استراتژی های مدیریت های گوناگون به چه ترتیب است؟
( استراتژی های مدیریت های گوناگون به چه ترتیب است؟ ) مهمترین عامل در بازاریابی موفق، دیدگاه شرکت است. کتاب کسب و کار معروف از «تام پیترز» و «رابرت واترمن» به نام به دنبال برتری به خاطر افتهای متناوب و شکست بسیاری از شرکتهای برتر از اعتبار افتاد، پیام اصلیاش این بود: هیچ چیز مثل تصور، پیشرفت را به جلو نمیراند. ایده از عمل جلوتر میرود.
اگر شرکت به طور کلی و مدیران اجراییاش به طور خاص دیدگاهی قدرتمند از آینده شرکت داشته باشند، برای آن شرکت فرصت خوبی در رسیدن به جایگاهی قوی در بازار وجود دارد.
جبم کلینز و جری پراز، این را در کتاب موفقشان به نام «عادات موفق شرکت های رویاگرا» تا آخر ساختند. این کتاب نتایج پروژه تحقیق شش ساله را به این صورت ممطرح میکند که چه چیز باعث دوام شرکتهای بزرگ میشود. هدف اول به نویسنده، تشخیص ویژگیهای زیر ساختی است که در شرکتهای رویاگرا خیلی متداولند. آنها ۱۸ شرکت را شناسایی کردند که همه معیارهایشان را برآورده کرده بود و آنها را با شرکتهایی که زیاد بزرگ نبودند، (شرکتهایی که قبل از سال ۱۹۵۰ تأسیس شدند)، مقایسه کردند. تم معمول در شرکتهای بزرگ این بود که هدف ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) بیپروا و بزرگی اتخاذ کرده بودند. مثلا رویای هنری فورد برای شرکت خودرو این بود که خودرو را به صورت دموکراسی درآورد یعنی در دسترس همه قرار دهد نه فقط ثروتمندان فورد در سالهای ۱۹۸۰ هنوز این رو به را با ماشینهایی مثل موندو در اروپا ادامه میداد و بخش مهمی از مشکلات اخیرش این بود که رویای اصلی به حقیقت پیوسته بود و رویای جدیدی لازم بود. در دیجیتال مارکتینگ نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی دیجیتال، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
مدیریت استراتژیک
قانون مدیریت استراتژیک در آمریکا در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شروع شد. فیلیپ سلزنیک ایده هماهنگی عوامل داخلی سازمان را با شرایط محبط خارجی معرفی کرد. این ایده اصلی، گروه مدیریت کل دانشکده کسب و کار هاروارد، را به تحلیل نقاط قوت و ضعف SWOT ، توسعه داد. نقاط قدرت و ضعف شرکت در پر تو فرصتها و تردیدهای محیط کسب و کار قابل ارزیابی است. تحلیل پی ای اس تی PEST در تحلیل SWOT استفاده میشود. این یکی از ابزار سنجش کسب و کار است که عوامل خارجی سازمان را مینگرد. پی ای اس تی PEST ترکیب کلمات اول سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی است که برای ارزیابی کسب و کار با واحد سازمانی به کار میرود. اصول پی ای اس تی چارچوب بررسی بک وضعیت است و برای بررسی استراتژی یا عقیده، مسیر یک شرکت، وضعیت بازاریابی یا ایده هم به کار میرود، متغیرهای زیادی در این مدل هستند مثل تحلیل پستل PESTEL که عوامل قانونی و محیطی را میافزاید، تحلیل و استیپل که آموزش را میافزاید و استیپلد که مردم شناسی را افزایش میدهد.
آلفرد چنتلر، اهمیت هماهنگ کردن جوانب مختلف مدیریت را تحت یک استراتژی کامل فهمید، وی بر اهمیت دیدگاه طولانی مدت تأکید کرد. در استراتژی و ساختار پیشگامانهاش در سال ۱۹۶۲ نشان داد که استراتژی هماهنگی ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) طولانی مدت برای ساختار دادن، مسیر دادن و تمرکز دادن به شرکت لازم بود. وی در استراتژی شرکت کلاسیک ایگور آنسوف در سال ۱۹۶۵ تحلیل شکافی را ایجاد کرد که هنوز استفاده میشود که در آن باید شکاف بین اینکه الآن کجاییم و میخواهیم کجا باشیم را بفهیم و سپس اقدامات کاهنده شکاف را ایجاد کنیم.
