فلسفه بازاریابی (Production Philosophy) چیست؟
فلسفه بازاریابی یک ایده اساسی است که تلاشهای شرکت را برای جلب رضایت مشتریان و دستیابی به اهداف سازمانی هدایت میکند. فلسفه مدیریت بازاریابی از زمانی که شرکتها تصمیم به اتخاذ استراتژیهای بازاریابی خود بگیرند؛ آغاز میشود. هر یک از این فلسفه های بازاریابی منافع سازمانها، مشتریان و جامعه را در وزنهای نسبی متفاوتی درنظر میگیرند.
اهمیت فلسفه بازاریابی
بازاریابی در رابطه با فرآیند ایجاد، برقراری ارتباط و ارائه محصولات به مشتریان برای برآوردن نیازهای آنها بهطور سودآور است. فلسفه مدیریت بازاریابی بر چگونگی دستیابی شرکت به این امر تأکید میورزد. فلسفه بازاریابی در مورد نحوه انجام تجارت است و تنها مربوط به حوزه بخش بازاریابی نیست. کاربردهای آن نیز بر فرآیندها و فعالیتها در سراسر سازمان تأثیر میگذارد و نیاز به همافزایی بین بخش بازاریابی و سایر بخشها مانند عملیات، بخشهای مالی و منابع انسانی دارد.
انواع فلسفه های بازاریابی
مفاهیم بازاریابی در طول زمان و در راستای تغییرات در وزن نسبی بین منافع سازمان، مشتریان و جامعه تکامل مییابند. هر کدام از این فلسفهها در زمان خود غالب بودند. بااینحال، این بدان معنا نیست که یک فلسفه با پایان دوران سلطه خود از بین میرود. امروزه نیز متناسب با تغییر، تحولات و اقتضای جامعه از آنها استفاده میشود. در ادامه به برخی از تحولات مفاهیم بازاریابی میپردازیم:
-
مفهوم تولید
این مفهوم قدیمیترین اصطلاح بین مفاهیم بازاریابی بهشمار میرود و تأکید آن بر محصولات ارزان و در دسترس است. در مفهوم تولید فرض بر این است که مصرفکنندگان به در دسترس بودن محصول و قیمت پایین علاقهمند هستند و سایر عناصر، ویژگیها و کیفیت محصول را نادیده میگیرند.
مفهوم تولید با این فرض کار میکند که مصرفکنندگان محصولی را ترجیح میدهند که ارزان و بهطور گسترده در دسترس باشد. این دیدگاه در قانون «عرضه تقاضای خود را ایجاد میکند.» گنجانده شده است. ازاینرو، شرکتها بر تولید بیشتر محصول تمرکز کرده و اطمینان حاصل میکنند که محصول در همه جا بهراحتی در دسترس مشتری قرار خواهد گرفت. افزایش تولید محصول باعث میشود شرکتها از صرفهجویی در مقیاس وسیع بهرهمند شوند. کاهش هزینه تولید، محصول را ارزانتر و برای مشتری جذابتر مینماید.
قیمت پایین ممکن است مشتریان جدیدی را جذب کند؛ اما در این حالت، تمرکز تنها بر روی تولید است و توجهی بر کیفیت محصول ندارد. در صورت عدم تطابق محصول با استانداردها ممکن است شرکت با کاهش فروش مواجه گردد. این فلسفه تنها زمانی جواب میدهد که تقاضا بیشتر از عرضه باشد. علاوهبراین، همواره مشتری یک محصول ارزان را بر سایر محصولات ترجیح نمیدهد. بسیاری از عوامل دیگر نیز بر تصمیم خرید او تأثیر میگذارند.
برخی از شرکتها بهویژه در کشورهای در حال توسعه ممکن است همچنان این فلسفه را اتخاذ کنند. اغلب این شرکتها پس از بررسیهای متعدد متوجه میشوند که اکثر مصرفکنندگان به محصولات در دسترس و ارزانتر از شناسههای آن علاقهمند هستند. آنها بر دستیابی به هزینههای پایین و راندمان تولید برای کاهش قیمت فروش تمرکز میکنند و برای فروش محصولات خود به توزیع انبوه متکی هستند.
نمونههایی از مفهوم تولید در فلسفه مدیریت بازاریابي
- شرکتهایی که بازار محصول آنها در سراسر جهان گسترده است و ممکن است از این رویکرد استفاده کنند.
- شرکتهایی که از مزیت انحصار برخوردارند.
