روانشناسی در بازاریابی
روانشناسی در بازاریابی فرایندی است که با به دست آوردن حداکثر دید برای صاحبان کسبوکار اینترنتی، سودآوری و موفقیت را در عصر رقابت دیجیتال مارکتینگ فراهم میکند. امروزه با افزایش تعداد شرکتهای آنلاین، بازاریابی دیجیتال به چالش کشیده میشود. هر شرکت دیجیتال مارکتینگ برای به دست آوردن توجه مشتری، در حال رقابت با میلیاردها وبسایت و حساب رسانههای اجتماعی در اینترنت است. جلبتوجه خریدار، ایجاد علاقه آنها به محصول یا خدمات و حفظ مشتری فعلی امری بسیار دشوار خواهد بود.
فهرست مطالب:
تأثیر کلمات کلیدی بر روانشناسی در بازاریابی
تأثیر روانشناسی در بازاریابی بر روی نحوه هزینه کردن مشتری
تأثیر محتوای مناسب بر روی روانشناسی در بازاریابی
تأثیر فریب در استراتژی قیمتگذاری
زمان نتیجه دادن اثر فریبنده در استراتژیهای قیمتگذاری
سازگاری با استفاده از هوش مصنوعی
اطمینان حاصل کردن از پاسخ سریع
فرایند روانشناسی در بازاریابی دیجیتال
طبق تجربه کارشناسان بازاریابی دیجیتال، عبارت «مشتری رئیس است.» قانون طلایی بازاریابی است. یک بازاریاب خوب با درک احساسات مصرفکننده، به ایجاد پیوند بین مشتری و محصول میپردازد. برای درک احساسات خریدار، باید وارد رسانههای اجتماعی آنها شد و به بررسی روانشناسی رفتارشان پرداخت. این امر به بازاریابان کمک میکند تا عواملی که بر ذهن خریدار تأثیر میگذارند مشخص شوند.با درک عوامل تأثیرگذار در تصمیم خریداران، صاحبان کسبوکار اینترنتی قادرند با استفاده از روانشناسی در بازاریابی دیجیتال روشهای بازاریابی نوآورانهای را ایجاد کنند. این امر تأثیرات روانی و اجتماعی را در مصرفکنندگان را فعال کرده و موجب جلبتوجه آنها به نام تجاری بازاریابان میگردد. بنابراین، تجزیهوتحلیل مصرفکنندگان در حال خرید، الگوهای رفتاری و درک روانشناسی ذهن آنان برای بازاریابی دیجیتال بسیار مهم است.
فرایند روانشناسی در بازاریابی دیجیتال با پرسشهای ذکرشده در ادامه آغاز میشود:
- چه عواملی موجب تغییر رفتار مشتری هنگام خرید میشود؟
- احساس و فکر مشتریان نسبت به محصول موردنظر بازاریابان چگونه است؟
- کدام اصل روانشناختی باید برای مبارزات انتخاباتی مورداستفاده قرار گیرد؟
- با استفاده از کدام روش روانشناختی در کدام بستر اجتماعی حداکثر سودآوری ممکن امکانپذیر میشود؟
تفاوت بازاریابی و فروش
بازاریابی صرفاً به معنای فروش نیست. فروش یعنی محصول موردنظر به امید خرید توسط یک مشتری، به آنها سوق داده میشود. بازاریابی کمی جامعتر و هدفمندتر است. این امر شامل درک نیازهای بازار و سپس ارائه آن به افرادی که نیازمند تشخیص داده شدهاند، میباشد.
