بهره وری شخصی و مدیریت
( بهره وری شخصی و مدیریت ) رن مک فرسون، مدیر سیستم های شرکت دانا میگوید:
وقتی برای اولین بار مدیر شوید بقیه عمر کار صادقانه دارید… دیگر لیفتراک نمیرانید، نامه را باز نمیکنید، تلفنها را جواب نمیدهید یا کاری از ارزش اقتصادی مستقیم شرکت نمیکنید… تنها چیزی که کنار گذاشتهاید طریقه گذران وقتتان است.
هر مدیری مسئول کنترل بهره وری شخصی به بهترین نحو است، محدود به مدیران بازاریابی نمیشود اما بازاریابی باید تعهدش را به این اصل نشان دهد، در پی اند جی، مدیر فروش ، اهداف زیر را دنبال میکرد:
- * فروش حجمی
- * بهبود توزیع
- * ایجاد حسن نیت
- * کارا و اقتصادی عمل کردن
طی سالهایی که در دورههای مدیریت زمان آموزش میدید، لوازم تحریر گران را فروختهاند تا تاکید بر مدیریت زمان کنند. آنها یاد گرفتند لیستهایی از اقدامات و چگونگی اولویتبندی را تهیه کنند اما مؤثرترین معلمان در این حوزه درباره مدیریت زمان صحبت نکردند. به نظر میرسد این موضوع جنجالی همیشگی است چون زمان را نمیتوان مدیریت کرد. چیزی که باید مدیریت کنید مؤثر بودن و کارایی خودتان است، یعنی همان بهره وری . در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی و فروش ، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
بیشتر بازاریابان ارشد، مهارتهای مدیریت خط را آموختهاند، اینها باید کامل شوند تا بتوانند عملکرد و نیازهای متعدد افراد را تحت کنترل درآوردند. یک مدیر کل هم به درجه بالای گرایش کار برای انجام آن و همچنین درجه بالایی از گرایش روابط، برای کار با همکاران نیاز دارد. رابرت بلیک، مدلی دو بعدی ایجاد کرد تا چگونگی به کار رفتن این رفتارها را طرح ریزی کند، اما بیل ردین از دانشگاه میگیل بینش افزودن بعد سوم، به نام مؤثر بودن را به همراه داشت.
دیوید پیرسون میگوید: وقتی مدیر فروشی جوان بودم و در پدیگری کار میکردم با ردین دورهای آموزشی، بر اساس نظریه سه بعدی مؤثر بودن مدیریت داشتم. یک مدیر مؤثر، تحلیل موقعیتی را ایجاد میکند تا تعیین کند چه نوع رفتاری در هر موقعیتی از او سر میزند افراد مختلف نیاز به تکنیک های مختلف مدیریت دارند و مدیر کل در آگاهی از تکنیک و دانستن چگونگی کاربرد آن باید ماهر باشد. وی بر بازده تمرکز دارد نه داده. هر شغلی را میتوان از لحاظ بازده سنجید.
معلم دیگرم جی هورویتز از موسسه تکنولوژی کسب و کار بود. زمانی که در سونی، کار میکردم با من همکار بود. جی آمریکایی مقیم انگلیس بود. وی تکنیک مؤثر و خاصی داشت وی مرا بر آن داشت تا به بهره وری متمرکز شوم نه مدیریت زمان این به دوره قبل از ایمیل میرسد. نامههای زیادی بود که برایم میآمد. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
وی هر نامه را بر میداشت به طرفم میآورد و میگفت با این میخواهی چه کار کنی؟ بسته به اینکه چه بود میگفتم باید با استیو صحبت کنم.
- * جی: کی استیو را میبینی؟
- * دیوید: جمعه جلسهای با او دارم
- * جی: حالا میخواهی با آن چه کار کنی؟
- * دیوید: فعلا رهایش میکنم
جی: کی استیو را میبینی؟ چه طور یادت میمونه کجاست؟ چرا فایلی برای صحبت با استیو و گزارشها دیگرت نمیسازی؟ و هر وقت که جلسه داری فایلت را بیاوری و درباره هر آنچه در آن هست صحبت کنی.