در دههی ۱۹۷۰ بیشتر، مدیریت استراتژیک با اندازه، رشد و نظریه پورتفولیو سر و کار داشت. مطالعات پیز مطالعات ۲۰ سالهای بود که در دههی ۱۹۶۰ آغاز شد و سعی داشت تأثیر سود استراتژی های بازاریابی ، به ویژه تأثیر سهم بازار را بفهمد از جنرال الکتریک شروع شد و در اوایل دههی ۱۹۷۰ به هاروارد و بعد در اواخر این دهه به موسسه برنامه ریزی استراتژیک رفت. این کار دهها اطلاعات درباره رابطه بین سوددهی و استراتژی را در بر میگیرد. نتیجه اولیهاش واضح بود: هر چه سهم بازار یک شرکت بیشتر باشد نرخ سودش بیشتر است. سهم زیاد بازار حجم و اقتصاد مقیاس را فراهم میآورد، تجربه و مزایای آموزش را هم ایجاد میکند. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
مدیریت پورتفولیو (سبد محصول)
ایده مدیریت پورتفولیو از صنعت مالی به وجود آمد و به نظریه کسب و کار توسعه یافت هری مارکوییز و همکارانش به این نتیجه رسیدند که پورتفولیوی وسبع داراییهای مالی، خطر خاص را کاهش میدهد.
سهم نسبی بازار
در دههی ۱۹۷۰ بازاریابان این نظریه ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) را به تصمیمات پرتفولیوی محصول، و استراتژی های مدیریتی آن را به پورتفولیوهای شیمی عملیاتی توسعه دادند. گروه مشاوره بوستون آن را فراتر برد و در سال ۱۹۷۰ ماتریس معروف پی سی چیBCG را تولید کرد تا به شرکتها در تخصیص منابع کمک کند.
برای استفاده از این نقشه، تحلیل گران، نمودار پراکندهای رسم کردند تا واحدهای کسب و کار را براساس سهمهای نسبی بازار و نرخ رشد، ردهبندی کنند:
«گاوهای شیرده» واحدهایی با سهم بالای بازار در صنعت و با رشد آهسته هستند این واحدها معمولا پول نقد را بیش از مقدار مورد نیاز تولید میکنند تا کسب و کار را حفظ کنند. در بازار کاملا ثابت و خسته کنندهاند و هر شرکتی هر قدر بخواهد میتواند داشته باشد. با حداقل سرمایه گذاری به طور مداوم سود میدهند. چون چنین سرمایه گذاریای در صنعتی با رشد کم هدر میرود.
«سگها» واحدهایی با سهم کم بازار در یک صنعت با رشد کم و کامل هستند. این واحدها بیسود و زیاناند، چون برای حفظ سهم کسب و کار بازارشان نقدینگی کمی دارند. داشتن واحد بیسود ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) و زیان مزیت اجتماعی فراهم آوردن مشاغل و همکاریهای ممکن را ایجاد میکند و به دیگر واحدها کمک میکند. این واحد از دید حسابداری بیارزش است چون برای شرکت پول نقد تولید نمیکند. بازده سودده شرکت را به نسبت داراییها کم میکند و سرمایه گذاران زیادی از آن استفاده میکنند تا بدانند شرکت تا چه حد خوب مدیریت میشود. سگها باید بسته شوند.
«علامت سوال» ها به سرعت رشد میکنند و پول زیادی خرج میکنند اما چون سهم بازار کمی دارند، خیلی پول نقد ندارند. نتیجه، مصرف مقدار زیادی پول نقد است. این واحد پتانسیل گرفتن سهم بازار را داراست و میتواند ستاره شود و حتی میتواند زمان رشد کم بازار «گاوهای شیرده» شود اگر این واحد نتوانست پیشرو بازار شود بعد از سالها مصرف نقدینگی در زمان افت رشد بازار رو به انحطاط میگذارد.
این واحد را باید به دقت تحلیل کرد تا مشخص شود که آیا ارزش سرمایه گذاری لازم برای رشد سهم بازار را دارد یا نه.
«ستارهها» واحدهایی با سهم بالای بازار در صنعت به سرعت پیش روندهاند، امید است که «ستارهها» به مرور «گاوهای شیرده» شوند، حفظ رهبری بازار واحد کسب و کار نیاز به پول بیشتری دارد اما اگر ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) چیزی باشد که برای واحدی به کار رود که راهبر را نگه دارد، میارزد. وقتی رشد کم میشود، «ستارهها»، «گاوهای شیرد» میشوند، این در صورتی است که توانسته باشند رهبری رده خود را حفظ کنند.