بصیرت عملی
روانشناسی به بازاریابان بصیرت عملی میدهد. بینش عملی اطلاعات تجزیهوتحلیل شده ایست که صاحبان کسبوکار اینترنتی را قادر به انجام اقدامات معنیدار میسازد. با این امر دو پارامتر مهم مشخص میگردد:
- مشخص شدن نوع محصول
- تعیین اقدامات لازم جهت ارائه محصول
در ادامه نمونههایی از بصیرت عملی در بازاریابی دیجیتال آورده شده است:
- هدف قرار دادن مشتریان با دانستن وبسایتهای بازدید شده توسط آنان
- ارتباط با مشتریان با شناسایی بستر رسانههای اجتماعی موردعلاقه خریداران
- تعیین زمان ارسال ایمیل تبلیغ کسبوکار اینترنتی به مشتریان با شناسایی زمان بررسی ایمیل توسط خریداران
تأثیر کلمات کلیدی بر روانشناسی در بازاریابی
روانشناسی در بازاریابی به بازاریابان در دانستن نحوه جستوجوی نیازهای خود کمک میکند. برای فهم این عبارت فرض کنید محصول موردنظر یک وبسایت دیجیتال مارکتینگ غذای سگ است، با بررسی کلمات کلیدی تعیین میشود که اولویت مشتری موردنظر بازاریابان، غذای سگ ارزان یا غذای سالم سگ است و مشتریان بین غذای سگ و تغذیه سگ کدامیک را بیشتر دنبال میکنند. بنابراین درک نیت و قصد کاربر در انتخاب کلمات کلیدی بهینهسازی شده در وبسایتهای دیجیتال مارکتینگ بسیار حائز اهمیت است.
تأثیر روانشناسی در بازاریابی بر روی نحوه هزینه کردن مشتری
نحوه هزینه کردن مشتریان بر شیوه ارائه پیشنهادات بازاریابان تأثیر بسزایی دارد. بهعنوانمثال، رفتار مشتریان گوناگون در رابطه با مقدار پول استفادهشده در خرید و نوع اقلام خریداریشده متفاوت است. خریداران میتوانند قبل از خرید به فکر کردن و برنامهریزی بپردازند و یا بالعکس جزو دسته تکانشی باشند و غیره با بررسی این عوامل شیوه هزینه کردن مشتریان برای بازاریابان معین میگردد.
تأثیر محتوای مناسب بر روی روانشناسی در بازاریابی
انتخاب محتوا شامل شناسایی عوامل علاقه مشتری در زمینههایی ازجمله وجود یا عدم وجود تصاویر و فیلمها در وبسایت دیجیتال مارکتینگ، نوع و نحوه استفاده از کلمات، اندازه متن نوشتهها و غیره است. با دانستن این موارد میتوان وبسایتی کاربرپسند تر و به طبع آن پربازدید تر و پرفروشتر طراحی نمود.
۲۰ نکته مهم در رابطه با استفاده از روانشناسی در بازاریابی دیجیتال
رنگها تأثیر مهمی بر ذهن مصرفکنندگان دارند. با انتخاب مناسب رنگها در طراحی لوگو، میتوان حس خوبی را مشتریان القا نمود. انتخاب رنگ تأثیر مستقیمی بر میزان خوانایی محتوای نیز دارد ازاینرو هنگام انتخاب رنگ، کنتراست یا تن رنگ باید موردبررسی قرار گیرد. رنگهای مختلف احساسات متفاوتی را در انسان ایجاد میکنند. بهعنوانمثال رنگ قرمز نشاندهنده عشق، محبت، دوستی، قدرت ماجراجویی، پرخاشگری و اشتیاق، رنگ زرد نشانه گرما و شادی و رنگ سفید نشانه صلح، پاکی، پاکیزگی، سادگی و راستگویی است. طرحهای لوگو ZARA، Apple، Sony و… نیز در رنگ سیاهوسفید نمونههای بسیار خوبی هستند. بنابراین، داشتن علم کافی از نظریه رنگها برای بازاریابان دیجیتال بسیار مهم است.
یکی دیگر از چالشهای اصلی بازاریابی دیجیتال جلب اعتماد مشتریان است. امروزه دنیای دیجیتال مملو از ناشران اخبار جعلی، هکرها، صیادان و دیگر کلاهبرداران است. درنتیجه، مصرفکنندگان در اعتبار وبسایتها و مطالب مختلف تردید دارند. برای داشتن یک رابطه خوب با مصرفکننده، جلب اعتماد خریدار بسیار مهم است. در صورت اعتماد مصرفکننده به یک مارک، مشتریان بهطور خودکار محصولات و خدمات ارائهشده توسط آن مارک را خریداری میکنند. بنابراین، جهت افزایش درآمد بازاریابان، اعتماد خریداران به وبسایتهای بازاریابی دیجیتال و نام تجاری آنها ضروری است.