- هر شرکت دیگری که تقاضای محصولش بیشتر از عرضه آن باشد.
-
مفهوم محصول
مفهوم محصول با این فرض که مصرفکنندگان نوآورانهترین محصولات را ترجیح میدهند، به سمت کیفیت، عملکرد یا ویژگیهای کالا تمایل پیدا میکند. شرکتهایی که بر این مفهوم متمرکز شدهاند؛ تلاش میکنند تا محصولات فوقالعادهای بسازند و در طول زمان آنها را بهبود بخشند. در این حالت اگر مشتری از کیفیت کالا اطمینان حاصل نماید؛ به مصرفکننده وفادار شرکت تبدیل میگردند و با اندکی تلاش و کوشش برای بازاریابی یا فروش نسبت به خرید محصولات اقدام خواهند نمود.
این مفهوم با این فرض کار میکند که مشتریان محصولات با کیفیت بالاتر را ترجیح میدهند و قیمت و در دسترس بودن بر تصمیم خرید آنها تأثیری ندارد. ازاینرو، این شرکت حداکثر زمان خود را صرف توسعه محصولی با کیفیت بالاتر میکند که معمولاً گران است. ازآنجاییکه تمرکز اصلی بازاریابان بر کیفیت محصول است، اغلب مشتریانی را که خواستههایشان تحت تأثیر عوامل دیگری مانند قیمت، در دسترس بودن، قابلیت استفاده و غیره است را از دست میدهند و یا ناکام میشوند.
شرکتها محصولاتی را توسعه میدهند و ویژگیهای پیچیدهتری را در طول زمان تولید میکنند. مصرفکنندگان با خرید و استفاده از کالاها بهعنوان یک محصول برتر شرکت را متقاعد میکنند که به تولید خود ادامه دهند. با این وجود، گاهی اوقات شرکتها در دام میافتند! آنها دانش و مهارت خوبی در ساخت محصولات دارند؛ اما بیش از حد بر روی محصول توجه خود را معطوف میکنند و کمتر به آنچه بازار هدف نیاز دارد؛ تمرکز مینمایند. در نتیجه این امر، محصولاتی که از نوآوری و کیفیت ساخت بالایی برخوردار هستند؛ بدون وجود مشتریان علاقهمند منجر به فروش ضعیف میشوند.
نمونههایی از مفهوم محصول در فلسفه مدیریت بازاریابي
- شرکتهایی که در صنعت فناوری فعال هستند.
- شرکتهایی که از مزیت انحصار برخوردار هستند.
-
مفهوم فروش
مفهوم فروش، شرکتها را وادار به انجام تلاشهای تهاجمی برای فروش و ارتقاء میکند. شرکتها بهجای ساختن آنچه بازار میخواهد، هدفشان این است که آنچه را که میسازند، بفروشند. مصرفکنندگان بدون تحریک شرکت علاقه کافی برای خرید محصولات خود نخواهند داشت. اگر محصولی برایشان تبلیغ نشود، خرید نخواهند کرد.
همچنین این مفهوم فرض میکند که شرکت کلیه ابزارهای فروش و تبلیغات مؤثر را برای تحریک خرید بیشتر درون خود دارد. شرکتها فرض میکنند که با داشتن نیروی فروش آموزشدیده و باانگیزه میتوانند هرگونه محصولی را بفروشند. معمولاً شرکتها این مفهوم را هنگام داشتن ظرفیت مازاد اعمال میکنند. این کسبوکارها بهجای انباشتهشدن محصولات در یک انبار که به افزایش هزینهها منتج میشود؛ بر روی تبلیغ محصولات خود تمرکز میکنند.
مفهوم تولید و محصول هر دو بر تولید محصولات تمرکز دارند؛ اما مفهوم فروش بر فروش واقعی محصول متمرکز است. مفهوم فروش بر انجام هرگونه فروش ممکن از محصول، صرفنظر از کیفیت محصول یا نیاز مشتری تمرکز دارد. در این مفهوم تمرکز اصلی بر روی کسب درآمد است. این فلسفه شامل ایجاد روابط با مشتریان نمیشود و ازاینرو، فروش مکرر در آن بسیار کمتر است. شرکتهای پیرویکننده از این مفهوم حتی ممکن است سعی در فریب مشتریان خود داشته باشند تا آنها را وادار به خرید محصول نمایند. شرکتهای پیرویکننده از این فلسفه رویکردی کوتهبینانه دارند، چراکه میکوشند آنچه را که میسازند بفروشند نه آن چیزی که بازار از آنها میخواهد.
