اشتیاق در کسب و کار یعنی چه؟
( اشتیاق در کسب و کار یعنی چه؟ ) سالها مجله بازاریابی با مدیران جوان برند مصاحبه میکرد، اولین سؤالش این بود خود را در سه کلمه شرح بدهید، گاهی آنها شوخی میکردند و میگفتند: بزرگ، مو قرمز، دست و پا چلفتی، و معمولا میگفتند: سخت کوش، فداکار و دلسوز، باید همین طور باشد چون مدیر برند باید در کارش اشتیاق داشته باشد. هنری چستر نوشت: اشتیاق بزرگترین دارایی در دنیاست. پول، قدرت و تأثیر گذاری میآورد. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی و فروش ، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
کلومبوس، که تحلیلگر ارشدی است در مقالهای در مورد خریدار مدیریت ارتباط با مشتری CRM در سال ۲۰۰۵ پنجمین عنصر بازاریابی نوشت:
- * بازاریابی باید با اشتباق همراه باشد تا تغییر مداوم القا کند.
- * به عنوان مفسر در مدیریت ارتباط با مشتری و مدیر کانال کلمبوس میگوید آن چه مهم است اندازه بودجهای نیست که شرکت به بازاریابی اختصاص داده، چون بخش بازاریابی اشتیاقی برای اجرا و ارائه نتیجه دارد.
- * بازاریابان باید اشتیاق داشته باشند و سعی کنند به صورت پیام های پیچیده ارتباط برقرار کنند و در چارچوب حس متداول ارجاع با مشتریان شان حرف بزنند ولی بسیاری شرکت ها این کار را نمیکنند.
- * بازاریابی می تو بیارزش است.
- * نبود اعتبار، اولین نابود کننده کالاست.
لوئیس، در حالی که بر صنعت نرم افزار متمرکز است فرضیهاش را بر صنعت خودرو تست میکند و به همان نتایج میرسد. مشاهده میکند که هر بازاری با معرفی محصولات جدید شلوغ میشود اما فقط ۲۰ درصد از این شرکت ها معروف میشوند. این امر به این دلیل است که بخشهای بازاریابی با عملکرد بالا فقط بر خود متکیاند و از پس تلاشهایشان به کل شرکت میرسند و درباره تغییر چشماندازها اشتیاق دارند و کالاهایشان را بررسی میکنند. برندهها کسانی هستند که اشتباق را به اسلحه رقابتی تبدیل میکنند و وقتی شرکت به اهدافش نمیرسد از سرزنشها خلاص میشوند.
سازمان دیگری که اهمیت افزودن اشتیاق را به چهار عنصر بازاریابی شناسایی کرده، آژانس ارتباطات بازاریایی مبنی بر وینیپگ است. پنجمین عنصر، مردم هستند. راهی به سوی اشتیاق ارائه میدهد که نقشه راه مشتری با برتری برند ادغام شود. آن را به عنوان سفری اکتشافی شرح میدهد که اطمینان میدهد برندتان از دید مشتری خوب به نظر برسد.
مطمئن نیستیم که اهمیت مردم به کسب و کار خدمات محدود باشد اما با ششمین عنصر بازاریابی درباره اشتیاق موافقیم.
ششمین عنصر بازاریابی، حقیقت اصلی را درک کرده است. با شور داشتن در بازاریابی میتوانید اشتیاق را در مصرف کننده ها ایجاد کنید تا مشتاق برندتان شده و آن را بخرند و از محصولاتتان استفاده کنند.
کیت نیولین، نویسنده برندهای اشتیاق است. وی در ۲۰۰۹ مقالهای به نام «چه چیزی مشتریان را به برند مشتاق میکند» نوشت و در گزارش بازاریابی چاپ شد. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان را تضمین میکند.