با گنجاندن دادههای زیر میتوان اعتماد مشتریان را در استراتژی بازاریابی به دست آورد:
- توصیفات و نظرات مشتریان
- مجموع تعداد مشترکین
- تعداد کل سهام اجتماعی
- بیان خاطرات موفقیتآمیز مشتریان
- گواهینامههای شخص ثالث
- نشانهای امنیتی
- آرمهای مشتری
یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موفق مبتنی بر روش متقابل است. متخصصان محتوا، زمان و تلاش زیادی را صرف ایجاد محتوای باکیفیت و آموزنده در وبسایتها، محصولات و خدمات مشتری میکنند. به طبع این تلاشها تعداد بازدیدکنندگان سایت و خریدهای مشتریان نیز افزایش مییابد؛ این رابطه تنگاتنگ را روش متقابل مینامند.
بنابراین قبل از انتظار خرید محصول و درخواست ارائه خدمات از مشتریان، باید روشهای خلاقانهای را جهت انتقال دستورالعملها و اطلاعات ارزشمند مربوط به محصولات ارائه داد. این عمل از طریق حسابهای رسانههای اجتماعی گوناگون، فیلمها، ایمیلها، انجمنهای اجتماعی و درنهایت وبسایتهای بازاریابی امکانپذیر است.
یکی از رکنهای مهم روانشناسی بازاریابی دیجیتال در عصر امروز اثبات وجود اجتماعی است؛ این مفهوم بر اصل «آینهسازی» استوار است. مطالعه رفتار مصرفکنندگان نشاندهنده تمایل خریداران در پیروی از رفتار سایر خریداران است. در ادامه نمونههایی از تأثیرات وجود اجتماعی بیان شده است:
- این رفتار در بازارهای خردهفروشی بهراحتی قابلمشاهده است زیرا اغلب خریداران تمایل ورود به رستورانهای دارای حداکثر سرعت در ارائه سرویس را دارند و همچنین برای شناخت رستورانهای جدید ریسک نمیکنند.
- پیروی از تصمیمات خریداران دیگر در بازاریابی دیجیتال با اشتراکگذاری، لایک و ثبت نظرات برای ویدیوهای آنلاین یا پستهای رسانههای اجتماعی نمایان میشود.
- یک قانون کلی میگوید پست و ویدیوهای اجتماعی با افزایش تعداد اشتراکگذاری و لایک در ساعات اولیه، در گذر زمان لایکهای بیشتری نیز خواهد داشت.
- آمازون، e-bay و سایر وبسایتهای خردهفروشی همچنان به ارسال داستانهای موفقیتآمیز مشتریان در وبسایت خود میپردازند. این داستانها به جذب مشتریان جدید کمک کرده و آنها را برای خرید از محصولات این وبسایتها متقاعد میکند.
استراتژیهای کمیابی و بیزاری از ضرر جزو ابزارهای قوی روانشناختی است. این تکنیک از دیرباز در استراتژیهای بازاریابی مورداستفاده قرارگرفته است. روش کار استراتژیهای کمیابی و بیزاری از ضرر مبتنی بر تحریک احساسات مصرفکنندگان در ایجاد ترس از دست ندادن یک محصول است. بر اساس روانشناسی مصرفکننده، ترس از دست دادن(FOMO) نوعی سندرم است. این سندروم موجبات خریداری محصول یا خدمات توسط مشتری را فراهم میکند. بهمنظور ایجاد تقاضای بالا، بازاریابان دیجیتال از تکنیکهای گوناگونی برای ایجاد کمیابی درک شده در بین خریداران استفاده میکنند.
در ادامه برخی از بهترین نمونههای ایجاد کمبود و بیزاری از ضرر نام برده شده است:
- تخفیفها در اولویت اول هستند.
- پیشنهادات موجود برای مدت محدود
- صد نفر اولی که این محصول را خریداری کنند از تخفیف ویژه بهرهمند میشوند.