جی به من آموخت چه طور برای زمان برنامه ریزی کنم ( بهره وری ) تا بتوانم اقدامات مهم را اولویت بندی کنم، از من پرسید در هفته چند ساعت کار میکنم، به جز زمان سفر. زمان زیادی بود اما نه خیلی زیاد، پرسید آیا راضیام. گفتم بله و واقعا شاد بودم هفتهها طولانی بود اما مسئولیت زیادی داشتم و حجم کار را پذیرفته بودم، از من خواست درباره ۶ تا ۸ عنوان برای کارهایم فکر کنم، مثل شرکت، مشتری، مردم، استراتژی، برنامه ریزی، بررسی و اجرا. از من خواست درصدی از ساعات توافقی را به هر یک اختصاص دهم و در کل ۱۰۰ درصد شود جواب من به صورت زیر بود:
- * شرکت – ۲۰ درصد
- * مشتریان – ۲۰ درصد
- * مردم – ۲۰ درصد
- * استراتژی – ۱۰ درصد
- * برنامه ریزی – ۱۰ درصد
- * بررسی – ۱۰ درصد
- * اجرا – ۱۰ درصد
حقه این بود که زمان را طوری به کارهای روزانهام اختصاص دهم که منطبق با یکی از آنها باشد و از مهمترین گزینه شروع کنم. شرکت مرا استخدام کرد و وظیفهام پاسخگویی به تقاضاها برای حضور در توکیو، کولوگن و دیگر جاها بود. سپس یک روز در هفته را به این حوزه اختصاص دادم و یک روز را به کار با دیگر همکاران و رسیدگی به گزارشهای مستقیم، هدایت و کنترل، اختصام دادم و بقیه را حول آن برنامه ریزی کردم. رویکرد متفاوتی بود، دفتر کارهای روزانهام را با تقاضای ملاقات و وظایف مدیریتی دیگر پر کردم و جایگاه مهمی از آن به دیدن مشتریان و گوش دادن به مردم اختصاص یافت. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
جی مرا ترغیب کرد تا جلساتی را با خودم به منظور تفکر و برنامه ریزی برگزار کنم. در روزهای کاری به باشگاه میرفتم. فقط لازم نبود در ساعات کار، سر کار باشم. مطمئن بودم فرد ورزشکار پربارتر از فردیست که ورزش نمیکند.
تونی شوآرتز مدیر عامل شرکت پروژه انرژی درباره افسانه بهره وری نوشته است. بن برنانکه مدیر بانک ذخایر فدرال آمریکا در اظهاری به سنای آمریکا در سال ۲۰۱۰ گفت آمریکاییها ۱۰ درصد کمتر از زمان قبل از رکود به خاطر اخراج با ساعات کاری، کم کاری دارند اما کالاها و خدماتی که تولید میکنند مثل روزهایی است که در سال ۲۰۰۷ تمام وقت کار میکردند. برئانکه این دستاوردها را در زمینهی بهره وری فوقالعاده و غیرقابل پیش بینی دانست، شوآرتز معتقد است افرادی که مشغول کارند به خاطر اینکه اخراج نشوند سختتر کار میکنند، اما این منجر به مشکلات سلامتی میشود. این باعث شد تا بررسی عالی کسب و کار هاروارد را بیان کند:
به روش بهتری برای کار کردن نیاز است ایجاد دستاوردهای سطحی و کوتاه مدت بهره وری با استفاده از ترس به عنوان محرک و فشار آوردن به مردم و محدود کردنشان درست نیست بلکه بستگی به کمک به رهبران دارد که بفهمند بیشتر همیشه بهتر نیست و دیدگاههای استراحت تفکر و تجدید ارزش ضروری هستند..
اگر مدیر هستید باید از همین جا شروع کنید: از سنجش مردم توسط ساعاتی که کار میکنند دست بردارید و به ارزشی که ایجاد میکنند تمرکز کنید آن را اولین معیار سنجش قرار دهید. بعد افراد را ترغیب تجدید قوا کنید سپس میبینید که واقعا کار میکنند. این راه بهره وری درست است. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.