وی هفت روش اصلی را برای ایجاد اشتیاق و روابط عمیق با مشتری شرح داد. اول باید با دید جهانی کار کنید نه با سن، نژاد و جنسیت. برندهایی مثل اپل، سونی، اکسپرس آمریکایی استارباکس، فلگر، تارگت، نورداستورم، کریگ لیست، هل فودز، تویز آر یو اس، کمل، ایسولوت کرفت، کادیلام، بی ام دبلیو، اینفینیتی، و جیپ را برگزید که مشتریان هدف را به صورت سنتی مورد حمایت قرار میدهد. آنها ارزش سهم را درباره جهان و این که چه طور مؤثر است شناسایی میکنند و بعد نشان میدهند چه طور برند آن دید را سهیم میکند.
دوم، میگوید باید طرح های متفاوت داشته باشید، معتقد است مصرف کننده ها به کالاهای هوشمند و بصری پاسخ میدهند، طرح های عالی داشته باشید. ایده ی به خوبی طراحی شده، لذت بخش است و دیگر جنبههای عملکرد را در بر میگیرد.
سوم، نیولین، ناظر برند اشتباق را فرا میخواند. افرادتان باید در اشتباق شان نابغه باشند تا مطمئن شوند که برند به رشدش ادامه میدهد و در مسیرهای مرتبط متحول میشود.
نکته چهارم این است که بدانید آنها میدانند به آنها نیاز دارید. همه نسبت به بازاریابی حساس شدهاند و قوانین آن را میدانند، بنابراین ضرورت دارد بیرون بروید و مشتریان را هر جا که خرید یا مصرف میکنند، ببینید با آنها یکی شوید. هرگز مصرف کننده را دست کم نگیرید.
پنجم، باید برند را مردم سالاری کنید. طوری مردم را درگیر کنید که صاحب برند شما شوند، نه با خرید آن به تنهایی بلکه با امکان ورودشان به برند.
بالأخره درباره آوازهی برند صحبت میکند. اشتیاق ، کیفیت تعیین کننده است و میتواند برندتان را ورای رقبا قرار دهد و نقشه راهی برایتان فراهم کند.
دیوید پیرسون میگوید: وقتی در سال ۲۰۰۰ به ان اکس تی در مارس پیوستم، فرهنگ، حول محور تحقیق و توسعه میچرخید، فروش با مدیریتی بیتجربه، ضعیف بود، تحقیق و توسعه توسط هنری آزیما هدایت میشد که خیلی باهوش بود و مشتاق به توسعه تکنولوژی آینده بود.
سازمان را برای مشتری جهتیابی کردم. برای پیش بردن پروژه، مسئولیت هایی به روسای بخشها داده شد، مهندسان پروژه ها به آن روسا گزارش میدادند. بعد گروه بازاریابی مدیران کالا تشکیل شد. تمرینی برای تنظیم دیدگاهها و ارزش هایمان معرفی کردم. آنها شامل همه مدیران ارشد و نمایندههای کارمندان گروههای دیگر هم بودند دیدگاه این بود: به مشتریانمان کمک کنیم از طریق تکنولوژی برتر برنده شوند. در خبرنامه داخلی به همه کارمندان درباره دیدگاه و ارزش نوشتم و نمونههای خوبی از این که چه طور اجرا میشوند ارائه کردم.
فرهنگ به این جا رسید که علایق مشتریان در اولویت قرار گرفت. ارتباطاتی مابین کارمندانی که با مشتری در تماساند و کارمندان پشتیبانی صورت گرفت. محصولات با استفاده از تکنولوژی، ان اکستی توسط مشتریان در هر یک از بخشهای انتخابی کسب و کارمان معرفی شدند برند ، اشتیاق ابداعگران و همه افراد مرتبط با کسب و کار را بیان کرد.
اسمیت، مؤسس کلوب عملکرد بازاریابی بر کسب و کارهای کوچک خدماتی و افراد حرفه ای مستقلی تمرکز میکند که میخواهند رشد کنند اما سعی دارند مشتریان شایسته را جذب کنند. در مقالهای به نام « بازاریابی با اشتیاق »، مشاهده میکند که همه میخواهند با کسب و کاری سر و کار داشته باشند که درباره کالا و خدماتش مشتاق است.