بازاریابان دیجیتال میبایست جهت جلبتوجه مشتریان خود و عدم هرگونه آزار آنها برنامهریزی کنند. یکی از مؤثرترین روشهای جذب مشتری جدید و حفظ مشتریهای فعلی از طریق پنجرههای بازشو است. تبلیغات بازشو به علت نمایان بودنشان شهرت زیادی یافتهاند. بازاریابان باذکاوت این پنجرههای بازشو (pop-up) را جهت ظاهر شدن در بالای وبسایت برای کمک به افزایش فروش محصولات خود طراحی میکنند. این امر موجب افزایش دید مشتریان میگردد زیرا کاربر هنگام بستن پنجره مجبور به دیدن آنها است.
بازاریابان از دیرباز در استراتژیهای قیمتگذاری از اثر فریبندگی استفاده میکنند. این استراتژیها عموماً هنگام ارائه محصولات مختلف را با قیمتهای مختلف مورداستفاده قرار میگیرد. این تکنیک نیز بر اساس تجزیهوتحلیل روانشناسی مشتری و رفتار خرید است. بسته به درک رفتار مشتری هنگام خرید، قیمتگذاری بر اساس ترجیح خریدار از خرید محصولی که فروشنده ارائه داده است، میباشد.
بهطورکلی این استراتژی زمانی استفاده میشود که یک شرکت حداقل سه نسخه از محصول مشابه ارائه دهد. کوچکترین نسخه با کمترین قیمت ارائه میشود، درحالیکه فاصله بین نسخه متوسط و بزرگ بسیار کم است. در این موارد ترجیح مشتریان خریداری بزرگترین نسخه است زیرا اینگونه حجم بیشتری از محصول را با پرداخت اختلاف کمتری نسبت به نسخه متوسط دریافت میکنند. برای مثال، سینماها این استراتژی را با اندازه و قیمت پاپ کورن و باریستاها نیز این تکنیک را با حجم قهوه خود انجام میدهند.
استراتژی بازاریابی شامل پیشنهادات رایگان یا آزمایشی، تکنیکی بسیار کارآمد است. کلمه «رایگان» دارای قدرت جلبتوجه فوری است. روانشناسی خرید انسان بهگونهای است که جذب محصولات و خدماتی که نیازی به پرداخت هزینه ندارند میگردد. درنتیجه، بسیاری از شرکتها یک دوره آزمایشی رایگان برای جذب مشتریان جدید ارائه میدهند. پسازآن، بزرگترین چالش بازاریابی دیجیتال تبدیل این کاربران بسته آزمایشی به خریداران دائمی است. بازارها باید احساس نیاز را در بین کاربران ایجاد کنند. کیفیت محصول نیز نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا میکند. اگر کیفیت محصول مطابق انتظار کاربر باشد، شانس خرید بسیار افزایش مییابد. بازاریابان میبایست از ایدههای خلاقانه برای عملی کردن این استراتژی و جلب مشتری در مقابل رقبا استفاده کنند.
فرایند جذب مشتریان تنها ابتدای کار است، حفظ ثبات مشتری بسیار مهم است. امروزه بازاریابان برای درک عوامل مختلف تأثیرگذار بر رفتار خریداران تلاش بسیاری میکنند. تجزیهوتحلیل دقیق این عوامل با استفاده از هوش مصنوعی امکانپذیر است. این امر به بازاریابان در تشخیص محرکهایی که مشتری را به سمت محصول یا خدمات خاصی سوق میدهند، کمک میکند. همچنین با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی بازاریابان قادرند رفتار مشتریان را بر اساس موارد ذکرشده در ادامه اولویتبندی کنند:
- شانس تبدیل مشتریان به خریداران دائمی
- سایتهای بازدید شده توسط کاربر
- پسندیده شدن محصول در رسانههای اجتماعی
- بررسی آخرین خرید مشتریان
- شیوه پرداخت مورد ترجیح کاربر
مشتریان برای خرید محصولات موردنیاز خود به متخصصان نسبت به فروشندگان اعتماد بیشتری دارند. در عین اینکه هدف فروشندگان از فروش اجناس خود کسب سود است؛ دریافت مشاوره از اشخاص آگاه خالی از لطف نیست. با توصیه متخصصان در خرید یک محصول ذهن خریدار به سمت خرید آن محصول سوق پیدا میکند. این امر حاکی از عبارت طلایی ایجاد اقتدار با ایجاد اعتماد است.