همان طور که یک صنعت خاص کامل میشود و رشدش کند میشود، همه واحدهای کسب و کار یا «گاوهای شیرده» میشوند یا «سگها» چرخه طبیعی بیشتر واحدهای کسب و کار این است که به عنوان «علامت سوال» ها شروع میکنند و بعد به «ستاره» ها تبدیل میشوند. در نهایت بازار رشد نمیکند و واحد کسب و کار «گاو شیرده» میشود و در پایان چرخه به «سگ» تبدیل میشود. همان گونه که بی سی جی BCG در سال ۱۹۷۰ بیان کرد:
فقط یک شرکت متنوع با پورتفولیوی متوازن میتواند از قدرتش استفاده و بر فرصتهای رشدش سرمایه گذاری کند، پورتفولیوی متوازن دارای:
«ستاره» هایی که سهم و رشد بالایشان آینده را تضمین میکند.
«گاوهای شیردهای»، که پول را برای رشد آینده تأمین میکنند.
«علامت سوال» هایی که با مبالغ مازاد به «ستاره» ها تبدیل میشوند.
کسب و کار «جنرال الکتریک» برای کمک به مدیران بازاریابی به وجود آمد، که بر مشکلاتی که با ماتریس بی سی جی BCG دارند غلبه کنند؛ نظیر نبود اطلاعات معتبر کسب و کار این حقیقت که بی سی جی BCG با کالاها سر و کار دارد نه برندها یا واحدهای کسب و کار استراتژیکی و اینکه «گاو شیرده»، یک شاخص معتبرتر جایگاه است برخلاف رشد و سهم بازار.
کسب و کار «جنرال الکتریک» یک ماتریس ۳ در ۳ را معرفی میکند که دارای رده متعادلی است و از جذابیت صنعت به عنوان سنجش محتوایی نسبت به رشد بازار بی سی جی BCG استفاده میکند و جایگاه مناسبی برای سهم بازار اصلی جایگزین میکند.
یک شرکت بزرگ، واحدهای کسب و کار استراتژیک ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) زیادی دارد که تحت پرچم همان استراتژی اما متمایز و منحصر به فردند. نکته اینجاست که اس بی یو SBU های موفق در بازارهای جذاب خوب عمل میکنند، چون ارزشی را میافزایند که مشتریان برایش پول میدهند، شرکتهای ضعیف به دلایل متضاد بد عمل میکنند. برای گرفتن تصمیم بهتر، یک سری معیار تابعه را در نظر میگیریم:
برای جذب بازار:
- * اندازه بازار
- * نرخ رشد بازار
- * ماهیت رقابت و تنوعش
- * بودجه سود
- * تأثیر تکنولوژی
- * تأثیر محبط
برای جایگاه رقابتی:
- * سهم بازار
- * پروفایل مدیریت
- * تحقیق و توسعه
- * کیفیت محصولات و خدمات
- * برندینگ و موفقیت تبلیغات
- * جا و مکان
- * کارایی
- * کاهش هزینه
سپس برای نیاز استراتژی تان این لیست را اتخاذ میکنید. ماتریس جنرال موتورز پنج گام دارد:
۱- محصولات، برندها، تجربه، راه حلها یا اس بی یو SBU ها را شناسایی کنید
۲- به این سؤال پاسخ دهید: چه چیزی این بازار را جذاب میکند؟
۳- بر اساس عواملی تصمیم بگیرید که کسب و کار را بر مبنای ماتریس جنرال موتورز قرار دهند
۴- بهترین راه ها را برای سنجش جذابیت و جایگاه کسب و کار تعیین کنید
۵- در نهایت هر اس بی یو SBU را به صورت کم، متعادل با بالا برای قدرت کسب و کار ردهبندی کنید و کم، معمولی و بالا را برای جذابیت بازار هم طبقهبندی کنید.