اسمیت، فکر میکند از دید فروشنده امری دور از دسترس و ساده است. آنچه پیام بازاریابی را اجباری میکند صحت و شایستگی فردی است معتبر بودن این است که چه طور بازاریاب میخواهد به مشتریان خدمت کند، شایستگی فردی درک شما از مسائل موجود است.
اسمیت از درگیری احساس حمایت میکند. وی میگوید چرا عشقی که برای انجام کارتان دارید نشان نمیدهید. اگر این کار را انجام دهیم، میبینیم با نشان دادن اشتیاق در کسب و کار، اشتیاق در مشتری برانگیخته شده و در نتیجه مشتری وفادار میشود.
اسمیت، اصرار دارد که باید اول به یاد داشته باشید چرا برای خودتان وارد کسب و کار شدید و بعد از خودتان بپرسید:
- * به چه سرویسی علاقه دارید؟
- * به چه کسی میخواهید کمک کنید؟
- * چه مشکلی را حل میکنید؟
- * چه حسی به شما دست میدهد؟
در حالی که جری اسمیت، بر کسب و کارهای خدماتی کوچک، متمرکز است، پیامش باید به ما که استخدام شرکتیم مرتبط باشد. اگر در بازاریابی صحت و اعتبار داشته باشیم و مسائل شخصی مشتری را درک کنیم، موفقتر خواهیم بود.
مالکوم اشورد، افسر ارتش انگلیس بود و به بازاریابی و تبلیغات توجه داشت. وی با صرفه جویی در آژانس تبلیغاتی معروف کرافورد از شکست مالی در دههی ۱۹۶۰ عبور کرد و به بازاریابی کمک کرد تا به صورت نظم حرفه ای در انگلیس تأسیس شود، وی یکی از افرادی است که درباره اشتیاق در بازاریابی به صراحت صحبت میکند. بعد از خدمات ارتش در هند، برمه و مالایا، در سال ۱۹۵۳ وارد کسب و کار شد و سریع رشد کرد و مدیر بازاریابی شرکت کوآکر اوتس در سال ۱۹۵۷ و در ۱۹۶۱ مدیر رولون شد و در ۱۹۶۳ به «کوآکر برگشت. در ۱۹۶۵ مدیر اجرایی مؤثر مالی آژانس تبلیغات کرافورد، و در ۱۹۶۷ با دورلند، از نظر مالی ادغام شد، در ۱۹۷۰ مدیر عامل معاون اورمارک اسمیت واردن شد.
اشورد، پیشرو در شناخت بازاریابی ، به عنوان فرد منضبط و حرفه ای بود و از تحول بازاریابی دههی ۱۹۶۰ ظهور پیدا کرد. در مقدمهی اولین کتابش به نام اشتباق مصرف، متذکر شد که بسیاری از مردم به خاطر شانس خوب بازاریابی برای شرکت های ما بدون این که دربارهاش بدانند، بازاریاب شدهاند. آن را با عصر جدید بازاریابی مقایسه کرد و گفت شایستگیهای آکادمیک شناخته شدهای وجود ندارد که موفقیت را در بازاریابی تضمین کند. موفقیت در چنین موقعیت پر چالشی، نیاز به توانایی فکری، تصور و تعیین سفارش برتر دارد.
از کلمات آشوورد در مییابیم که شور بیش از شوق است؛ این شور و شوق است که اگر میخواهد موفق باشد نیاز به کیفیت بالای بازاریاب دارد. وی بدون فداکاری، تعهد، هوش برتر منطقی و انتزاعی به جایی نمیرسد. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
پیرسون در شغلش کالاهایی مثل دئودورانت، جای گربه، اسپری دهان، پودر کیک، و باتری و اسپیکر ماشین فروخته است. در هر موردی مشتاق موفقیتشان بود. این اشتیاق مصنوعی نبود، و گرنه مؤثر نمیشد. دئودورانت تمپو محصول پی اند جی بود و همزمان با شامپوی هد اند شولدر وجود داشت. برعکس هد اند شولدر جایگاه مشخص و فرمول خاصی داشت که مشکل شوره سر را برطرف میکرد، تمپو دئودورانت، دارای رایحهای ملایم بود ولی ویژگی خاصی نداشت.