مشتریان به افراد و چیزهایی که همانند خود آنهاست علاقه نشان داده و جذب میشوند. برای ایجاد خودخواهی ضمنی، بازاریابان میبایست زبان و لحن محتوای خود را با مشتری خویش مطابقت دهند. این امر موجب علاقهمندی مشتریان به مارک و نام تجاری آنان خواهد شد.
افراد علاقهمندند به یک قبیله تعلق داشته باشند و به سمت آنچه فکر میکنند به آن شباهت دارند، متمایل شوند. این نیاز به حدی شدید است که گرایشها، گروههای اجتماعی و حتی دین را کنترل میکند. با ایجاد یک قبیله در اطراف نام تجاری کسبوکارهای اینترنتی میتوان از حس تعلق بهره جست. شرکت اپل یکی از گروههای تجاری معروف است که از این امر بهره برده است؛ بنابراین شخصیت یک برند تجاری میبایست بهگونهای تنظیم شود که با مخاطبان آن همسو باشد. با ساختن یک شخصیت و ثابتقدم بودن در آن امکان از بین رفتن برخی از مشتریان وجود دارد؛ اما در عوض مشتریان باقیمانده بسیار وفادارتر خواهند بود!
انسانها تمایل به پیروی از جمعیت دارند و درصورتیکه گروهی از افراد عملی را انجام دهند سایر افراد نیز به آن متمایل خواهند شد. ثبات اجتماعی بدین معنا است که افراد ترجیح میدهند بهجای خرید تصادفی از محصولات موجود در مغازهها، اجناس توصیهشده توسط دیگران را خریداری کنند. به همین علت استفاده از افراد مشهور بهعنوان سفیران تجاری انتخاب مناسبی بوده و توصیفات همواره بهتر از سایر روشهای فروش هستند.
علاوه بر تقلید از مشتریان بهوسیله هویت نام تجاری یک کسبوکار، برقراری ارتباط عاطفی نیز اهمیت بسزایی دارد. در ادامه نمونههایی از برانگیختن احساسات مشتریان ذکر شده است:
- استفاده از عباراتی مانند «زیرا شما ارزشش را دارید» در انتهای تبلیغات
- استفاده از نام افراد در ایمیلها و خبرنامهها جهت جذب مشتریان برای سرمایهگذاری
پس از ایجاد مشتریان وفادار، استفاده از روشهای گوناگون متقاعدسازی جهت حفظ آنان در طول زمان اهمیت بالایی دارد. معماری اقناع هنر طراحی چیدمان در جهت تبدیل به ویژگیهای موردنظر است. در ادامه چند نمونه از معماری اقناع نام برده شده است:
- استفاده از خطوط یا فلشها برای جلبتوجه چشم بیننده به دکمه فراخوانی جهت اقدام به خرید
- استفاده از متن برای هدایت ترتیب مشاهده صفحه
- در نظر گرفتن چپچین یا راستچین بودن زبان و تراز کردن محتوا بر اساس آن و برحسب مکان توقف چشم در صفحه وبسایت
- استفاده از تصویر چهره افراد به علت تمایل مشتریان به تمرکز روی صورت
- ساده و گویا سازی متن دعوت به فروش محصول
یکی از اقداماتی که روی ناخودآگاه ذهن افراد تأثیر میگذارد و موجب جلبتوجه آنها میشود تمرکز روی فراخوانها است. در ادامه نمونههایی از فراخوانها آورده شده است:
- برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
- همین حالا از وبسایت ما خرید کنید.
- تنها ۲۴ ساعت فرصت خریداری محصول با ۵۰ درصد تخفیف وجود دارد.