ماتریس جنرال موتورز بر ماتریس بوستون برتری دارد، چون از ابعاد متعددی استفاده میکند. بر خلاف دو بی سی جی. مشکلات و محدودیتها عبارتند از:
- * تحقیقی وجود ندارد تا ثابت کند بین جذابیت بازار و جایگاه کسب و کار رابطهای وجود دارد
- * رابطه بین اس بی یو SBU ها، محصولات، برندها، تجربیات یا راه حل ها به حساب نمیآیند
- * این رویکرد نیاز به جمع آوری وسیع داده ها دارد
- * امتیاز دهی امری شخصی و موضوعی است
- * قانون سخت و سریعی درباره چگونگی وزن عناصر وجود ندارد
ماتریس جنرال موتورز استراتژی وسیعی را ارائه میدهد و نشان نمیدهد چقدر خوب میتواند اجرایش کند.
میشل پورتر کمکهای شایانی به «کنون» کرد. پورتر مهندس بود و قبل از متخصص شدن در استراتژی ، اقتصاددان بود طرح ردهای شامل سه نوع کلی استراتژی ها را شرح داد که معمولا کسب و کارها از آن استفاده میکنند تا به سود رقابتی برسند و آن را حفظ کنند. این سه استراتژی کلی به همراه دو بعد ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) تعریف میشوند حوزه استراتژیک و قدرت استراتژیک ، حوزه استراتژیک بعد تقاضاست و به اندازه و ترکیب بازار هدف شما نگاه میکند. قدرت استراتژیک بعد عرضه است و به قدرت یا قابلیت اصلی شرکت مینگرد. به ویژه وی دو قابلیت را مشخص کرد که فکر میکرد مهمترینها هستند، تمایز محصول، هزینه محصول (کارایی). با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
وی هر یک از این سه بعد را به صورت کم، معمولی و زیاد رده بندی کرد (سطح تمایز، هزینه نسبی محصول و حوزه بازار هدف) و آنها را در یک ماتریس سه بعدی کنار هم قرار داد، یعنی طرح رده به صورت مکعب ۳ در ۳ در ۳ نشان داده شد. اما اکثر این ۲۷ ترکیب با دوام نبودند.
استراتژی های کلی پورتر
- * حوزه محدود بازار استراتژی تقسیم بندی
- * حوزه وسیع بازار استراتژی تمایز هدایت هزینه
- * قابلیت منحصر به فرد قابلیت هزینه کم
در استراتژی رقابتی کلاسیک پورتر در سال ۱۹۸۰، وی با تغییراتی، استراتژی را به سه مورد از بهترین استراتژی ها ساده کرد. هدایت هزینه، تمایز و تقسیم بندی بازار تقسیم بازار حوزهی محدودی است در حالی که هدایت هزینه و تمایز در حوزه بازار به نسبت وسیعاند.
این فرایند در عین شهرت مقیاس را محدود میکند برخی میگویند موفقیت در استراتژی های «گوشه بازار» یافت میشود مثل کتاب اخیر چان کیم و رنه موبورگن درباره استراتژی اقیانوس آبی. چالش در این زمینه ایجاد فضای بازار بلامنازع و نامربوط کردن رقابت است.
دیوید پیرسون میگوید: در سال ۲۰۰۰ به عنوان مدیر در اوج رونق تکنولوژی به شرکت ان اکس تی NXT پیوستم. هزینه سهم شرکت با هیجان زیاد و کسب و کاری نیرو گرفته بود که زبانآور بود. شرکت اصلا تمرکز نداشت و به دنبال نتیجه احتمالی برای تکنولوژی هموار، پیشگام بود. با حمایت تیم مدیریت ارشد و چند تن از دانشجویان ام بی ای MBA از دانشکده کسب و کار لندن برنامه کسب و کاری را تدارک دیدم که روی هفت بخش اصلی تمرکز می کرد طی ( دیجیتال مارکتینگ تخصصی با شرکت انفورماتیک صنعتی نوکارتو ) چند سال بعد سازندههای تجهیزات اصلی، محصولات را در هر یک از این بخشها راه اندازی کردند. فروش هرگز به حد بالایی که امید میرفت نرسید اما این تمرکز روی چند بخش اصلی، شرکت را در مسیر بهتری قرار داد.
زمانی که بر سر اهداف استراتژیک مان به توافق رسیدیم میتوانیم به این برنامه ریزی جزئی برگردیم. در اینجا میخواهیم روش خاصی را بررسی کنیم تا اهداف را به دست آوریم. بسیاری از این عناصر را بررسی میکنیم و تفکر خود را درباره اینکه چه اقداماتی در هر حوزه برای رسیدن به اهداف مورد نیاز است، پرورش میدهیم، زمان بندی خیلی مهم است زمان بندی درست در کسب و کار مثل ورزش اهمیت دارد. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.