برند توماس برای جای گربه، جایگاه خوب و کیفیت جذب بالایی داشت و این مورد کار را برای کسانی که گربه داشتند و دسترسی به محیط بیرون نداشتند، آسان میکرد، سخت است که احساسات را دربارهی جای گربه بر انگیخته کنید.
گلد اسپات برند خوشبو کننده دهان بود که آزمایشگاههای عش، آن را بازاریابی میکردند، محصول پر سودی بود و توزیعاش خوشحالم میکرد. پودر کیک بورویک برند محترم و صاحبش گریتز برایتون بود. این پودر پخت در سال ۱۸۵۸ در الد بیلی، برجسته شد که در آن زمان بزرگترین شرکت در دنیا بود، پسر جورج در سال ۱۹۱۶ شان بارونی و در سال ۱۹۲۲ سناتور شد. در حالی که پودر پخت رو به نزول بود اما هنوز به مشتریان امکان میداد تا کیکهای خوب بپزند و نتیجه بهتری بگیرند.
در سونی آخرین کالا باتری بود. جایگاهشان در بازار باتری، قوی نبود ولی دوراسل، خیلی معروف بود. توکیو از ما خواست بیشتر تلاش کنیم، ما این کار را انجام دادیم و منجر به توزیع قابل توجهی شد.
در ان اکستی، روش ساخت اسپیکرهای با کیفیت بالا با مقوا و یک جفت محرک ان اکستی را به کار گرفتند، کیفیت صدا خوب بود. اسم برند را راند پاکس، گذاشتند و مدیر بازاریابی باتجربهای را استخدام کردند تا در ساخت این کسب و کار، همهی تلاشش را بکند. مردم فکر میکردند این اسپیکر نسبت به مدل های چوبی، بیکیفیت است اما چند سالی اشتیاق برای این ابداع خیلی قوی بود.
همه این مثالها در محصولاتی مثل پودر پخت بورویک تا کالاهایی مثل راند پاکس و تمپو، متفاوتند؛ اما در هر موردی پیرسون و همکارانش درباره این کالاها مشتاق بودند.
یک تاجر برزیلی موفق به نام ریکاردو سملر به روش ابداعانهاش دو مورد از پرفروشترین محصولات را معرفی کرده است: ماوریک و سون دی ویکند. در اینها رویکرد غیر عادیاش را شرح میدهد. وی اشتیاق را داشتن تمایل شخصی و جمعی برای بهترین بودن در کسب و کار میداند، محل کار ایده ئالش را جایی میداند که خیلی هم خوب نباشد. موفقیت تیم و فرد را در شور داشتن درباره این که که هستیم و چه کار میکنیم میداند سملر، اشتیاق را به واقعیت به کسب و کارش وارد میکند.
مدیران کسب و کار مثل سملر میدانند چه طور به مردم الهام ببخشند. میدانند که کارمندان مشتاق نتایج بهتری دارند. میفهمند که بهترین راه برای توزیع اشتیاق در افراد نشان دادن اشتباق خود فرد است.
در اینجا سه راه هست که اشتیاق تان را نشان میدهد و به دیگران الهام میدهد:
- * به بخش مثبت تمرکز کنید، کارمندان میدانند چه زمانی مدیر به شرکت و پروژه اهمیت میدهد. مدیران مشتاق نمیتوانند کمک کنند، مگر این که درباره این صحبت کنند که چه کارهایی خوب پیش میرود و راه هایی را بیابند که ثابت کنند چه چیزهایی وجود ندارد.
- * منفی را سرکوب نکنید مدیران مشتاق همه دنبال خبر خوب نیستند به طریقی واقعگرایانه منفی را تأیید میکنند و به مردم در حل مشکلات کمک میکنند.
- * اهداف والایی تنظیم کنید. این به معنای اهداف دستنیافتنی نیست. مدیران مشتاق باید مردم را به چالش بطلبند تا بهتر عمل کنند. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.