همواره فروش محصولات از طریق تکنیکهای تبلیغاتی تهاجمی موفق نیست. علت این امر آن است که فروش محصول مورد دلخواه مشتری آسانتر از فروش محصولی است که مشتری علاقهای به آن ندارد. سپس این تغییر پارادایم (دیدگاه و چارچوب فکری) دوره مفهوم فروش را به دوره مفهوم بازاریابی منتقل نمود.
نمونههایی از مفهوم فروش در فلسفه مدیریت بازاریابي
- شرکتهایی با اهداف سود کوتهبینانه که اغلب منجر به نزدیکبینی بازاریابی میگردند.
- شرکتهایی که کلاهبرداری و تقلب میکنند.
-
مفهوم بازاریابی
این مفهوم ایجاد، انتقال و ارتباط ارزش مشتری از طریق محصولات ارائهشده را مطرح میکند. مفهوم بازاریابی مبتنی بر یافتن بازار هدف مناسب، شناسایی نیازهای مشتری، ایجاد بازاریابی یکپارچه و دستیابی به سودآوری است. مفهوم بازاریابی پایه و اساس بسیاری از شرکتهای امروزی را برای دستیابی به مزیت رقابتی ایجاد نموده است. بازاریابی و فروش دو مفهوم متفاوت با یکدیگر هستند و بر نیازهای مصرفکنندگان در بازار هدف تمرکز دارند. شرکتهای آشنا با مفهوم بازاریابی از طریق محصولات خود راهحلهایی را برای جلب رضایت مشتریان ارائه میدهند. در همین حال، مفهوم فروش بر نیازهای شرکت متمرکز است که قصد دارد محصولات خود را به پول نقد تبدیل کند.
نمونههایی از مفهوم بازاریابی در فلسفه مدیریت بازاریابي
- شرکتهایی که در حال رقابت با کسبوکارهای مشابه خود هستند.
- شرکتهایی که میخواهند برای مدت طولانی در بازار باقی بمانند.
-
مفهوم بازاریابی اجتماعی
مفهوم بازاریابی اجتماعی یک سازش بین رفاه مشتری، حال و آینده است. مفهوم بازاریابی اجتماعی سه هدف عمده سود، جهان و مردم را دربر میگیرد. در این حالت، شرکت نیازها، خواستهها و علایق بازار هدف را تعیین میکنند. آنها رضایت موردنظر خود را مؤثرتر و کارآمدتر از رقبا فراهم میکنند. بااینحال، این کار را بهجای جهتگیری به سمت رفاه کوتاهمدت با جهتگیری درازمدت انجام میدهند.
بازاریابی سنتی در میان تخریب محیطزیست، کمبود منابع، مشکلات بهداشتی و خدمات اجتماعی نادیده گرفتهشده و نامناسب تلقی میشود و بر نیاز کوتاهمدت برای تولید سود تمرکز میکند و منافع بلندمدت مصرفکنندگان را نادیده میگیرد.
-
مفهوم بازاریابی کلنگر
بازاریابی کلنگر افزودهای جدید به فلسفههای مدیریت بازاریابی کسبوکار است که یک سازمان و تمامی بخشهای آن را بهعنوان نهادی واحد درنظر میگیرد و به هر فعالیت و شخص مرتبط با آن کسبوکار هدف مشترکی میدهد. کسبوکارها همانند بدن انسان دارای بخشهای مختلفی هستند، اما تنها زمانی میتوانند بهدرستی عمل کنند که کلیه آن بخشها با یکدیگر در جهت یک هدف معین فعالیت نمایند. مفهوم بازاریابی کلنگر این ارتباط متقابل را تقویت میکند و معتقد است که یک دیدگاه گسترده و یکپارچه برای دستیابی به بهترین نتایج ضروری است.
فلسفه بازاریابی به مفاهیمی مربوط میشود که یک کسبوکار برای شناسایی و برآوردن نیازهای مشتریان خود استفاده میکند و برای مشتری و شرکت سودآوری دارد. فلسفه مدیریت بازاریابی با اهداف روشنی مانند کارایی هزینه، کیفیت محصول، برآورده کردن نیاز مشتری و موارد دیگر هدایت میشود. در انتها به این نکته توجه شود که فلسفههای مارکتینگ یکسان نمیتوانند منجر به سود برای هر کسبوکار شوند، ازاینرو، کسبوکارهای مختلف از مفاهیم بازاریابی متنوعی استفاده میکنند.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.