- ۱۰۰ درصد تخفیف برای صد درخواستکننده اول
- نسخه محدود
- این پیشنهاد تا نیمهشب امروز معتبر است!
برش نازک اصطلاحی در روانشناسی است که به معنای استنباط آنی در مورد وضعیت و ویژگیها و جزئیات یک شخص یا موقعیت با حداقل حجم اطلاعات است. انسانها در برش نازک فوقالعاده عمل میکنند و با نگاهی کلی به یک صفحه وب یا مقاله یا تصویر میزان علاقهمندی خود از صفحه را درون ذهنش مشخص میکند. به همین علت، در همین لحظات ابتدایی میبایست بیننده جهت ماندن در وبسایت متقاعد به ماندن در آن گردد. دستورالعملهای ذکرشده در ذیل به جلبتوجه بینندگان در زمان کوتاه کمک شایانی میکنند:
- افراد به دنبال راههای ساده و با حداقل مقاومت میباشند، پس میبایست در عین زیبایی طراحی وبسایت سادگی نیز موردتوجه قرار گیرد.
- صفحات در پشت لایههای ناوبری پنهان نشوند.
- دکمه دعوت به خرید یا ارائه خدمات کاملاً واضح و مشخص باشند.
- برای کاهش سبد خرید رهاشده، تعداد مراحل جهت بررسی سبد خرید کاهش یابد.
- از فرمهای طولانی جهت ثبتنام استفاده نگردد.
- از کلمات موردعلاقه خریداران مانند رایگان، جدید، نتایج فوری و … استفاده شود.
طبق روانشناسی رفتار، ذهن انسان تمایل چندانی به معامله مطلق ندارد و از مقایسه استفاده میکند. به همین علت مشاهده و مقایسه چندین کالای یک دسته با قیمتهای گوناگون، تأثیر بسیاری در روند خرید مشتریان دارد. در ادامه مثالی جهت فهم بیشتر این موضوع آورده شده است:
فرض کنید محصولی مناسب و نسبتاً گرانی برای ارائه وجود دارد که در ذهن مشتریان گران تلقی میشود. در صورت قرار گرفتن این کالا در کنار کالایی گرانتر از آن دسته، در ذهن خریدار کالای اولیه ارزانتر و با ارزش خرید بالاتری به نظر خواهد رسید.
یکی از مهمترین عوامل ایجاد پایگاه مشتری و ایجاد وفاداری به یک نام تجاری، سرعت ارائه کالا یا خدمات به مشتریان است. بازاریابان موظفاند پس از خریداری محصول توسط مشتری، از سرعت دریافت آن اطمینان حاصل کنند. در صورت ارسال سؤال از طرف مشتریان در اسرع وقت (ترجیحاً در عرض ۲۴ ساعت) به آن پاسخ دهند و اگر خریداران شکایتی دارند، سریعاً به آن رسیدگی کرده و عیبیابی کنند.
استفاده از چتهای زنده یا چتباتها در وبسایتهای دیجیتال مارکتینگ در فرایند پاسخدهی سریع ایمیل، روند فروش و خدماترسانی بهتر به مشتریان کمک شایانی میکند. قرار دادن شماره تلفن شرکت بازاریابی در صفحه نخست وبسایت و استخدام افراد جهت پاسخدهی (حداقل در ساعات کاری) نیز به فرایند عیبجویی در اسرع وقت کمک میکند. در انتها هرگز کیفیت را فدای سرعت خدمات نشود. درصورتیکه خدمات و محصولات باکیفیت را بهسرعت ارائه شوند، شرکتهای بازاریاب از رقبای خود پیشی خواهند گرفت.
در این مقاله از برخی از بینشهای روانشناسی در بازاریابی جهت ترغیب مشتری در وبسایتهای دیجیتال مارکتینگ سخن به میان آمد. با استفاده از این تکنیکها مشتریان خود را راضی نگهداشته و آنان را به خریدارانی وفادار و پایبند تبدیل کنید. در انتها هرگز فراموش نکنید که پاسخدهی درست این تکنیکها در کنار اثبات حسن نیت شما بازاریابان برای مشتریان امکانپذیر خواهد بود.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.