر مبنای نحوهی توزیع نور و سایه قرار گرفته است و در نقاشی از آن استفادههای شایان توجهی شدهاست.
فن پرسپکتیو فواید بسیار دقیق و پیچیدهای دارد. به طور عمده در این فن برای نشان دادن اشیا از خط استفاده میکنند. اما در نهایت منظور از آن واقعی نشان دادن شیء است. بعضی از قواعد آن سادهاند و میتوان به آسانی آنها را فرا گرفت. برای مثال اگر یک مکعب به نحوهای در مقابلمان قرار گرفته باشد که فقط دو سطح آن را بتوان دید، برای نشان دادن چگونگی به نظر آمدن دو سطح، اول باید نقطهی دید (eye level) تعیین شود. فقط یک نقطه به نام نقطه ی محو (Vanishing Point) وجود دارد که در آن یکی از وجوه مکعب ناپیدا میشود.
هر گاه سه سطح از سطوح مکعب نمایان باشند به تعیین محل دو نقطهی محو نیاز است، این دو مثال نمونههای بسیار سادهای از طرز عمل پرسپکتیو به شمار میروند برای بیان کافی و جامع قواعد پرسپکتیو به بحثی بسیار طولانی نیاز است.
هنرمند معمولا تا حدودی از این قواعد اطلاع دارد و از آنها استفاده میکند، ولی کورکورانه از آنها تبعیت نمیکند. بیشتر دانش وی از پرسپکتیو ناشی از مشاهده مطالعهی دقیق طبیعت است، و آن را آزادانه به کار میبندد.
در فن عکاسی پرسپکتیو عنصر غالب است. عدسی دوربین عکاسی بسیاری از کیفیات چشم را داراست، از جمله القای مجازی، بعد سوم. ولی چشم آدمی دارای میدان دیدی به مراتب وسیعتر از عدسی دوربین عکاسی است. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
میدان دید دوربین عکاسی (scope of fold) تغیرپذیر است، این کار را با استفاده از عدسیهای با فواصل کانونی مختلف انجام میدهند. ولی دوربین عکاسی بدون عمل تحریف نمیتواند از حیث میدان دید با چشم انسان رقابت کند. عدسیهایی که برای وسیعتر کردن میدان دید ساخته شدهاند، نمای منظره را به حد قابل توجهی از حال طبیعی خارج میکنند، به طوری که تصویر مناظر به نظر محدب یا مقعر میرسند، به همین دلیل عدسیهای دارای میدان دید بسیار وسیع، نزدیک به ۱۸۰ درجه را اصطلاحا عدسیهای ماهی چشمی (Fish eye lens) مینامند، زیرا به احتمال زیاد ماهیها با ساختمان خاص چشم خود منظرهی محیط را به همین گونه تحریف شده میبینند. در عوض دید عدسیهای تله فوتو (Telephoto) به نحوی است که چشم انسان قادر به آن نیست، به این معنا که با محدودتر شدن میدان دید در این عدسیها به نظر میرسد که فاصله شیئ با ناظر کمتر میشود، در حقیقت منظره یا شیئ بزرگتر و نزدیکتر از آنچه هست به نظر میرسد. عدسیهای موسوم به زاویهی باز(wideangle) میدان دید را وسیعتر میکنند، ولی هرگز به پای چشم انسان نمیرسند و همانطور که گفته شد اگر از انواعی استفاده شود که میدان دید آن به اندازهی میدان دید چشم انسان باشد، منظره به حد زیادی از لحاظ پرسپکتیو مسخ میگردد. مهمترین نکتهی قابل توجه دربارهی دوربین عکاسی آن است که با تمام تفاوتهایی که از نظر پرسپکتیو با چشم انسان دارد، دارای دیدی بسیار دقیق است و جزئیات را به طرزی باور کردنی نیت میکند.
بعد سوم واقعی در طراحی صنعتی، صنایع دستی، پیکرتراشی و معماری و امثال آنها مطرح میشود، زیرا این گونه هنرها با تمامی یک حجم واقعی سر و کار دارند و این وظیفهای بسیار بغرنج و نیازمند تجسم و پیشبینی کلیهی ابعاد است. تجسم سه بعدی یک شی، به علت همین بغرنجی نیازمند آن است که سازندهی آن کل شیء را تماما درک کرده باشد. برای فهم درست این مسئله، طراحی و نقشهکشی یک پدیدهی سه بعدی باید از مراحل ذهنی متعددی عبور کند. ابتدا تعداد بسیار زیادی طرحهای مقدماتی به طور آزمایشی و آزاد کشیده میشود، سپس طرحهای اجرایی ترسیم میشود که باید دقیق و محکم باشند، زیرا ساختن فرآوردهای که ممکن است طرح معماری یا صنعتی باشد نیاز به طرحهای دقیقی دارد که تمام جزئیات در آنها پیشبینی شده باشد و سرانجام، برای کسانی که قدرت و حساسیت تجسم بنا و یا آن شیئ صنعتی را ندارند، باید مدل سه بعدی کوچکی از آن ساخت که به آن ماکت میگویند. این نوع ماکتها شیء یا ساختمان را آن طور که پس از اتمام حقیقتا به نظر خواهند رسید در معرض دید قرار میدهد.
علیرغم آنکه تجربهی کامل انسانی در جهانی با سه بعد مکانی صورت میپذیرد اغلب مردم طراحی را صرفا به وجود آوردن شکلها و علایم تصور میکنند و از برخورد با مسئلهی بعد سوم و تحلیل آن در یک اثر بصری غافل میمانند. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.